قصه های قشنگ و قدیمی 16 (12 قصه از کیمای سعادت) 16×16
ابوحامد محمد غزالی یکی از بزرگترین عارفان قرن پنجم هجری قمری است که در طوس به دنیا اومد.غزالی کتابهای زیادی به زبان فارسی و عربی نوشته است.یکی از آثارش به زبان فارسی کیمیای سعادت است.این کتاب چکیده ای از کتاب بزرگ احیاء علومالدین،به زبان فارسی است.
قصه های قشنگ و قدیمی 16 (12 قصه از کیمای سعادت) 16×16
ابوحامد محمد غزالی یکی از بزرگترین عارفان قرن پنجم هجری قمری است که در طوس به دنیا اومد.غزالی کتابهای زیادی به زبان فارسی و عربی نوشته است.یکی از آثارش به زبان فارسی کیمیای سعادت است.این کتاب چکیده ای از کتاب بزرگ احیاء علومالدین،به زبان فارسی است.با اینکه چندین قرن از نوشتن این کتاب میگذرد،همچنان زیبا و تاثیر گذار است.این اثر سرشار از حکایتها و تمثیلهای زیباست.روایتگر کتاب قصه های قشنگ و قدیمی 16 (12 قصه از کیمای سعادت) 16×16 سعی کرده حکایت و تمثیل زیبای آن را به زبانی ساده،برای کودکان بازآفرینی کند
سایر کتاب های همین ناشر
این مجموعه با توجه به مهمترین مسائل کودکان تهیه شده است.از ویژگی های این کتاب این است كه می تواند به عنوان یكی از بهترین شیوه های آموزشی در اختیار اولیا و مربیان قرار گیرد
حسنی به زحمت چشم هایش را باز کرد. خمیازه ای کشید و گفت: «سلام!» باباجان گفت: «سلام به روی ماهت! حسنی جان... زود برو از سر کوچه یک کیلو پیاز بخر و زود برگرد. خانم جان می خواهد برای ظهر کوفته قلقلی درست کند.» حسنی غرغری کرد و از جا بلند شد و گفت: «اوه... حالا کو تا ظهر!» باباجان به او چشم غره رفت. حسنی هم دیگر حرفی نزد. شال و کلاه کرد و از خانه بیرون دوید. هوا خیلی خوب بود و حسنی فکر کرد که تا ظهر زمان زیادی است. به سرش زد که راه را دور بزند و از کوچه باغی برود.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب آهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
به قلم و تصويرگري هرژه با ترجمه و چاپ انتشارات رايحه مي باشد. تن تن خبرنگار جوان و كوشا و ماجراجويي است كه به خاطر مسئوليت پذيري و حس كنجكاوي خود به مكان هاي
مختلفي سفر مي كند و دچار اتفاقاتي عجيب و غريب و گاه دردسرهايي بزرگ مي شود. در اين داستان نويسنده نگاهي به اتفاقات دوران خود و پيوستن اتريش به آلمان دارد اوضاع سياسي جهان را در كشاكش رقابت ها و جنگ بين دو كشور بوردوريا و سيلداويا به تصوير مي كشد.
مجموعه قصه های مزرعه اثری است از هیتر ایمری به ترجمه حسین فتاحی و چاپ انتشارات قدیانی، حاوی دوازده داستان خواندنی و مصور برای کودکان پیش دبستانی و سال های اول و دوم دبستان که ماجرای های آن در مزرعه اتفاق می افتد و به این شکل کودکان را با زندگی روستایی و عناصر موجود در آن آشنا می کند. این اثر در کتاب نامه رشد آموزش و پرورش معرفی شده است.
تام باید هیولاهای سحرآمیز آوانتیا را از طلسمی شیطانی آزاد كند. او با شمشیر و سپری كه آدوارو جادوگر به او داده است. به راه میافتد تا با آركتا، غول كوهستان، رو به رو شود. آیا تام میتواند كشورش را از نابودی نجات دهد
پسر شما باید مستقل و منطقی باشد، به خانواده و نزدیكانش مهر بورزد و بداند كه دیگران نیز او را دوست دارند. اینها سبب عزت نفس او میشوند، و او را یاری میدهند تا زندگی شادتر و پربارتری را تجربه كند و در موقعیتهای دشوار بهتر تصمیم بگیرد. اگر میخواهید پسرتان را برای رسیدن به این هدف یاری دهید، توصیههای كتاب را به كار گیرید.
گروبز، شارك و میرآ و نه مرید دیگر به یكی از پایگاههای لمبها میروند. تا مطمئن شوند آیا آنها با لرد لاس و هیولاهای دموناتا همدست شدهاند یا نه. در پایگاه، مردی به نام آنتونی برایشان میگوید كه تحقیقات جدید مربوط به گرگنمایی در جزیرهای دورافتاده صورت میگیرد. مریدها با همراهی آنتونی به جزیره میروند، ولی آنجا با حقایق و خطرات جدیدی رو به رو میشوند. گروبز برای نجات جان افرادش باید تصمیمی بگیرد كه نمیداند چه تاوانی در پی دارد
واقعهی کربلا و عاشورا، ماجرای صفآرایی سپاه اعزامی عبیدالله بن زیاد به فرماندهی عمر بن سعد در برابر کاروان امام حسین(ع) و نبرد میان دو گروه، به شهادت امام و یارانش در کربلا و اسارت اهل بیت انجامید. این واقعه از دلخراشترین وقایع تاریخ اسلام نزد مسلمانان به ویژه شیعیان محسوب میگردد. هنگامی که سخن از عاشورا به میان می آید، نام افرادی را به ذهن می آوریم که حضور و بودنشان جلوهای ارزشمند به این واقعه بخشید. این مجموعه شامل 10 داستان عاشورایی است. در هر داستان، به زندگی یكی از یاران امام حسین(ع) پرداخته است. شهدایی مثل مسلم، حر، حبیب ابن مظاهر، زهیر، ابوالفضل(ع)،علی اكبر(ع) و... مطالعه ی این قصه ها خواننده را با واقعه ی عاشورا آشنا می كند
آنیشرلی دختركی كك مكی است كه موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او با هوش است، قوة تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید و پشتكار و مهربانیهای سادهاش، سعی میكند زندگی جدیدی را آغاز كند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است كه برای رسیدن به آن، با هر مشكلی كنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود
هزار و یک شب، یکی از شاهکارهای ادبی به جا مانده از مشرق زمین است. این کتاب همان هزار افسان ایران باستان است که قبل از دوره هخامنشی ها در ایران و هندوستان وجود داشته وپیش از حمله ی اسکندر به ایران، به زبان پهلوی ترجمه شده است. هزار و یک شب مجموعه ی قصه ها و افسانه های ایران، هند و سرزمین های عربی است که در آن آداب، رسوم و ماجراهای شگفت انگیز به کار رفته اس. قصه ها و حکایت های بسیار آموزنده و اخلاقی که در هر دوره و زمانه ای راهگشای زندگی است.
کتاب حاضر، برگزیده ی ده قصه از هزار و یک قصه است که به زبان ساده و امروزی برای نوجوانان بازنویسی شده است.
روزی، روزگاری، شهری بود به نام مکه. در این شهر، مردی زندگی میکرد که نامش محمد بود. او پیامبر خدا بود. خداوند، محمد را انتخاب کرده بود تا مردم را راهنمایی کند. او آمده بود که راه درست زندگی کردن را به همه یاد بدهد...
این داستان دربارة زندگی سگی خانگی به نام باک است که ناگهان از سرزمینهای یخزدة شمال کانادا سر در میآورد. باک با زندگی وحشی و خشن جدیدش سازگار میشود؛ در کنار انسانها خشونت و بیرحمیهای بسیاری میبیند و انتقام تنها انسانی را که از او محبت دیده است میگیرد. ولی در پایان به سوی دنیایی میرود که واقعاً به آن تعلق دارد.
دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی میكرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول كرده است كه زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرك عجایب میرود و دستیار او میشود. بازیگرها و كاركنان عجیب این سیرك او را در جمع خودشان میپذیرند، اما... مرد گرگی، یكی از وحشتناكترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد میشود و دارن و دوستش را تعقیب میكند. آیا دارن این بار هم میتواند جان دوستش را نجات بدهد؟
اولين بازي روز جمعه، بين دو تيم آلمان و اسپانيا بود. الماني ها در بازي قبل با دو گل چين را شكست داده و به طور مساوي با تيم گل بهار، سه امتيازي بودند. اما اسپانيا بازي را باخته و امتيازي نداشت. بازي خيلي خوب شروع شد. سالن شلوغ و پر هياهو بود. حالا يك سوم سالن را دخترها اشغال كرده بودند. دخترها طرفدار تيم اسپانيا بودند و پسرها تيم آلماني را تشويق مي كردند. اين وسط، مصطفي خيلي حرص مي خورد.
– باز بارك الله به دخترها.
مجتبي ريزه پرسيد: «چطور؟»
– پسر، تو چرا متوجه نيستي. بازي بعدي ما با آلماني هاست. اگر آنها اين بازي را ببرند، از ما سه امتياز جلو مي افتند. بايد لااقل اين بازي مساوي بشود.
دارن شان پسری است كه همه گمان میكنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی شده است. دارن و آقای كرپسلی راه دشواری را پشت سر میگذارند تا خود را به كوهستان اشباح، مقر همه اشباح جهان برسانند. هر كدام از ساكنان این كوهستان چند صد سال زندگی كرده و همیشه درگیر مبارزهای مرگبار بودهاند. آنها میخواهند شبحوارههای خونآشامی را نابود كنند كه سرچشمه همه پلیدیها و شرارتها هستند. اما در این ملاقات حیرتانگیز، دارن واقعیت دیگری را نیز درمییابد. او میپذیرد كه در آزمونی مرگبار شركت كند...
گایین راننده ماهری است و همیشه در مسابقه های ماشین سواری شرکت می کند. فردا هم مسابقه ای برپاست و گایین می خواهد در این مسابقه شرکت کند. او وقت زیادی ندارد، ماشین خود را برای مسابقه آماده کند. گایین باید چرخ های ماشین را بررسی کند
سرانجام زمان آن فرا رسیده است كه دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یكی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایهها میشود و جهان را به نابودی میكشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن میتواند آیندهای دیگر بسازد؟
هیچ چیزی در مورد دهانه ی غار نمی دانست؛ جز اینکه راهی است که می توان از آن به جایی دیگر رفت. او هیچ مکان دیگری را نمی شناخت. بنابراین دهانه ی غار برای او دیوار بود؛ دیوار روشنایی. در حالی که خورشید در بیرون غار می تابید، این دیوار برای او خورشید دنیایش بود. آن دیوار روشنایی او را به طرف خودش می کشید؛ مثل شمعی که شب پره ای را مجذوب خود می کند. او مثل همیشه سعی می کرد به آن دست یابد. حیات به سرعت در درونش پر و بال می گرفت و او را به طرف آن دیوار روشنایی می کشید. حس کنجکاوی اش به او می گفت آن دیوار روشنایی راهی برای بیرون رفتن از غار است؛ راهی که مقدر شده بود توله گرگ خاکستری در ان قدم بگذارد. اما خودش از این امر آگاه نبود. او حتی نمی دانست دنیایی بیرون از غار هم وجود دارد.
ژول ورن نویسنده ی فرانسوی قرن نوزدهم که صاحب نظران به او گشاینده ی افق ها لقب داده اند، آثار بی شماری دارد که تقریبا به تمام زبان های دنیا ترجمه شده است. او در فرانسه و سایر نقاط جهان و همچنین در ایران نیز از شهرت به سزایی برخوردار است... .