پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است،اما دیگر«تفریح_گاه»قهرمانهایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا«ترس_گاه»(برایش)اسم نامناسب تری است! ری گوردن خیلی دوست دارد برادر کوچکترش برندون را بترساند.کار سختی هم نیست،چون این پسر از همه چیز هم می ترسد،از صداهای بلند،از قطار وحشت و به خصوص از یک آدمک چوبی به نام اسلپی،که ری از مغازه جاناتان چیلر خریده. پدر و مادر ری فقط به این شرط به او اجازه دادند شب سال نو میهمانی بگیرد که دیگر سر به سر برادرش نگذارد.اما اتفاقات عجیب و بی رحمانه ای برای برندون می افتد که ظاهرا اسلپی در آنها دست دارد.یعنی ممکن است آن کلمه هایی که ری با صدای بلند خوانده،آدمک را زنده کرده باشد؟
جزیره خودمان
انسان جزیرهای دورافتاده نیست، همه جزئی از یک قاره هستیم، جزئی از یک کل...
بعد از مرگ مادر، هالی و دو برادرش میخواهند همچنان با هم زندگی کنند. جاناتان، برادر بزرگتر مسئولیت خواهر و برادر کوچکترش را به عهده میگیرد اما هزینهها و تربیت دیوی و مشکلات هالی به قدری زیاد است که گاهی آنها را خسته میکند، و اگر از پس مشکلات برنیایند سازمان تامین اجتماعی آنها را از هم جدا میکند و به گوشهی دوری میفرستد. در بین این مشکلات، خاله آیرین با وصیتنامهی مبهمش آنها را با معمایی بزرگ درگیر میکند. معمایی که هالی گمان میکند با حل آن، همهی مشکلاتشان حل میشود...
سایر کتاب های همین ناشر
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. در مرداب تب اتفاقات عجیب و وحشتناکی می افتد. اول آن زوزه های ترسناک شبانه. و بعد خرگوشی که شکمش دریده شده. همه سگ جدید گریدی را مقصر می دانند، آخر این حیوان خیلی شبیه گرگ است و تا حدودی هم وحشی است. اما گریدی مطمئن است که سگش یک سگ معمولی است. سگ های معمولی شب های مهتابی زوزه نمی کشند. نصف شبها غیبشان نمی زند. یا با بالا آمدن ماه به موجودات ترسناکی تبدیل نمی شوند
لوسی به قدری از هیولا قصه ساخته است و برای دوستان و خانواده اش تعریف کرده که دیگر حوصله همه آنها را سر برده است اما یک روز لوسی یک هیولای واقعی و زنده را میبیند:آقای کتابدار! حیف که لوسی با داستان هایش همه چیز را خراب کرده و دیگر کسی حرف های او را باور نمیکند،اما هیولا او را می شناسد.
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون.پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ صدا کرد.چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها برانداز کرد. شکمش با صدای بلند،با صدایی شبیه خالی شدن آب وان حمام،قار و قور کرد و مرا از جا پراند. شما نباید این کاررو بکنید!این...کار انسانی نیست! معلم جدید من نیشش را بازتر کرد و گفت:«من که انسان نیستم،هیولام!»
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. جریان این آدم برفی هایی که همه جا توی ده هستند چیست؟ جکی می خواهد از آن سر در بیاورد ولی با رازی بسیار وحشتناک رو به رو می شود
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. گیاه زنده... آدم های مرده؟ دکتر بروار در زیرزمین خانه اش گیاهان مختلفی را آزمایش می کند. او معتقد است که این کار خطری ندارد اما مارگارت و کیسی با دیدن گیاهان غول پیکر؛ نگران می شوند. از طرفی پدر هم عادت گذشته اش را از دست داده و بیشتر کارهایش گیاهی شده اند. همه اینها بخشی از آزمایش های بی خطر پدر هستند یا...؟
برای درست کردن پیتزای گلی، یک تکه گل را گلوله کن و بعد آن را فشار بده تا روی آن صاف شود. بعد آن راه به هشت قسمت مساوی تقسیم کن. سپس نخود فرنگی ها و سایر مواد خوراکی را روی پیتزا بچین.
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها، ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. وقتی جری تو اتاق زیر شیروانی خانه جدیدشان یک پیانوی خاکی پیدا کرد، پدر و مادرش پیشنهاد کردند برایش معلم پیانو بگیرند. مشق پیانو، فکر خیلی خوبی بود، اما چیزی در وجود دکتر شریک، معلم جری؛ وجود داشت که او را می ترساند. چیزی که نمی توانست رویش انگشت بگذارد. آن وقت بود که جری داستانهای وحشتناکی شنید، داستان شاگردان مدرسه موسیقی دکتر شریک که برای گرفتن درس پیانو به مدرسه می رفتند... و هرگز بیرون نمی آمدند.
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. دوربین قدیمی ای که گرگ پیدا کرده ، درست کار نمی کنند. عکس هایش، یک جور دیگری هستند. وقتی گرگ با آن دوربین از ماشین نو پدرش عکس گرفت؛ ماشین را درب و داغان نشان داد و بعد پدرش با ماشین تصادف کرد. شاید این دوربین آینده را پیش بینی می کند و یا از این بدتر، آینده را به وجود می آورد! دوستان گرگ حرفش را باور نمی کنند. شاری او را وادار می کند در مهمانی اش از او عکس بگیرد. وقتی عکس ظاهر می شود شاری در عکسی نیست.... آیا قرار است شاری برای همیشه از صحنه بیرون برود؟
مجموعه ترس و لرز تازگی ها پایگاهی برای خودش انتخاب کرده که تفریحگاه قهرمان های داستان هایش باشد:«پارک وحشت»یا ترسناک ترین پارک تفریحی دنیا!اما حیف که... میگویند عکس گویا تر از کلام است،به خصوص اگر با یک دوربین شیطانی گرفته شده باشد که بتواند اتفاقات بد آینده را پیش بینی کند. آینده جولی زیاد قشنگ نیست.آینده هرکس دیگری هم که جولی از او عکس بگیرد،وحشتناک است. رفتن به پارک وحشت حال جولی را بهتر میکند.البته این تا وقتی است در تونل فریاد سقوط نکرده و گرفتار حمله گرم ها نشده.حالا نظر جولی عوض شده و فکر میکند پارک وحشت اصلا جای تفریح نیست. به پارک وحشت وارد شوید...
بازی، سرگرمی با برچسب (ماشین های سواری)
ماشینهای سواری از مجموعه بازی، سرگرمی با برچسب برای کودکان گروه سنی الف و ب منتشر شده است. کتاب ماشینهای سواری بیش از ۸۰ تکه برچسب از تصاویر مختلف ماشینهای سواری دارد.
کتاب آشپزی با گل - شیرینی ها
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. مزرعه پدربزرگ و مادربزرگ جودی هیجان انگیز ترین جای دنیاست،با این حال جودی خیلی دوست دارد تابستان ها را آنجا بگذراند؛آخر،قصه های ترسناک پدربزرگ و پنکیک های شکلاتی مادربزرگ بی نظیر است. اما امسال تابستان،مزرعه واقعا عوض شده است.محصول ذرت کم شده،مادربزرگ و پدربزرگ خسته و بی حوصله اند.مترسک قبلی رفته و دوازده مترسک با صورت های زشت و شرور،جایش را گرفته اند.یک شب،جودی صحنه عجیبی میبیند،مترسک ها میجنبند و روی پایه هایشان پیچ و تاب میخورند. مترسک ها زنده میشوند
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است.اما دیگر «تفریح گاه»قهرمان هایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا«ترس گاه»(برایش)اسم مناسب تری است؟ سام خیلی دلش میخواهد یک حیوان خانگی داشته باشد،اما حیف که پدر و مادرش فکر میکنند او به اندازه کافی مسئولیت سرش نمیشود.سام برای اینکه حس مسئولیتش را ثابت کند.عصرها در یک مغازه موش فروشی کار میگیرد.چیزی نمیگذرد که متوجه میشود آن موش های کوچک و دوست داشتنی متواند تبدیل به هیولاهای دوست نداشتنی بشوند! یعنی ممکن است همه اینها زیر سوغاتی باشد که از پارک وحشت با خودش آورده؟
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. زاکی از حالا نویسندگی را تمرین میکند تا روزی نویسنده معروف داستان های ترسناک بشود.داستان جدید او درباره حباب هیولایی است که مردم شهر را می بلعد! یک شب،زاکی ماشین تحریری در یک عتیقه فروشی پیدا میکند و داستانش را با آن تایپ میکند.اما ماشین تحریر زاکی ویژگی عجیب و خطرناکی دارد؛هر صحنه تزسناکی که با آن تایپ میشود،اتفاق می افتد
با داستان های مجموعه «ترس و لرز»واقعا مو به تن آدم سیخ میشود.دختر و پسرهای معمولی،ولی شجاع و کنجکاو تجربه های بسیار ترسناکی میکنند... دنی و استفانی میخواهند سر از خانه ترسناک بالای تپه در بیاورند و راز روح بی سر را کشف کنند.اما روح بی سر بسیار پیچیده عمل میکند
امروزه متخصصان معتقدند خودآموزی درباره اثرات زیانبخش مواد مخدر. کمک میکند تا افراد راهشان را درست انتخاب کنند. این کتاب به شما نمیگوید که چه کارهایی انجام ندهید،فقط به سادگی به شما میگوید وقتی از مواد مخدر استفاده میکنید،برایتان چه اتفاقی می افتد.