قصه های قشنگ و قدیمی 16 (12 قصه از کیمای سعادت) 16×16
ابوحامد محمد غزالی یکی از بزرگترین عارفان قرن پنجم هجری قمری است که در طوس به دنیا اومد.غزالی کتابهای زیادی به زبان فارسی و عربی نوشته است.یکی از آثارش به زبان فارسی کیمیای سعادت است.این کتاب چکیده ای از کتاب بزرگ احیاء علومالدین،به زبان فارسی است.
قصه های قشنگ و قدیمی 16 (12 قصه از کیمای سعادت) 16×16
ابوحامد محمد غزالی یکی از بزرگترین عارفان قرن پنجم هجری قمری است که در طوس به دنیا اومد.غزالی کتابهای زیادی به زبان فارسی و عربی نوشته است.یکی از آثارش به زبان فارسی کیمیای سعادت است.این کتاب چکیده ای از کتاب بزرگ احیاء علومالدین،به زبان فارسی است.با اینکه چندین قرن از نوشتن این کتاب میگذرد،همچنان زیبا و تاثیر گذار است.این اثر سرشار از حکایتها و تمثیلهای زیباست.روایتگر کتاب قصه های قشنگ و قدیمی 16 (12 قصه از کیمای سعادت) 16×16 سعی کرده حکایت و تمثیل زیبای آن را به زبانی ساده،برای کودکان بازآفرینی کند
سایر کتاب های همین ناشر
آنشرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بی حدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش ، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن ، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
مجموعهی آنی شرلی شامل 8کتاب با نامهای آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانهی رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید ، درهی رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید میباشد.
آنشرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بی حدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش ، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن ، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
مجموعهی آنی شرلی شامل 8کتاب با نامهای آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانهی رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید ، درهی رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید میباشد.
کتاب زیبا بنویسیم پنجم دبستان از سری کتاب های قدیانی است که برای خوشنویسی و زیبا تر نوشتن مناسب است .
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 2 تا 6 سال سروده شده است.
سرگذشت دخترکی یازده ساله است که از یتیم خانه به مزرعه گرین گیبلز می آید تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او هر روز ...
اين كتاب، برگزيدهاي است از قصههاي ازوپ. ويژگيهاي قصههاي ازوپ اين است كه ساده است و كوتاه. اما نكتهي آموزندهاي در هز قصه وجود دارد. نكتهاي كه در بسياري از مراحل زندگي به كمك ما ميآيد و حل مشكلات ما را آسان ميسازد.
داستاني است به تصويرگري و متن هرژه با ترجمه و چاپ انتشارات رايحه انديشه. تن تن خبرنگاري جوان، باهوش، خلاق، كنجكاو و ماجرا جوست كه در حين انجام وظيفه به شهرهاي
گوناگوني سفر مي كند، در اين ميان اتفاقات عجيبي برايش رخ مي دهد و گاه در گرفتاري هاي بزرگي مي افتد. مي توان اين جلد از كتاب را كامل ترين اثر هرژه ناميد، با اتفاقاتي كه
بطور كامل اشتباه و وارونه رخ مي دهند و ماجراهايي كه اين بار خود به سراغ تن تن مي آيند بدون اينكه او به ماجراجويي خاصي بپردازد.
قصههاي دوستداشتني دنيا، مجموعهي 20 قصه از جذابترين و معروفترين قصههاي دنياست. اين قصهها با تصاويري زيبا در قطعي نو به چاپ رسيده است.
دکتر، ارباب زمان است، دانشمندی از سیارهای دور. دکتر در جریان سفرهایش با موجودات شرور و شگفتانگیزی روبهرو میشود و ماجراهای مختلفی را به وجود میآورد.
او میتواند ظاهرش را عوض کند و در هر داستان با شکلی متفاوت ظاهر شود.
کتی گفت:«مامان جون!مرا به پارک نمی بری؟» مادر گفت:« اول صبحانه ات را بخور، بعد هم دندان هایت را مسواک بزن تا به پارک برویم.»..
کتاب حاضر داستان زندگی حضرت یوسف در قالب رمان برای نوجوانان می باشد.
هوا سرد شده است. من همیشه خرده های نان را پشت پنجره می ریزم. آن وقت گنجشک ها می آیند و از دیدن آن همه غذا با خوشحالی روی پاهایشان می پرند.
من هم با مهربانی به آنها نگاه می کنم. وقتی گنجشک ها سیر می شوند، با نوک به شیشه پنجره می زنند و از من تشکر می کنند.
آن وقت من لبخند می زنم و دستم را برایشان تکان می دهم.
در این چند هزار سال که از زندگی بشر میگذرد، قصهها و افسانههای زیادی نوشته شدهاست، اما تعداد کمی از آنها باقی مانده و به این روزها رسیده است. این کتاب جزو یکی از این قصههای ماندگار و جذاب می باشد؛ قصههایی که هر بار میخوانیم، دریچهی تازهای از دنیای زیباییها به رویمان باز میشود.
مجموعه اي از داستان هاست به روايت شاگا هيراتا، بن زلس و برادران گريم، ترجمه جمعي از مترجمين و چاپ انتشارات قدياني (كتاب هاي بنفشه). قصه هايي خواندني، عبرت آموز، كهن و شيرين با تصاويري جذاب و ديدني براي مطالعه تمام دبستاني ها و بلند خواني و قصه گويي براي كودكان 5 تا 7 سال. ده داستان مهيج، دلنشين و دوست داشتني كه با نثري ساده و ملموس براي كودكان و نوجوانان روايت شده اند.
هر كتاب از مجموعهي "14 قصه، 14 معصوم" به شرح زندگي يكي از ائمه و معصومين(ع) اختصاص دارد. ويژگي اين داستانها زبان سادهاي است كه در آنها به كار رفته و به دليل همين سادگي بيان است كه همهي آنها براي كودكان دبستاني قابل درك و جذاب شدهاند. نويسنده ضمن رعايت سنديت وقايع تاريخي هر داستان، و ذكر نام دقيق شخصيتها، مكانها و تاريخها، سعي كرده است كه جنبهي داستاني اثر را نيز ناديده نگيرد تا علاوه بر بازنگري حوادث و شرح زيباييهاي زندگي اين چهارده معصوم، خواننده را به پيگيري هر داستان و مراجعه به كتاب بعدي تشويق كند.
هیچ چیزی در مورد دهانه ی غار نمی دانست؛ جز اینکه راهی است که می توان از آن به جایی دیگر رفت. او هیچ مکان دیگری را نمی شناخت. بنابراین دهانه ی غار برای او دیوار بود؛ دیوار روشنایی. در حالی که خورشید در بیرون غار می تابید، این دیوار برای او خورشید دنیایش بود. آن دیوار روشنایی او را به طرف خودش می کشید؛ مثل شمعی که شب پره ای را مجذوب خود می کند. او مثل همیشه سعی می کرد به آن دست یابد. حیات به سرعت در درونش پر و بال می گرفت و او را به طرف آن دیوار روشنایی می کشید. حس کنجکاوی اش به او می گفت آن دیوار روشنایی راهی برای بیرون رفتن از غار است؛ راهی که مقدر شده بود توله گرگ خاکستری در ان قدم بگذارد. اما خودش از این امر آگاه نبود. او حتی نمی دانست دنیایی بیرون از غار هم وجود دارد.
آنی شرلی دخترکی کک مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوه تخیل بی حد و مرز دارد و با امید و پشتکار و مهربانی های ساده اش، سعی می کند زندگی جدیدی را آغاز کند.
هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختی های بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آن قدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن با هر مشکلی کنار می آید و با هر شرایطی سازگار می شود.
این کتاب داستان آنی شرلی را در خانه رویاها روایت می کند.
این کتاب شامل حکایت های متنوع و پندآموزی است که از زبان حیوانات گفته شده است. حکایت ها ساده و پر معنی است و هر کدام نکته های ظریف و مهمی را بیان می کند. نام کتاب از دو شغال به نام های ( کلیله و دمنه ) گرفته شده است. بخش بزرگی از کتاب به داستان این دو شغال اختصاص دارد.
در قرن ششم هجری قمری یکی از دبیرهای دربار غزنوی، ( نصرالله منشی ) آن را از زبان عربی به فارسی برگرداند. او در فارسی و عربی استاد بود و با مهارت های زیادی این کار را انجام داد. کتاب را گسترش داد و با نثر بسیار زیبایی آن را نوشت.
این کتاب شامل پانزده باب است. کلیله و دمنه در طول سال ها به زبان های مختلفی ترجمه شده و همیشه مورد توجه ادیبان و سخنوران بوده است.
می گویند این کتاب مجموعه ای از دانش و حکمت است که مردمان قدیم آن را جمع آوری کردند. بعد هم آن را برای فرزندان شان به میراث گذاشتند و در طول قرن ها آن را می خواندند و گرامی می داشتند و از آن حکایت ها درس های زندگی می آموختند و...
داستاني به نويسندگي و تصويرگي هرژه و ترجمه و چاپ انتشارات رايحه انديشه مي باشد. تن تن خبرنگاري ماجراجو، كنجكاو، باهوش و جوان است كه براي تهيه گزارش به مكان
هاي گوناگوني سفر مي كند و اتفاقات عجيب و غريبي برايش مي افتد. او در حال حاضر در هند به سر مي برد اما مردي چيني طي ديداري از تن تن مي خواهد كه به شانگهاي سفر
كند، مرتاضي هندي خبر از وجود مرتاض و مرد زرپوست خبيثي مي دهد كه مي خواهند تن تن را نابود كنند. سفر اين خبرنگار جوان آغاز مي شود و هيچ كس از آن چه كه انتظار او را
مي كشد خبر ندارد.
روزي، روزگار خواهر و برادري با هم زندگي مي كردند. با آنكه سال هاي زيادي از عمرشان گذشته بود. هيچ كدام ازدواج نكرده و بچه اي نداشتند. اسم خواهر «ماريلا» و اسم برادر «ماتيو» بود. ماتيو ديگر پير شده بود و نمي توانست كارهاي مزرعه را به تنهايي انجام دهد. براي همين آنها از پرورشگاه شهرشان خواستند كه پسربچه اي را به آنها بدهد. يك روز وقتي ماتيو به ايستگاه قطار رفت تا آن پسربچه را به خانه بياورد، با دختر بچه اي رو به رو شد. دختربچه موهاي قرمزي داشت و كيفي در دست گرفته بود.