مشاهده همه محصولات
محصولی پیدا نشد

حبیب و میرزا شیپور

قاجارها رحم ندارند،خودشان میگویند ما نسل چنپیزیم» حبیب گفت:«می روم خانه شاگردی توی خانه ی اصلان میرزا این جوری...» میرزا گفت:«اصلان میرزا میگذارد پسر امام وردی که کینه اش را به دل دارد،خانه شاگردش باشد؟» حبیب لب حوض نشست:«توی دلم را خالی نکن میرزا...بابام بی گناه است؛مادرم بی گناه بود.من دست رو دست بگذارم؟» چانه ی میرزا لرزید.صای بچه ها از کوچه می آمد: روغن سیری چار عباسی نون چارکی سه عباسی آدم مفلس چو منو وا می داره به نسناسی

ادامه مطلبShow less
11,000 تومان
ناموجود
موجود شد خبرم کن!
مرجع:
9786002961631
نام تجاری:
جزئیات محصول
9786002961631

مشخصات

نویسنده
مهدی میرکیایی
قطع
پالتوئی
نوع جلد
شومیز
تعداد صفحات
156

سایر کتاب های همین ناشر

کیف پول

فهرست

جستجو

مشاهده همه محصولات
محصولی پیدا نشد

یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتم‌های محبوب ایجاد کنید.

ورود به سیستم