کتاب حاضر، روایت دیگری از قصه های سرزمین اشباح است که زندگی یکی از موجودات خون آشام این سرزمین را از اوایل قرن 19 میلادی تا عصر حاضر به نمایش می گذارد. در این مجموعه، لارتن کرپسلی کوچک به ناچار دنیای شب را برای زندگی برمی گزیند و با این انتخاب با توانایی ها، شگفتی ها و افراد و موجوداتی رودر رو می شود که زندگی را هر لحظه برایش هیجان انگیزتر می کنند. اما لارتن تردید ها و دل تنگی های انسانی اش را همواره با خود دارد و هر لحظه تلاش می کند طعم زندگی انسانی را با همه ی شادی ها و تلخ کامی هایش دوباره امتحان کند.
نبرد با شیاطین 3 (فاجعه اسلاتر)
درویش بعد از مبارزهاش در قلمرو لرد لاس، هنوز پریشان است. او به شهرکی سینمایی دعوت میشود تا در ساخت فیلمی تخیلی و ترسناک درباره موجودات شیطانی همکاری کند. گروبز و بیلـای نیز همراهش میروند. دنیای سینما بچهها را مبهوت میکند، اما گروبز به وقایعی پی میبرد که هیچ فیلمی نمیتواند به اندازه آنها خونبار و هولناک باشد. چه کسی حرفهای گروبز را باور میکند؟
از همین نویسنده
روايت ديگري از قصههاي سرزمين اشباح است كه زندگي يكي از موجودات خونآشام اين سرزمين را از اوايل قرن 19 ميلادي تا عصر حاضر به نمايش ميگذارد. در اين مجموعه، لارتن كرپسلي كوچك بهناچار دنياي شب را براي زندگي برميگزيند و با اين انتخاب با تواناييها، شگفتيها و افراد و موجوداتي رودررو ميشود كه زندگي را هر لحظه برايش هيجانانگيزتر ميكنند. اما لارتن ترديدها و دلتنگيهاي انسانياش را همواره با خود دارد و هر لحظه تلاش ميكند طعم زندگي انساني را با همهي شاديها و تلخكاميهايش دوباره امتحان كند.
کتاب حاضر، روایت دیگری از قصه های سرزمین اشباح است که زندگی یکی از موجودات خون آشام این سرزمین را از اوایل قرن 19 میلادی تا عصر حاضر به نمایش می گذارد. در این مجموعه، لارتن کرپسلی کوچک به ناچار دنیای شب را برای زندگی برمی گزیند و با این انتخاب با توانایی ها، شگفتی ها و افراد و موجوداتی رودر رو می شود که زندگی را هر لحظه برایش هیجان انگیزتر می کنند. اما لارتن تردیدها و دل تنگی های انسانی اش را همواره با خود دارد و هر لحظه تلاش می کند طعم زندگی انسانی را با همه شادی ها و تلخ کامی هایش دوباره امتحان کند.
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب آزمون های مرگ، کوهستان شبح و شاهزاده اشباح جلدهای4، 5 و 6 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
دارن شان یك پسربچه مدرسهای معمولی، اما عاشق عنكبوتهاست. زندگی دارن واقعا معمولی است تا اینكه او با بهترین دوستش به سیرك عجایب میرود و خانم اكتا را میبیند. خانم اكتا عنكبوت حیرتانگیزی است. اما همین جانور بینظیر، دارن را بر سر دوراهی وحشتناكی قرار میدهد. دارن میتواند دوستش را از مرگ نجات بدهد، اما برای این كار باید زندگیش را به دست یك شبح بسپارد، آن هم یك شبح خونخوار! اگر شما به جای دارن باشید چه میكنید؟
دارن شان، شاهزاده اشباح، به دنبال دوستش هاركات از درگاهی جادویی میگذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم میگذارد. برای كشف هویت هاركات، آنها باید به دریاچه ارواح بروند و نیمه دیگر وجود آدم كوچولو را در آن آبهای تیره صید كنند. آیا این سفر بازگشتی دارد؟
دارن شان به خانه برمیگردد و آنجا برایش جهنم میشود. سرنوشت قصد نابودی او را دارد و گویی با نابودی او، اختیار همه چیز به دست ارباب تاریكیها میافتد. اما این ارباب تاریكیها كیست؟
سرانجام زمان آن فرا رسیده است كه دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یكی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایهها میشود و جهان را به نابودی میكشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن میتواند آیندهای دیگر بسازد؟
دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی میكرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول كرده است كه زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرك عجایب میرود و دستیار او میشود. بازیگرها و كاركنان عجیب این سیرك او را در جمع خودشان میپذیرند، اما... مرد گرگی، یكی از وحشتناكترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد میشود و دارن و دوستش را تعقیب میكند. آیا دارن این بار هم میتواند جان دوستش را نجات بدهد؟
قصه های سرزمین اشباح 3 (دخمه ی خونین)، ماجراي شگفتانگيز پسركي معمولي است كه در شرايطي بسيار بحراني مجبور ميشود زندگي خود را بهدست شبحي خونآشام بسپارد.
دارن شان پسری است كه همه گمان میكنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی شده است. دارن و آقای كرپسلی راه دشواری را پشت سر میگذارند تا خود را به كوهستان اشباح، مقر همه اشباح جهان برسانند. هر كدام از ساكنان این كوهستان چند صد سال زندگی كرده و همیشه درگیر مبارزهای مرگبار بودهاند. آنها میخواهند شبحوارههای خونآشامی را نابود كنند كه سرچشمه همه پلیدیها و شرارتها هستند. اما در این ملاقات حیرتانگیز، دارن واقعیت دیگری را نیز درمییابد. او میپذیرد كه در آزمونی مرگبار شركت كند...
دارن شان پسری كه همه گمان میكنند مرده، اما در واقع دستیار یك شبح شده است، به كوهستان اشباح میرود. در كوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شركت در آزمونهای مرگباری را میپذیرد و در چهارمین آزمون شكست میخورد. دارن نگران مجازاتی است كه برایش در نظر میگیرند و در همین زمان متوجه میشود كه یكی از دوستانش به قبیله اشباح خیانت كرده است. اگر خائن رسوا نشود، قبیله از میان میرود و اگر دارن بخواهد دیگران را از این توطئه باخبر كند، باید مجازات شكست در آزمونها یا همان مرگ را بپذیرد.
دارن شان شاهزاده اشباح، برای انجام ماموریتی كوهستان اشباح را ترك میكند كه شاید به مرگ او ختم شود. او یكی از برگزیدگانی است كه باید به تعقیب ارباب شبحوارهها برود. اگر او را نابود كند، پیروز است و اگر شكست بخورد، قبیله اشباح را به كام مرگ میبرد.
دارن شان آزمونهای دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله اشباح پذیرفته شده است. اما او اكنون باید با آزمونهای دیگری مواجه شود كه بیشتر به كابوس میمانند. بازگشت به مدرسه، پیدا كردن جنایتكاران خونآشامی كه در تاریكی شب انسانهای بیگناه را میكشند، یافتن ارباب شبحوارهها، و از همه دردناكتر، رویارویی دوباره با تلخیهای گذشته، از جمله این آزمونهای كابوس مانندند
دارن شان شاهزاده اشباح، به خاطر مردمش باید در مبارزهای خونبار شركت كند. دشمنان اصلی او، شبحوارهها، با نفرات بیشتر، حیلههای رذیلانهتر و سركشتر از همیشه دست به كار شدهاند. در این میان، پلیس و مردم وحشتزده نیز او و دوستانش را عامل كشتارهای هولناك شهر میدانند. چه چیزی در انتظار آنهاست؟ مرگ یا پیروزی؟
اولین کتاب از مجموعه «نبرد با شیاطین»، ماجرای پسری است که می بیند موجوداتی وحشتناک و غیرقابل تصور خانواده اش را به قتل می رسانند. تنها کسی که گفته های او را باور می کند عموی مرموزش «درویش» است...
گروبز از پیشگویی یونیسوان وحشت دارد. كرنل نابینا شده و بك در دست لرد لاس است. هر روز تونلهای بزرگتری گشوده میشود و هیولاها دستهدسته از راه میرسند. در سراسر دنیا، مردم با هیولاها میجنگند، به دست آنها كشته میشوند یا از چنگالشان میگریزند. ولی این تعقیب و گریز بیامان تا كجا ادامه مییابد؟ اگر گروبز و كرنل نتوانند بك را نجات دهند و نیروی نهایی كاگاش را آزاد كنند، بر سر زمین چه میآید؟ آیا كاگاش میتواند یا میخواهد نتیجه جنگ را تغییر دهد یا نیرویی فراتر از آن باید پا به میدان گذارد؟
کرنل فلک با لکههای نور شکلهای عجیب و غریبی درست میکند که در هوا شناور میمانند. او روزی بدون آنکه بداند، با نورها پنجرهای میسازد که به دنیایی دیگر راه دارد و بعد از این اتفاق، زندگیش زیر و رو میشود. هیولایی شیطانی برادرش، آرت را میدزد و او برای نجات برادر کوچولویش به قلمرو سراپا وحشت آن هیولا قدم میگذارد.
در غار كارشری ویل، تونلی باز شده است كه هیولاها دسته دسته از آن بیرون میریزند. برای مقابله با كشتار و خشونت این موجودات شیطانی همه نیروها به میدان آمدهاند. حدود پانزده مرید از جمله كرنل، شارك و شارمیلا به فرماندهی برانابوس در محل جمع میشوند تا جلو این هجوم بیامان را بگیرند. آنها میدانند كه حتی اگر بتوانند تونل را مسدود كنند به زنده ماندن خودشان امیدی نیست.
اگر بك به كسي بيش از حد نزديك شود، ناخواسته خاطرات و افكار او را جذب ميكند. او از كشف اين واقعيت به وحشت ميافتد. ولي وحشت واقعي را زماني تجربه ميكند كه به عمارت قديمي گريديها حمله ميشود. دليل حمله و هويت مهاجمان نامشخص است. در همين گير و دار، حادثه ديگري رخ ميدهد كه با هيولاها و قلمرو دموناتا ارتباطي ندارد، ولي مريدهاي كهنهكار را به ميدان ميكشاند و آنها را با حقيقتي رو در رو ميكند كه در كابوسهايشان نيز تصورش را نميكردند. حقيقتي از جنس مرگ.
گروبز، شارك و میرآ و نه مرید دیگر به یكی از پایگاههای لمبها میروند. تا مطمئن شوند آیا آنها با لرد لاس و هیولاهای دموناتا همدست شدهاند یا نه. در پایگاه، مردی به نام آنتونی برایشان میگوید كه تحقیقات جدید مربوط به گرگنمایی در جزیرهای دورافتاده صورت میگیرد. مریدها با همراهی آنتونی به جزیره میروند، ولی آنجا با حقایق و خطرات جدیدی رو به رو میشوند. گروبز برای نجات جان افرادش باید تصمیمی بگیرد كه نمیداند چه تاوانی در پی دارد
کرنل فلک همچنان در کنار برنا بوسی و مریدان دیگر است که مجبور میشود راه تازهای را در پیش گیرد. او با حقیقتی غیر قابل انتظار مواجه میشود و خود را در بنبستی هولناک میبیند. در هیاهویی پر از وحشت، ناامیدی و سوءظن باید تصمیم بگیرد که بماند و به مبارزه با هیولاها ادامه دهد یا بازگردد و تا ابد از چنگ آنها بگریزد. آیا گروبز یا بک میتوانند راه دیگری پیش رویش بگذارند؟
سایر کتاب های همین ناشر
سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او هر روز ...
گایین راننده ماهری است و همیشه در مسابقه های ماشین سواری شرکت می کند. فردا هم مسابقه ای برپاست و گایین می خواهد در این مسابقه شرکت کند. او وقت زیادی ندارد، ماشین خود را برای مسابقه آماده کند. گایین باید چرخ های ماشین را بررسی کند
آقای "فیلاس فاگ" که شخصیت اصلی داستان است، به همراهی پیشکار وفادار خود "پاسپارتو" که تازه دو روز است نزد او استخدام شده، در نتیجه شرط بندی که با دوستان خود در باشگاه بازنشستگان دارد، تصمیم میگیرد به سفر دور دنیا برود.
مامان بیا، جیش دارم
فوریه خیلی کارم
لگن بیار زود برام
تا خیس نشه شلوارم
قصههای شب همیشه تمام انسانها را به یاد صدایی مهربان و داستانهایی دلنشین میاندازد که در کنار آرام کردن بچهها و یاری رساندن به آنها برای رسیدن به خوابی خوش و آرام، مفاهیمی درست و به جا را نیز به آنها میآموزد. کتاب قصههای کوچک برای بچههای کوچک، در کتاب فارسی اول و دوم دبستان به عنوان کتابی مناسب برای کودکان این گروه سنی معرفی شد.
تنتن خبرنگار و ماجراجوی جوانی است كه به همراه سگ خود میلو، درگیر داستانهای هیجانانگیز، خطرناك و رازآلودی میشود و همیشه پرده از اسرار نهفته این داستانها برمیدارد. كاپیتان هادوك، دوقلوها، پروفسور تورنسل و... از دوستان همیشگی تنتن در این داستانها هستند.
شب که ماه و ستاره ها می تابند، همه می خوابند. اما خواب ها جورواجورند و جای خواب ها فرق دارد. هر کس یک جور و یک جا می خوابد، بعضی ها روی شکم، توی گل ها... بعضی ها از پشت، روزی سبزه ها... بعضی ها با هم و بعضی تنها... بعضی ها ایستاده و بعضی ها سر به هوا...
این کتاب، یک گنج پر از خواب است برای بچه ها.
نت بلیک معتقد است پسران پلامفیلد بیشتر شبیه یک خانواده هستند تا گروهی بچه مدرسه ای. هنگامی که نت به این ساختمان عظیم با ایوان قدیمی و بزرگش آمد، تازه پدر و مادرش را از دست داده بود. شرایط او به سرعت با غذاهای خوب و مهربانی دیگر ساکنان خانه بهبود پیدا کرد و او در کلاس ها، سرودهاء خوش گذرانی ها و البته شرارت ها با پسران دیگر همراه شد. اما با ورود دو پسر جدید به پلامفیلد، زندگی در مدرسه تغییر می کند.
داستاني به نويسندگي و تصويرگي هرژه و ترجمه و چاپ انتشارات رايحه انديشه مي باشد. تن تن خبرنگاري ماجراجو، كنجكاو، باهوش و جوان است كه براي تهيه گزارش به مكان
هاي گوناگوني سفر مي كند و اتفاقات عجيب و غريبي برايش مي افتد. او در حال حاضر در هند به سر مي برد اما مردي چيني طي ديداري از تن تن مي خواهد كه به شانگهاي سفر
كند، مرتاضي هندي خبر از وجود مرتاض و مرد زرپوست خبيثي مي دهد كه مي خواهند تن تن را نابود كنند. سفر اين خبرنگار جوان آغاز مي شود و هيچ كس از آن چه كه انتظار او را
مي كشد خبر ندارد.
در این چند هزار سال که از زندگی بشر میگذرد، قصهها و افسانههای زیادی نوشته شدهاست، اما تعداد کمی از آنها باقی مانده و به این روزها رسیده است. این کتاب جزو یکی از این قصههای ماندگار و جذاب می باشد؛ قصههایی که هر بار میخوانیم، دریچهی تازهای از دنیای زیباییها به رویمان باز میشود.
این کتاب شامل 16 داستان بامزه و خنده دار است اگر دلت میخواهد غش غش بخندی حتما این کتاب را بخوان و با شخصیت های آن همراه شو شخصیت هایی مثل سگ پرنده،کبکی روی درخت گلابی،قوی عجیب و
این مجموعه کتابها
بازی و آموزش را با هم می آمیزد تا به کودکان آگاهی دهد،آنها را از نظر به کارگیری لغات توانمند سازد،و حس مشاهده و کنجکاوی آنها را بهبود ببخشد.
کتاب داستانکهای شنبه تا پنجشنبه با بهره بردن از زبانی روان و کلامی شیوا که بتواند جان معنا را در سادهترین شکل ممکن بیان کند در دست بچههای گروه سنی پیش دبستانی تا اول و دوم دبستان قرار گرفت. 72 قصه با برآیند انسانی و اخلاقی به علاقهمندان تقدیم شده تا با آن بتوانند با نگاهی کودکانه، مفاهیم بزرگ را بیاموزند. مریم توحدی، ماهنی تذهیبی، شیوا ضیائی، نیوشا شریفی، راهله برخورداری، پوپک مقبلی، مریم مبصری، سحر حقگو، عاطفه شفیعیراد، رویا خادمالرضا، تهمینه حدادی، بنفشه احمدزاده، تصویرگران این مجموعه هستند. داستانکهای شنبه تا پنجشنبه، برگزیدهی هشتمین جشنوارهی کتابهای آموزشی وزارت آموزش و پرورش است و برای گروه پیش دبستانیها و اول و دوم دبستان بهترین پیشنهاد می باشد. در بخشیهایی از کتاب آمده: "... جیبِ کتِ پدربزرگ خیلی بزرگ و گود است. من این را دیشب فهمیدم. پدر بزرگ به من گفت : برو از توی جیبم تسبیحم را بیاور. وقتی میخواستم تسبیح را از توی جیب کتش بیاورم، انگار دستم توی یک کیسه بود و هی دستم را میچرخاندم
برایس و همکارش لی لی، پلیس هستند. آنها باید به ماموریت مهمی بروند. برای همین با عجله از کلانتری بیرون می روند. سوار ماشین می شوند و به سرعت به طرف محل ماموریت خود می رانند. چون باید هر چه زودتر ماموریت خود را انجام دهند
براد و سایمون دو دوست هستند که با کره ای درخشان برخورد کرده و به دنیایی دیگر می روند. دنیایی که زمان آن با زمان دنیای قبلی آنها برابر است، اما اتفاقات جور دیگری دیگر رخ داده است. در این دنیا، امپراتوری روم نابود نشده و هنوز در حال حکومت است. جهان هنوز در حالتی قبل از قرون وسطی به سر می برد و مسیحیان دستگیر می شوند و بعد از انقلابی که به پا میکنند دولت روم را سرنگون می کنند.
قصههاي دوستداشتني دنيا، مجموعهي 20 قصه از جذابترين و معروفترين قصههاي دنياست. اين قصهها با تصاويري زيبا در قطعي نو به چاپ رسيده است.
در میان تمام شعرهای شاهنامه، قصه های آن از همه شیرین تر و جذاب تر هستند. قصه هایی مثل ضحاک و فریدون، کاوه آهنگر، زال و رودابه، رستم و اسفندیار و...
این مجموعه سعی کرده است با زبانی ساده و تصویرهایی زیبا، بچه را با این قصه های باشکوه و ماندگار آشنا سازد و دریچه ای باشد تا آن ها با دنیای زیبا و شگفت انگیز شاهنامه آشنا شوند.
تن تن از زندگی یک نواخت و بدون ماجرا در اروپا خسته شده است و تصمیم می گیرد به همراه برفی (سگ خانگی اَش) و با کشتی به آفریقا سفر کند. پس از سوار شدن در کشتی تمام دردسرها از جایی آغاز می شود که برفی، یک عنکبوت را می بیند که وارد چمدان لوازم تن تن شده او معتقد است دیدن این موجود بدبختی می آورد. درست در همان لحظه که سگ کوچولو به دنبال پیدا کردن عنکبوت می باشد صدایی می شنود که با فریاد می گوید: فرار کنید کشتی در حال غرق شدن است این صدا مربوط به طوطیِ سخن گویی که بیماری خاصی نیز دارد، می باشد در این بین طوطی دم برفی را نیز گاز می گیرد. پس از این که تن تن از ماجرا با خبر می شود با کمک دکتر، حیوان بیچاره را معالجه می کند و به او می گوید دیگر نباید سمت آن پرنده ی بیمار برود.