در کتاب THE 104-STOREY TREEHUSE آمده است: روزی روزگاری، که یه روزگارِ خیلی دندونیای بود، هیچ جنبندهای توی خونهدرختی تکون نمیخورد (حتی من) که سر و صدا درست نشه. آخه اندی به امیدِ فرشتهی دندون، دندونشو انداخته بود تو یه لیوان آب و توی تختخوابش خوابیده بود.
THE 91-STOREY TREEHUSE
در کتاب THE 91-STOREY TREEHUSE آمده است:اندی میگوید: «من هم همینطور. شرط میبندم الان خیلی باهوشترتر از تواَم!»تری میگوید: «حرفش رو هم نزن! من یه میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»اندی میگوید: «عمراً! چون من یه تریلیارد میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»
در کتاب THE 91-STOREY TREEHUSE آمده است:اندی میگوید: «من هم همینطور. شرط میبندم الان خیلی باهوشترتر از تواَم!»تری میگوید: «حرفش رو هم نزن! من یه میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»اندی میگوید: «عمراً! چون من یه تریلیارد میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»تری میگوید: «نهخیر. نیستی! من یه ییلیون زیلیون ویلیون تریلیون... (خمیازه) اسپیلیون کوییلیون فریلیون... (خمیازه، خمیازه) بیلیون میلیون... (خمیازه، خمیازه، خمیازه) خریلیپونففففففففففففف...»آلیس میگوید: «نگاه! تری وسط حرفزدن خوابش برد!»
از همین نویسنده
THE 117-STOREY TREEHUSE
خانه درختیِ معرکهی اندی و تری حالا 13 طبقهی جدید دارد: طبقهی اسبهای ریزهمیزه، طبقهای برای مهمانیِ لباس خوابی، موزهی زیرشلواری، باجهی عکاسی، اتاق انتظار، درِ بدبختی، سیرک، میدان مبارزه برای روباتهای غولپیکر، مدرسهی رانندگی، پارک اسکی روی آب با ماهیهای گوشتخوار و یک دفترِ گردشگری مخصوص خانهدرختی با میز اطلاعات 24ساعته، اتوبوس گردشی که پنگوئنها جابهجایش می کنند و یک مغازهی سوغاتی. خب، معطل چی هستید.
THE 130-STOREY TREEHUSE
This is our Treehouse, come on up
We've added thirteen new levels to our Treehouse, including a soap bubble blaster, a GRABINATOR (it can grab anything from anywhere at any time), a time-wasting level, a toilet paper factory (because you can never have too much toilet paper) and an extraterrestrial observation centre
THE 143-STOREY TREEHUSE
اندی و تری در یک خانه درختی 143 طبقه زندگی می کنند. (قبلا یک خانه درختی 130 طبقه بود، اما 13 طبقه دیگر ساختند.) دارای یک آبفشان باقلا پخته است که هر ساعت یک ساعت فوران می کند، یک توپ ویرانگر، یک کلبه میلک شیک ماهی، یک ورد-او-ماتیک (آن همه کلمات را در تمام دنیا می داند!)، یک باغ سیب تافی که توسط مترسکی مهربان محافظت می شود، و یک زمین کمپینگ.
THE 156-STOREY TREEHUSEAndy and Terry live in a 156-story treehouse. (It used to be a 143-story treehouse, but they added 13 more levels.) It has a wishing well, a super-stinky stuff level, a bouldering alley (it’s just like bowling, except you use boulders instead of balls), an enigma engine, a TV quiz show level hosted by Quizzy the quizzical robot, and the amazing mind-reading sandwich-making machine that knows exactly what sort of sandwich you want and makes it for you.
THE 26-STOREY TREEHOUSE
اندی و تری خانه درختی 13طبقه ایشان را بیست و شش طبقه کرده اند و کلی وسایل جذاب دیگه به خانه درختیشان اضافه کرده اند.مانند اتاقک ضد جاذبه، دریاچه یخی، استادیوم گل بازی،مسیر اسکیت سواری و خیلی کارهای جذاب دیگه هم میکنند.
THE 39-STOREY TREEHUSE
اندی و تری خانهدرختی بیستوششطبقهی باحالشان را سیونه طبقه کردهاند. یک ترامپولین بدون تور محافظ اضافه کردهاند، آبشار شکلاتی، آتشفشان فعال بدون گدازه برای برشتهکردن مارشمالوهای خوشمزهشان، باغوحش بچهدایناسورها، موزهی اگه جرأت داری باور نکن، فیلی بوکسور به نام آقای خرطومکس و کلی چیزهای باحال دیگر. اما مهمترینشان طبقهای فوقِ سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده … طبقهای که قرار است اتفاقهایی عجیب تویش بیفتد.
THE 52-STOREY TREEHUSE
در این کتاب آمده است: تری میگوید: «مگه چیِ امروز مهمه؟» میگویم: «من هم میخوام همین رو بهم بگی!» تری لحظهای فکر میکند و میگوید: «روز عوضکردن زیرپوشه؟» میگویم: «اون که هر روزه!» میگوید: «روز شستن زیرپوشه؟» ـ نه! ـ روز زیرپوشت رو بذار روی کلهته؟ ـ همچین روزی نداریم! تری میگوید: «آره، می دونم.» ریزریز می خندد. ـ ولی اگه داشتیم باحال می شد، نه؟
در کتاب THE 65-STOREY TREEHUSE آمده است: سلام. اسم من «اندی» است. این هم «تری»، دوستم است. ما توی یک درخت زندگی میکنیم. خب، منظورم از درخت، یک خانهدرختی است.
THE 78-STOREY TREEHUSEدر این کتاب آمده است: میگویم: «آخه نمیتونید بدون من این فیلم رو بسازید! من هم اون جا بودم، من هم توی داستانم!»آقای غولتصویر میگوید: «ما هم نمیخواهیم بدون تو بسازیمش، مل گیبون رو آوردیم تا نقش تو رو بازی کنه.»
تری و اندی برای ما از خانه درختی سیزدهطبقهشان میگویند. توی هر طبقه کلی خبر و ماجراست. حوضچهی کوسههای آدمخوار، آزمایشگاه مخفی زیرزمینی، رصدخانه و منجنیق غولپیکر، مسیر گندهی بولینگ، استخری که میشود داخلش را دید و کلی چیزهای باحال دیگر.
اندی و تری 13 طبقهی جدید به خانهدرختیشان اضافه کردهاند؛ این بار دیگر خانهشان خیلی بالا رفته!!! با یک دمندهی حبابصابونی، یک ماشین قاپنده (که میتواند هرچیزی را از هرجایی بقاپد)، یک طبقهی وقتتلفکنی، یک کارخانهی دستمالتوالت (چون هرچقدر دستمالتوالت داشته باشی، باز هم کم است)، یک طبقه برای پاهای دراز، یک مرکز مشاهدات فرازمینی، و بهترین کتابفروشی دنیا که واقع در یک خانهدرختیِ واقع در یک جنگلِ واقع در یک کتاب است!
ماجراهای اندی و تری در طبقهدارترین خانهدرختی دنیا
13 طبقهی دیگر به خانهدرختی 130 طبقه اضافه شد!
این خانه حالاحالاها بالا میرود و شما را میخنداند!
اندی و تری خانه درختی سیزدهطبقهی باحالشان را بیستوشش طبقه کردهاند. پیست ماشینبرقی اضافه کردهاند، مسیر اسکیت با یک گودال کروکودیل زیرش، استادیوم گِلبازی، اتاقک ضد جاذبه، دریاچهی یخی برای پاتیناژ با پنگوئنهای پاتیناژکار واقعی و کلی طبقهی باحال دیگر.
اندی و تری خانهدرختی بیستوششطبقهی باحالشان را سیونه طبقه کردهاند. یک ترامپولین بدون تور محافظ اضافه کردهاند، آبشار شکلاتی، آتشفشان فعال بدون گدازه برای برشتهکردن مارشمالوهای خوشمزهشان، باغوحش بچهدایناسورها، موزهی اگه جرأت داری باور نکن، فیلی بوکسور به نام آقای خرطومکس و کلی چیزهای باحال دیگر. اما مهمترینشان طبقهای فوقِ سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده … طبقهای که قرار است اتفاقهایی عجیب تویش بیفتد.
تری میگوید: «مگه چیِ امروز مهمه؟»
میگویم: «من هم میخوام همین رو بهم بگی!»
تری لحظهای فکر میکند و میگوید: «روز عوضکردن زیرپوشه؟» میگویم: «اون که هر روزه!»
میگوید: «روز شستن زیرپوشه؟»
ـ نه!
ـ روز زیرپوشت رو بذار روی کلهته؟
ـ همچین روزی نداریم!
تری میگوید: «آره، می دونم.» ریزریز می خندد.
ـ ولی اگه داشتیم باحال می شد، نه؟
سلام. اسم من «اندی» است.
این هم «تری»، دوستم است.
ما توی یک درخت زندگی میکنیم.
خب، منظورم از درخت، یک خانهدرختی است. تازه وقتی میگویم خانهدرختی، منظورم یکی از آن قدیمیهایش نیست. یک 65 طبقهاش است!
(خانهدرختی ما قبلا 52 طبقه بود ولی ما 13 طبقهی دیگر رویش ساختیم.)
خب، معطل چی هستید؟
بپرید بالا!
میگویم: «آخه نمیتونید بدون من این فیلم رو بسازید! من هم اون جا بودم، من هم توی داستانم!»آقای غولتصویر میگوید: «ما هم نمیخواهیم بدون تو بسازیمش، مل گیبون رو آوردیم تا نقش تو رو بازی کنه.»میگویم: «مل گیبسون؟ واسه نقش من یهذره پیره، نیست؟»آقای غولتصویر میگوید: «مل گیبسون نه، مل گیبون! ببین، اینهاش!»میگویم: «ولی این که میمونه!»آقای غولتصویر میگوید: «نه، میمون نیست، گیبونه ... نژادش فرق داره! یکی ازجذابترین موجودات اولیهای که جدیداً توی سینما گل کرده. دستمزدش هم به بادوم حساب میشه!»...
...اندی میگوید: «من هم همینطور. شرط میبندم الان خیلی باهوشترتر از تواَم!»تری میگوید: «حرفش رو هم نزن! من یه میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»اندی میگوید: «عمراً! چون من یه تریلیارد میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»تری میگوید: «نهخیر. نیستی! من یه ییلیون زیلیون ویلیون تریلیون... (خمیازه) اسپیلیون کوییلیون فریلیون... (خمیازه، خمیازه) بیلیون میلیون... (خمیازه، خمیازه، خمیازه) خریلیپونففففففففففففف...»آلیس میگوید: «نگاه! تری وسط حرفزدن خوابش برد!»آلبرت میگوید: «اندی هم ...
روزی روزگاری، که یه روزگارِ خیلی دندونیای بود، هیچ جنبندهای توی خونهدرختی تکون نمیخورد (حتی من) که سر و صدا درست نشه. آخه اندی به امیدِ فرشتهی دندون، دندونشو انداخته بود تو یه لیوان آب و توی تختخوابش خوابیده بود.
همینطور سکه پشت سکه بود که توی خواب اندی ظاهر میشد...
من هم اونطرف، دراز کشیده بودم توی وان و سعی میکردم بهجای دردسر درستکردن، حباب درست کنم. یعنی چی؟ یعنی اینکه واقعا، واقعا و واقعا ساکت باشم!
تا اینکه یهو...
صدای بلندی همهجا میپیچد.
«پلیسِ داستان اینجاست، زود در رو باز کنین! به ما دربارهی یه داستان احمقانهی نقطهای گزارش دادهان که با پایانبندیِ غیرقانونیِ «همهچی خواب بود» تموم میشه، توی همین خونهدرختی! شما مظنون اصلی هستین و مقاومت بیفایدهست! ما درختتون رو محاصره کردیم!»
سایر کتاب های همین ناشر
آقای مار، آقای گرگ، آقای کوسه و آقای پیرانا این بار برای اینکه به همه ثابت کنند میتوانند کارهای خوب انجام دهند و دیگر بدجنس و ترسناک نیستند، به همراه رتیلی به نام لنگ دراز دست به کارها و ماموریتهای عجیبی میزنند. آنها ماموریت قبلیشان که نجات مرغ و جوجههای مرغداری سانی ساید بود را با موفقیت و رضایت مرغها به پایان رساندند. این بار قرار است برای نجات حیوانات جنگل دست به کار شوند اما قبل از شروع در دام یک خوکچه هندی به نام دکتر مربا، دانشمند دیوانه میلیاردی میافتند. ماموریت جدید آنها نجات از دست این موجود بدجنس و خطرناک است.
زندگی زمانی کسل کننده می شود که بتوانید تنها با یک مشت از شر هر شروری خلاص شوید. هیچ چیز در مورد سایتاما وقتی صحبت از ابرقهرمانان به میان میآید، از حالت بیجانش گرفته تا سر کچلاش گرفته تا هیکل بینظیرش، تست کره چشم را قبول نمیکند.
ناروتو، ساسوکه و ساکورا بخش کتبی امتحان Chûnin را گذراندند، اما این تنها آغاز بود! اکنون در مرحله دوم امتحان که در جنگل مرگ به نام مناسب برگزار می شود، مربی میتاراشی آنکو قول داده است که تعداد تیم های پیشرو را به نصف کاهش دهد. و یک شکارچی مرموز در میان آنها به دنبال ساسوکه است!
در داستان «JUDY MOODY No.3 Saves the World» جودی میفهمد رفتار او چه تاثیری بر محیطزیست میگذارد و به جنبوجوش میافتد تا با کمک به کاشت درخت در جنگلهای استوایی برای دنیا کاری بکند.
میتسوها ، دختر دبیرستانی که در یک شهر کوچک در کوهستان زندگی می کند ، خواب دیده است که پسری است که در توکیو زندگی می کند. تاکی ، پسر دبیرستانی در توکیو ، خواب می بیند دختری است که در یک شهر کوچک کوهستانی عجیب زندگی می کند. با به اشتراک گذاشتن اجسام ، روابط و زندگی ، این دو به طور جدایی ناپذیری با یکدیگر عجین شده اند - اما آیا در ملیله بزرگ سرنوشت ارتباطی واقعا غیرقابل تفکیک است؟
البته نا گفته نماند که این کتاب احساسات شخصیت ها را به گونه ای بررسی می کند که فیلم این داستان قادر به انجام آن نبود و در واقع به شما کمک می کند داستان را بهتر درک کنید.
دفتر مرگ نام یک مجموعه مانگا ژاپنی است از تسوگومی اوبا (نویسنده) و تاکهشی اوباتا (طراح) که از روی آن یک مجموعه تلویزیونی انیمه هم ساخته شده است. دفتر مرگ برای اولین بار از دسامبر 2003 تا مه 2006 در مجلهی هفتهنامه شونن جامپ انتشارات شوئیشا به چاپ میرسید. این مانگا با فروش بیش از 26٫5 میلیون نسخه، یکی از مجموعه مانگاهای پرفروش هفتهنامه شونن جامپ محسوب میشود. لایت یاگامی، پسر جوانی که از ظلم و فساد بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده DEATH NOTE (دفتر مرگ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود آن شخص پس از 40 ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد.
آنجا بود، در آسمان بالای مدرسه آویزان بود: جمجمه سبز فروزان با زبان مار، علامتی که مرگ خواران هر وقت وارد ساختمانی می شدند از خود بر جای می گذاشتند... هر جا که قتل می کردند... وقتی دامبلدور به پرایوت درایو یک می رسد.
کتاب هری پاتر و سنگ جادو(HARRY POTTER and the philosophers Stone)، از سری کتابهای هری پاتر جلد 1 اثر خانم جی.کی. رولینگ است. خانم رولینگ، شهرت خود را از مجموعه کتابهای هریپاتر بدست آورد. او در واقع یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان در حوزهی ادبیات فانتزی است. داستان کتاب، روایت پسری است به نام هری که تاکنون چیزی در مورد مدرسهی جادوگری هاگوارتز نشنیده تا زمانی که نامهای جلوی پادری خانه سقوط میکند.
JUJUTSU KAISEN 6
یوجی ایتادوری برای به دست آوردن قدرتی که برای نجات دوستش از شر یک روح نفرین شده نیاز دارد، تکه ای از یک شیطان را می بلعد، اما خود را در میان یک جنگ وحشتناک ماوراء طبیعی می بیند!
(LORD OF THE RING (THR FELLOWSHIP OF THE RING
در زمانهای قدیم حلقههای قدرت توسط الفها ساخته میشد و سائورون، ارباب تاریکی، حلقه یگانه را جعل کرد و آن را با قدرت خود پر کرد تا بتواند بر دیگران حکومت کند. اما حلقه یگانه از او گرفته شد، و اگرچه در سرتاسر سرزمین میانه به دنبال آن بود، اما برای او گم شد.
در دنیایی که ارواح نفرین شده از انسان های بی خبر تغذیه می کنند، تکه هایی از شیطان افسانه ای و ترسناک ریومن سوکونا گم شده و در اطراف پراکنده شده است. اگر هر شیطانی اعضای بدن سوکونا را بخورد، قدرتی که به دست میآورد میتواند جهان را که ما میشناسیم نابود کند.
در میان درگیریهای بین غولها و کمیسیون بازرسان ضد غول در تاسیسات زیرزمینی دکتر کانو، کانکی خود را درگیر نبرد با یوکینوری شینوهارا، بازرس کلاس ویژه غولها میبیند. هنگامی که جنگ یارانه می گیرد، CCG شواهد تکان دهنده ای را کشف می کند که آنها را به کشف حقیقت پشت نقشه های شوم کانو نزدیک می کند.
THE 130-STOREY TREEHUSE
This is our Treehouse, come on up
We've added thirteen new levels to our Treehouse, including a soap bubble blaster, a GRABINATOR (it can grab anything from anywhere at any time), a time-wasting level, a toilet paper factory (because you can never have too much toilet paper) and an extraterrestrial observation centre
DEATH NOTE V
لایت یاگامی یک دانش آموز ACE با چشم انداز عالی است - و او از ذهنش خسته شده است. اما وقتی او Death Note را پیدا میکند، همه چیز تغییر میکند، دفترچهای که توسط خدای مرگ شینیگامی سرکش انداخته شده است. هر انسانی که نامش در دفترچه یادداشت نوشته شده باشد می میرد و حالا لایت عهد کرده است که از قدرت Death Note برای خلاصی از شر جهان استفاده کند.
THE 52-STOREY TREEHUSE
در این کتاب آمده است: تری میگوید: «مگه چیِ امروز مهمه؟» میگویم: «من هم میخوام همین رو بهم بگی!» تری لحظهای فکر میکند و میگوید: «روز عوضکردن زیرپوشه؟» میگویم: «اون که هر روزه!» میگوید: «روز شستن زیرپوشه؟» ـ نه! ـ روز زیرپوشت رو بذار روی کلهته؟ ـ همچین روزی نداریم! تری میگوید: «آره، می دونم.» ریزریز می خندد. ـ ولی اگه داشتیم باحال می شد، نه؟
آنها در حین تمرین در آستانه مرگ رقصیده اند، اما ناروتو و دوستان اکنون با وحشتناک ترین چالش خود روبرو هستند: امتحانات! نینجاهای در حال تمرین برای امتحانات Chûnin ثبت نام کرده اند، که باید در آن شرکت کنند تا به رتبه شینوبی کامل برسند. با عبور یا شکست به عنوان یک گروه، آنها فقط به اندازه ضعیف ترین حلقه خود قوی هستند ... ناروتو!
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان.
کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند. او که بین دو دنیا به دام افتاده است، باید از جنگ های چمن غول جان سالم به در ببرد، درباره جامعه غول بیشتر بیاموزد و بر قدرت های جدید خود تسلط یابد.
شش ماه پس از عملیات درخت Aogiri، CCG به تحقیقات خود در مورد Gourmet و Binge Eater ادامه می دهد. کانکی و همکارانش در جستجوی هویت واقعی ریزه، آنها را با خانم مرموز مادام آ.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
خبر بد؟ دنیا رو به پایان است. خبر خوب؟ Bad Guys بازگشته اند تا آن را نجات دهند! مطمئناً، آنها ممکن است مجبور شوند یک موشک "قرض بگیرند". و ممکن است چیز بدی در یکی از لباسهای فضایی وجود داشته باشد. و آقای Piranha miiiight بیش از حد بوریتو لوبیا خورده است. زنده ماندن از این ماموریت ممکن است تنها یک گام کوچک برای انسان باشد، اما این یک جهش بزرگ برای افراد بد است.
DIARY of a Wimpy Kid THE LAST STRAW
پدر گرگ، فرانک، در یک ماموریت است. ماموریتی برای اینکه این بچه ابله را بسازم... خب، کمتر ابلهانه.
DEATH NOTE XI
در مدرسه ای مخصوص تیز هوشان در توکیو دانش آموزی به اسم لایت یاگامی نوشته مرگ رو پیدا کرد، یک کتاب رمز آلود و سیاه که بلافاصله بعد از اینکه استفاده کننده هردوهدف چهره و اسم رو بفهمه اون رو میکشه.
کتاب «the BAD GUYS 4 Attack of the Zittens» را «آرون بلیبی» نوشته است. اون ها ترسناک و خطرناک هستند اما می خواهند از این به بعد قهرمان باشند. اون ها می خواهند با کارهای خوب شون، این رو به همه ثابت کنند. چه دلتون بخواد، چه دلتون نخواد، آماده باشید برای خوندن خنده دارترین، پر شر و شورترین و باحال ترین کتابی که تا حالا دیدید.
محققان بخش ۲۰ بیانیه ای را برای بیرون کشیدن روح معروف به بوف یک چشم که ممکن است با آکیرا و یوشیمورا ارتباط داشته باشد ، آغاز کردند. یک حمله همه جانبه به کافه انتئو ، جایی که ظاهرا جغد در آن مخفی شده است ، منجر به نبردی تمام عیار می شود.
کانکی خود را به خاطر حمله به دوستانش سرزنش می کند و تصمیم می گیرد به توصیه هایی که دیگران به او می دهند گوش دهد... تحقیقات کانکی و CCG به تدریج در حال کشف حقیقت در مورد غول ها، به ویژه هر چیزی که مربوط به مخلوط کردن DNA کانو و آزمایشات کانو است