هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است. نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
رمان های جاویدان جهان (کلبه ی عمو تام)
كلبه عمو تم پیش از آنكه داستان اندوهبار و دردآلود زندگی انبوهی محكوم بیگناه باشد. یك دفاعیه افشاگر و شورانگیز سیاسی و اجتماعی است. این كتاب كه پیش از درگیری جنگهای انفصال در ایالت متحده ننگ و افتضاح ستم بردهداری را پیش چشم جهانیان به رسوایی كشید، در مبارزه با غمانگیزترین و شرمآورترین ضعف تمدن دنیای نوین ضربه كاری و كوبنده را فرود آورد. . .
سایر کتاب های همین ناشر
نسیم خنکی را احساس می کردم که به صورتم می خورد و بویی شبیه بوی چمن توی دماغم پیچیده بود. دخترم داشت از یک جایی خیلی دور صدایم می کرد. صدای قدم هایش را می شنیدم که داشت به من نزدیک می شد. چند لحظه بعد احساس کردم جایی چند قدمی ام ایستاده. دوباره مرا صدا کرد. آن وقت صدای قدم هایش را شنیدم که دور شدند. هنوز داشت صدایم می زد. بعد احساس کردم یک جایی ایستاده و دارد گریه می کند. خواستم سرم را بلند کنم و صدایش کنم. بگویم اینجا هستم. بگویم بیاید پیشم، اما نمی توانستم. حال آدمی را داشتم که فلج شده باشد. با تمام توانم سعی کردم دست ها و پاهایم را تکان بدهم، اما نمی توانستم. صدای دخترم داشت دور می شد. حتی دیگر صدای قدم هایش را نمی شنیدم. تا اینکه یک دفعه دست کوچکش را حس کردم که روی شانه ام قرار گرفت. گفت: «پاشو، بابا! دیگه وقتشه. پا شو!»
در شهر داستانی، همه برای زندگی بهتر به هم کمک میکنند. در هر کتاب از کتابهای این مجموعه بچهها در دل قصه با یکی از شغلها آشنا میشوند.
آقای فاگ که در لندن زندگی آرامی دارد ناگهان روز دوم اکتبر 1872 با دوستانش شرط میبندد که کرهی زمین را هشتاد روزه دور بزند و دوباره به لندن برگردد.
دوستانش و بسیاری از مردم معتقدند که چنین چیزی امکان ندارد، چون کافی است که او در راه از کشتی یا قطاری جا بماند و یا گرفتار طوفان یا دزدان شود؛ اما او چنان مصمم است که با شتاب به خانه میرود، فوری ساکی برمیدارد و با خدمتکارش قطاری میگیرد و به راه میافتد. اما چرا کارآگاه فیکس او را تعقیب میکند؟ آیا نجات آدا، همسر مهاراجه از مرگ کار عاقلانهای است؟ و بالاخره آیا آقای فاگ همهی ثروتش را به خاطر این شرطبندی عجیب از دست نخواهد داد؟
دکتر جودی دمدمی تا یک حیوان خانگی مریض ببیند فوری متوجه میشود. آروارهها، گیاه گوشتخوار جودی بدجور مریض شده. حالا جودی باید دست به کار شود و فوری درمانش کند.
وقتی در بالابر باز میشود، تنها چیزی که توماس به یاد میآورد اسم کوچکش است. ولی او تنها نیست. گروهی از پسرهای هم سن و سالش ورود او را به هزارتو خوشامد میگویند. هیچ کس نمیداند چرا به هزارتو آمده یا چه اتفاقی برای جهان بیرون افتاده است. اما ناگهان دختری وارد هزارتو میشود که پیامی به همراه دارد: یا راهی به بیرون پیدا کنید یا همگی هلاک خواهید شد.
پپا، جورج، فیلیپ، مامان و بابا به موزه میروند تا چیزهای زیادی دربارهی فضا یاد بگیرند. بازدید آنها از موزه مثل سفری راستراستکی به سیارهها و کرهی ماه است. دوست داری با پپا همراه شوی و به کرهی ماه بروی؟ پس زود باش که چیزی نمانده سفینهی فضایی پرتاب شود
کتاب های پپاپیگ خیلی عالی و آموزنده از مجموعه کتاب دنیای پپا است که توسط نویل استلی و مارک بیکر نوشته شده و مهسا خسروی آن را به فارسی ترجمه کرده است.
جین ایر دختری زیبا و جوان به عنوان معلم سرخانه به عمارت اشرافی آقای دوچستر میرود. خیلی زود بین این دو رابطهای عاشقانه شکل میگیرد.
اما افشای رازهایی از زندگی گذشتهی دوچستر و سرنوشت همسرش این رابطه را بر هم میزند. جین ایر از آنجا میرود، اما خاطرهی عشق دوچستر آسودهاش نمیگذارد.
با شوما هستم آتیش پاره ها! گوش بدین به من!
وقتی خانوادهی دمدمی به جزیرهی اکالیپوک میرسند، دزد دریایی یک چشم عجیب و غریبی با نقشه ی گنج به استقبالشان میآید. اما در جزیره، تنها جودی و استینک نیستند که دنبال غنیمت دزدان دریایی میگردند. آیا آنها میتوانند پسر قدبلنده و دختر باهوشه را شکست دهند و گنج را پیدا کنند؟
در مجموعهی دوم قصههای شاهنامه (جلدهای 4 و 5 و 6) نویسنده کوشیده است که با پرداختن به داستان زندگی برخی از زنان شاهنامه، آنها را از کنج حجرههای این قلعه بیرون کشد تا جانی دوباره گیرند و نمایشی نو از روزهای دور گذشته بر پا سازند. این کتاب ششمین جلد از مجموعهی قصههای شاهنامه است که داستان زندگی گردیه و بهرام چوبین، برادر استخوانی و سیاهچرده اشت را روایت میکند
مثل نامهای ولی
توی هیچ پاکتی
جا نمیشوی
جعبهی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی
مثل میوه خواستم بچینمت
میوه نیستی، ستارهای
از درخت آسمان جدا نمیشوی
حوصلهی پسر کوچولو بدجوری از مشق نوشتن و مرتب کردن و مسواک زدن سر رفته. برای همین با پول تو جیبیاش یک روبات میخرد تا کارهایش را انجام دهد ولی این تازه اول ماجراست….
تام سایر پسرک یتیمی است که از مدرسه و کار نفرت دارد و در حسرت زندگی پسر ولگرد و همسن و سالش هاکلبریفین است. اما او و دوست جدیدش هاک، تصمیم دارند دزد دریایی شوند، آنها تصادفی به رازهای وحشتناک پی میبرند و درگیر اتفاقات تازهای میشوند…
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است. نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
روز شوخی اول آوریل است و جودی آرام و قرار ندارد چون میخواهد معلمش آقای تاد را دست بیندازد.
اما او به یک دلیل دیگر هم روز اول آوریل را خیلی دوست دارد چون روز تولدش است. جودی نگران است که همه غرق کارهای بامزهی شوخی اول آوریل شوند و روز تولدش را فراموش کنند.
حال که صلحی زمین گیرکننده، توپچی های باشگاه توپ را به کاهلی و بی عملی کشانده است، رئیس باشگاه، طرحی هیجانی را مطرح می کند: “فتح ملکه ی آسمان شب برای اولین بار و برقراری ارتباطی مستقیم میان زمین و ماه از طریق ارسال یک پرتابه به ماه”. پیشنهادی که بانگ و آواهای تشویق اعضای باشگاه و مردم آمریکا را سبب می شود و شوری بی سابقه به آن ها می بخشد.
حین طراحی عملیات پرتاب خمپاره، یک مرد فرانسوی از طریق ارسال تلگراف، پیشنهاد جایگزین پرتابه ای استوانه – مخروطی را به جای سفینه ی کره سان می دهد و از حضور خود در این پرتابه سخن می گوید.
در سرزمین کلانمل فرقهای اسرارآمیز آفتابی شده که مدعی است میتواند در ازای دریافت طلا، مردم را از شر چپاولگران در امان دارد. اما به گمان هالت، ویل و هوراس یک جای کار این فرقهی به ظاهر خیرخواه میلنگد. هالت میفهمد که توطئهای در کار است و به زودی کشتیهای ماهیگیری اهالی، توسط راهزنان به آتش کشیده خواهند شد.
و اینک رازی که این سه تن از آن آگاه شدهاند، نه کلانمل، که کل پادشاهی را تهدید میکند.
تا به حال دلتان خواسته که به چیز دیگری تبدیل شوید؟ شرط میبندم که آنچیز لاکپشت نبوده! این داستان دربارهی مردی خجالتی است که عاشق زنی مهربان شده است.
کمکم سر و کلهی لاکپشت هم در داستان پیدا میشود. آیا لاکپشتها میتوانند، مرد را به زن برسانند؟ چهطوری؟
آن شب، استینک خواب یک چیز لزج لب گنده ی گرد و قلنبه را دید که آهسته آهسته می خزید و می آمد تا سیاره ی زمین را بگیرد. وقتی بیدار شد، سعی کرد آن را عین پاک کردن گچ از روی تخته سیاه قدیمی از ذهنش پاک کند. اما حتی حلیم صبحانه اش شبیه صحنه ی حمله ی کپک غولی شده بود.
در تمام راه کلاس فوق العاده ی علوم، استینک نتوانست از فکر چیزهای کپک غولی بیرون بیاید. مثل چیزهای لیز. لزج. چسبناک. کپک غولی. مغز. گِل. لجن. ژله ی لرزانک.
به مرکز اکتشاف که رسید، یک نفر بیرون در منتظرش بود. و او کسی نبود جز… رایلی رُتنبرگر.
گاهی رایلی رتنبرگ ضدحال می شد. استینک امیدوار بود امروز یکی از آن روزها نباشد.
رایلی موی بافته اش را برای استینک تکان داد. بعد هم خندید و دندان افتاده اش را نشان داد.
ـ استینک! بیا اینجا! برای کلاس فوق العاده ی کپک لجنو حاضری؟
استینک گفت: «فکر کنم.»
رایلی گفت: «انگار زیاد هیجان زده نیستی. چی شده؟ از وقتی پروژه ی هواشناسی را تمام کردیم، منتظر این لحظه بودیم.»
استینک نمی خواست به رایلی بگوید که از یک فیلم کپک غولی قدیمی ترسیده. برای همین سعی کرد الکی لبخند بزند.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
میخواهم برای دخترعمویم، ملکهی انگلستان، نامه بنویسم!
قرار است جودی برای درس مطالعات اجتماعی، درخت خانوادگی یا همان شجرهنامه درست کند.
او از روی مدارک قدیمی خانوادگیشان میفهمد که ممکن است با ملکهی انگلستان نسبت فامیلی داشته باشد!
جودی آرام و قرار ندارد تا هرچه زودتر این خبر دست اول را به دوستهایش بگوید. اما در کلاس، وقتی جسیکا از درخت خانوادگیاش میگوید، رازهای تازهای برملا میشود که جودی را حسابی غافلگیر میکند.
نوسوادانِ كلاس اول، به تدریج كه خواندن را میآموزند و با شكل حروف و صداها و كلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون كمك گرفتن از دیگران میخوانند.
بسیاری از ما در دوران کودکی خود، دوست داشتیم به داخل نقاشیهایمان سفر کنیم و اشیا، خانهها، کشتی و هواپیما داخل نقاشی را به واقعیت تبدیل کنیم و به موجودات داخل آن جان ببخشیم. اما زمانی که قادر به انجام این کار نبودیم، سریع دست به کار میشدیم و آنها را در ابعاد کوچک میساختیم. کتاب آبرنگ: رنگ آمیزی و کار برای 2 تا 6 ساله ها
گرگشاه، دشمن خرگوشهای دمپنبهای است. برای همین اسم خرگوشها را از همهی کتابها خط میزند و از میمون عکاس میخواهد تندتند از او عکس بگیرد تا عکسهای گرگ شاه، و فقط او، سراسر جنگل و در و دیوار خانهها را بپوشاند.
ولی آیا به این راحتیها میشود خرگوشهای دمپنبهای را از صفحهی روزگار پاک کرد؟