پارک وحشت،معروف ترین پارک تفریحی دنیا،هنوز هم پایگاه مجموعه ی ترس و لرز است،اما همه جای این پارک هم تفریحگاه بازدید کننده ها نیست.فقط عده ی کمی که پایشان به تالار مخفی میرسند خبر دارند که این تالار بیشتر ترسگاه است،تا تفریحگاه! مشکل بزرگ! استیون عاشق شعبده بازی است.اما مشکل اینجاست که بیشتر حقه هایش حال اوا و کورتنی را میگیرد.دخترها برای انتقام گرفتن از استیون،شربتی که مخلوطی از چند ماده ی شیمیایی است به خوردش میدهند.حال عجیبی به استیوم دست میدهد و کم کم آب میرود.وقتی قد و بالایت پانزده سانت باشد،دنیا به نظرت خیلی بزرگ می آید. آیا استیون میتواند از خانه ی غول آسایش بیرون برود و کمک بگیرد؟حتی اگر بتواند،این شانس را دارد که دوباره قد اولش بشود؟اما چگونه؟...
افسون زنگ
دنگ...دنگ...دنگ...این صدای رنگ بیابانی است که در کوه و دشت میپیچد و کسی از راز آن آگاه نیست.مردم درباره اش قصه های زیادی ساخته اند،صدایش آدم ها را جادو میکند. هرکس صدای آن را بشنود افسون میشود و به دنبالش میشورد.آقای اسفندی معلمی است که تازه به روستا آمده. او میخواهد بداند آیا صدای زنگ بیابانی واقعا آدم ها را افسون میکند
سایر کتاب های همین ناشر
پارک وحشت،معروف ترین پارک تفریحی دنیا،هنوز هم پایگاه مجموعه ی ترس و لرز است.اما همه جای این پارک هم تفریحگاه بازدید کننده ها نیست.فقط عده ی کمی که پایشان به تالار مخفی میرسد خبر دارند که این که این تالار بیشتر ترسگاه است،تا تفریحگاه! جییق و فریاد! شب هالووین،مونیکا و پیتر در خانه ترسناکی را می زنند،زن عجیبی بهشان التماس میکند که کمکش کنند. دکتر جییق شرور دنبال پنج ماسک شیطانی قدیمی است تا با کمک آنها بتواند دنیا را زیر نفوذش بگیرد.مونیکا و پیتر نمیخواهند وارد این ماجرا شوند،ولی مجبورند ماسک ها را پیدا کنند و جییق را شکست بدهند.اما حیف که شب هالووین هیچ چیز واقعا همانی نیست که ظاهرش نشان میدهد...
مجموعه ترس و لرز تازگی ها پایگاهی برای خودش انتخاب کرده که تفریحگاه قهرمان های داستان هایش باشد:«پارک وحشت»یا ترسناک ترین پارک تفریحی دنیا!اما حیف که... رابی تو کامپیوترش داستان های تصویری کارتونی میکشد.بین قهرمان های داستان هایش،دکتر میم را که شخصیت عوضی و شروری است.از همه بیشتر دوست دارد.دکتر میم واقعا دکتر نیست،اما مسلما دیوانه است... و حالا او در دنیای واقعی ول میگردد! از آن طرف هفت تا بچه معمولی در پارک وحشت تو تله افتاده اند.آیا رابی آن قدر زنده می ماند که آنها را پیدا کند و نجات بدهد؟ موقعیت خطرناکی در دهکه آدم را پیدا کند و نجات بدهد؟موقعیت خطرناکی در دهکده آدم گرگ ها در انتظارش است... به پارک وحشت وارد شوید..
با داستان های مجموعه«ترس و لرز»واقعا مو به تن آدم سیخ میشود.دختر و پسرهای معمولی،ولی شجاع و کنجکاو با داستان تجربه های بسیار ترسناکی را از سر میگذرانند... این طور به نظر میرسد که ناپدید شدن اسرار آمیز دوست جیسون به آینه قدیمی اتاقش ربط داشته باشد.برای یافتن او دست به کار میشود.کاری بسیار خطرناک.
پاسخگوی سوالات کلیدی پدر و مادرها در مورد آرام کردن گریه های کودک ارائه آخرین اطلاعات و تحقیقات پزشکی در مورد چگونگی واکنش والدین در برابر گریه های کودک دربرگیرنده اطلاعات از دوره نوزادی تا پیش از دبستان
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است.اما دیگر «تفریح گاه»قهرمان هایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا «ترس گاه»(برایش)اسم مناسب تری است! «خیلی خوشحال که دوباره همه شما رو تو مغازه ام میبینم.» تو پارک وحشت چیزی را مجانی به کسی نمیدهند،به خصوص سوغاتی ها و یادگاری های استثنایی و کمیاب را حالا وقتش است شش تا بچه ای که از مغازه جاناتان چیلر دیدن کرده اند.بدهی شان را بدهند.و چیلر دقیقا میداند چه میخواهد...چند بازیکن برای بازی مرگبارش. اندی،سام،جسیکا،مگ،مارکو روی در دام نقشه شیطانی چیلر افتاده اند.اصلا این آدم دیوانه کی هست و از کجا آمده؟چیلر کاری کرده که برای فرار از پارک وحشت فقط یک راه وجود داشته باشد.اما آیا بچه ها حاضرند این راه را به قیمت جانشان بخرند..؟
فيلو به مامان گربه ها نزديك شد و گفت:
آهاي مامان گربه، چرا همه تو را دوست دارند؟
مامان گربه گفت: «ميو ميو! بچه گربه ها من را دوست دارند چون به آنها غذا مي دهم و از آنها مراقبت مي كنم!»
فيلو به گربه گفت: «اما من از هيچ كس مراقبت نمي كنم.»
سوف، دست فيلو را كشيد و گفت: «تو هميشه از من مراقبت نمي كني. گاهي هم من را روي زمين مي اندازي، اما من تو را دوست دارم. اصلا بيا برويم سراغ آن خرس كوچولوي پشمالو
شخصیت های اصلی کتاب ” لوک خوش شانس ” که یک کابوی و مامور دولتی است و همچنین برادران ” دالتون ” که چهار برادر تبهکار هستند، می باشند. سگ نگهبان زندان دیگر کارکتر جذاب این کتاب است. این مجموعه ی دوست داشتنی و طنز دارای کارکترهایی جدی، عصبی، خونسرد و گاهی خنگ است که در کنار یکدیگر داستان های خنده داری به وجود می آورند. در هر قسمت برادران دالتون به جایی دست برد زده و یا مشکلی به وجود می آورند و این لوک خوش شانس است که آن ها را دستگیر می کند.
خیابان جیغ دچار دردسر تازه ای شده... خواهرزاده ی ایفا اورول،پوپی،با یک بچه ی عوضی جابه جا شده است و از آن بدتر،پوپی واقعی به اسارت ملکه کریمسون خبیث در آمده.لوک،رسوس و کلئو برای نجات پوپی،راهی سرزمین پری ها میشوند.ولی این سرزمین پر از شگفتی های عجیب و وحشتناک است.پیشنهادی به رسوس میشود که او نمیتواند آن را نشنیده بگیرد. این طوری ماجرا،پیچیده و پیچیده تر میشود.
کودک در ماه های آغازین زندگی،احتیاج به مراقبت های ویژه ای داردکه والدین کم تجربه باید درباره آن اطلاعات کافی داشته باشند.انجام این مراقبت ها باعث میشود که کودکی سالم و باهوش داشته باشید. مجموعه رشد کودک،اطلاعات مفیدی درباره کودکتان به شما میدهد تا به کمک آن لحظات ارزشمندی در کنار فرزندانتان داشته باشید. کودک از تولد تا شش ماهگی گام به گام در کنار فرزند خود شش ماه اول زندگی او را کشف کنید. با توصیه های عملی،بازی ها و فعالیت های مناسب،مهارت های زیستن را در کودک تقویت کنید. لذت یادگیری از طریق بازی را با کودک تجربه کنید. همراه با رشد توانایی و اعتماد به نفس در کودک،رابطه ای محکم و لذت بخش را با او بنا کنید.
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. دوربین قدیمی ای که گرگ پیدا کرده ، درست کار نمی کنند. عکس هایش، یک جور دیگری هستند. وقتی گرگ با آن دوربین از ماشین نو پدرش عکس گرفت؛ ماشین را درب و داغان نشان داد و بعد پدرش با ماشین تصادف کرد. شاید این دوربین آینده را پیش بینی می کند و یا از این بدتر، آینده را به وجود می آورد! دوستان گرگ حرفش را باور نمی کنند. شاری او را وادار می کند در مهمانی اش از او عکس بگیرد. وقتی عکس ظاهر می شود شاری در عکسی نیست.... آیا قرار است شاری برای همیشه از صحنه بیرون برود؟
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. از قدیم گفته اند دو تا سر بهتر از یکی کار می کند! مارک با یک سر خشکیده که قدرت عجیبی دارد. در جنگل گیر افتاده. همراه مارک در ماجراهای ترسناک و اسرار آمیز این داستان که دو میلیون نوجوان دیگر در سراسر دنیا آن را خوانده اند شرکت کنید
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. مزرعه پدربزرگ و مادربزرگ جودی هیجان انگیز ترین جای دنیاست،با این حال جودی خیلی دوست دارد تابستان ها را آنجا بگذراند؛آخر،قصه های ترسناک پدربزرگ و پنکیک های شکلاتی مادربزرگ بی نظیر است. اما امسال تابستان،مزرعه واقعا عوض شده است.محصول ذرت کم شده،مادربزرگ و پدربزرگ خسته و بی حوصله اند.مترسک قبلی رفته و دوازده مترسک با صورت های زشت و شرور،جایش را گرفته اند.یک شب،جودی صحنه عجیبی میبیند،مترسک ها میجنبند و روی پایه هایشان پیچ و تاب میخورند. مترسک ها زنده میشوند
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. بیلی و خواهر شینا،برای دیدن عمویشان،دکتر دیپ به یکی از جزیره های کوچک دریای کارائیب آمده اند؛محلی که جان میدهد برای اکتشاف های زیرآبی...بیلی هم که عاشق ماجرا جویی است.اما او در زیر آب،تنها نیست.چیزی در اعماق آب کمین کرده؛موجودی مرموزو فلس دار؛موجودی که نیمی آدم،و نیمی ماهی است
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است.اما دیگر «تفریح گاه»قهرمان هایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا«ترس گاه»(برایش)اسم مناسب تری است؟ سام خیلی دلش میخواهد یک حیوان خانگی داشته باشد،اما حیف که پدر و مادرش فکر میکنند او به اندازه کافی مسئولیت سرش نمیشود.سام برای اینکه حس مسئولیتش را ثابت کند.عصرها در یک مغازه موش فروشی کار میگیرد.چیزی نمیگذرد که متوجه میشود آن موش های کوچک و دوست داشتنی متواند تبدیل به هیولاهای دوست نداشتنی بشوند! یعنی ممکن است همه اینها زیر سوغاتی باشد که از پارک وحشت با خودش آورده؟
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. تو نور مهتاب دیدم که گربه از پشت روی زمین افتاده و سرش یک وری شده.پنجه هایش سیخ شده و تو هوا مانده بود. حتی از آن هم فاصله گربه را شناختم. گربه ای که اسمش ریپ بود.احتیاجی به پایین رفتن نبود.مطمئن بودم که دوباره او را کشته ام برای بار سوم
بعد از پارک وحشت و تالار مخفی، ترس و لرز اینبار با مجموعهی تحت تعقیب آمده تا هرچه گوشت به تن شماست را آب کند. آقای استاین، اینبار در نقش پلیسی دلسوز به دنبال خبیثتریت و خطرناکترین تحت تعقیبهاست. (اگر از مخفیگاه این مجرمین اطلاع دارید، لطفا با پلیس ترس و لرز تماس بگیرید.) دست خودش نیست، نوآ بین استاک خجالتی و نگران است و غیر از لیزا گاردنر که مثل خودش تو برج مسکونی هالیو هاوس زندگی میکند، دوست دیگری ندارد. برای همین وقتی میفهمد شاگرد جدید کلاسشان هم ساکن همان برج است، خیلی خوشحال میشود که یک همزبان جدید پیدا کرده. اما به تدریج که این دو پسر وقت بیشتری را با هم میگذرانند، نگرانیهای نوآ دوباره برمیگردند... این دوست جدید من یک کم عجیب و عوضی نیست؟