بسیاری از موجودات از توتیای دریایی گرفته تا خرچنگ و جغد و هشتپا و سهره بازمصرف میکنند. توتیای دریایی برای پوشش خودش از پسماندهای اقیانوس، مثل صدفهای کهنه، استفاده میکند. خرچنگ هم با خوردن آت و آشغالهای اقیانوس ساحل را پاکسازی میکند. جغد در حفرهی کاکتوسهای غولپیکر خانه میسازد. هشتپا هم پوستهای خالی نارگیل را پیدا میکند و هنگان خطر در آن قایم میشود. موجودات دیگر چطور بازمصرف میکنند؟ با مطالعهی این کتاب علاوه بر پاسخ این سؤالات با مطالب زیادی در زمینهی بازمصرف و بازیافت آشنا میشویم.
باب اسفنجی سبز می شود
آقای خرچنگ که میخواست پول دربیاورد. استخری پشت رستورانش درست کرد ولی چون هوا سرد بود مشتری نداشت. او به فکر افتاد تا با آتش زدن لاستیک هوا را گرم کند ولی نمیدانست چه بلایی سر محیطزیست میآورد تا این که یک روز …
وقتی باب اسفنجی در کار طبیعت مداخله میکند، نظم طبیعت رت به هم میریزد و موجب گرم شدن بی کینی باتم میشود! آیا او میتواند قبل از اینکه دیر شود، ضرری را که به طبیعت زده, جبران کند؟
سایر کتاب های همین ناشر
بچه ها در حیاط بازی می کردند. به کلاس رفتند. تشنه شده بودند و آب خواستند. خانم مربی از پارچ در لیوان آنها آب ریخت. یکی از بچه ها گفت که آب خنک نیست. خانم مربی چند تکه یخ در پارچ آب انداخت. در همین موقع برای خانم مربی چای آوردند و روی میز گذاشتند. از چای او بخار بلند می شد.
فرانکلین و دوستانش بازی فوتبال را خیلی دوست دارند ولی هیچوقت برنده نمیشوند. هرکدام ار همتیمیها مشکلی دارند: یکی دٌمش سنگین است، یکی گوشهایش بزرگ است، غاز هم یادش میرود در بازی فوتبال نباید از بالهایش استفاده کند. حتی یادشان میرود که باید باهم همکاری کنند و همه به سمت توپ حمله میکنند. بالاخره فرانکلین راهی پیدا میکند و …
خرگوش کوچولو دوست دارد با دیگران مهربان باشد. او دوست دارد با خودش هم مهربان باشد و می داند که برای این کار باید مراقب بدنش باشد و …
یک روز باب اسفنجی مریض شده بود و وقتی سر کار رفت،آقای خرچنگ، او را به خانه فرستاد تا استراحت کند. باب اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد، ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناک است و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند ولی …
فرانکلین لاکپشتی باهوش است. یک روز در مدرسه آقای جغد از بچهها میخواهد که برای تکلیف روز بعد چیزی را که در محلهشان از همه بیشتر دوست دارند نقاشی کنند. هرکدام از دوستان فرانکلین چیزی را که دوست دارد، نقاشی میکند، اما فرانکلین هرچه فکر میکند نمیتواند تصمیم بگیرد چه چیزی را نقاشی کند چون او خیلی چیزها را در محلهشان دوست دارد. به هر جایی که نگاه میکند یاد دوستان و خاطراتش میافتد تا اینکه…
اگر وال و ماهی مرکب غول پیکر با هم رو به رو شوند، چه پیش خواهد آمد؟
اگر با هم بجنگند، گمان می کنید کدام یک از ان ها پیروز میدان خواهند بود؟
امروز فرانکلین از دندهی چپ از خواب بیدار شده است. هوا هم ابری و گرفته است و فرانکلین هم مرتب بد میآورد. پدرش علت ناراحتیاش را از او پرسید و تازه متوجه شد که چون دوست صمیمیاش رفته، اوقاتش تلخ است و اعصابش خرد و …
فرانکلین با اینکه خیلی بااستعداد است اما از همهی لاکپشت ها کندتر است. همه از او میخواهند که کمی سریع تر کارهایش را انجام دهد ولی او نمیتواند. یک روز فرانکلین به خانهی دوستش خرس دعوت می شود و نباید دیر برسد چون آن روز برای خرس روز خاصی است. فکر میکنید واقعاً فرانکلین از همهی دوستانش کندتر است؟ آیا فرانکلین میتواند سر وقت به مهمانی برسد؟
اگر کودک شما از این کتاب لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
این مجموعه کتابها به کودکان کمک میکند تا ضمن سرگرمی، خلاقیت و مهارتهای حرکتی ظریف، مهارتهای زبانی، درک مفاهیم پایهی ریاضی و مهارت تفکر انتقادی خود را تقویت کنند.
میمون خیلی بازیگوش بود و همیشه حواسش پرت بود.
هیچ وقت به حرف دیگران گوش نمی کرد ولی یک بار این حواسپرتی کار دست همه داد.
قرار بود مسابقه بدهند و قبل از شروع آن همه باید قسمتهای مختلف ماشینهای مسابقه را کنترل میکردند تا ایرادی نداشته باشد و به دستورالعمل ها توجه می کردند ولی میمون مثل همیشه حواسش پرت بود تا اینکه مسابقه شروع شد و همه یک دفعه….
بچه ها به همراه خانم مربی برای تماشای سنگ ها به گردش رفتند. آنها به خانه ها نگاه می کردند. چند خانه بود که بیرون آنها از سنگ رنگی ساخته شده بود و بچه ها آنها را به هم نشان می دادند. وقتی به نانوایی سنگکی رسیدند، یکی از بچه ها گفت: (نگاه کنید، به نان ها سنگ چسبیده!)
اگر شیر و ببر با هم روبهرو شوند، چه پیش خواهد آمد؟ اگر باهم بجنگند، فکر میکنید کدام یکی پیروز میدان خواهد بود؟
چرا اقلیم زمین تغییر میکند؟ تغییر اقلیم زمین چه اثری در زندگی ما دارد؟ چگونه میتوان با تغییر اقلیم زمین مقابله کرد؟ اثر گلخانهای چیست؟ گرم شدن زمین در تغییر اقلیم چه تأثیری دارد؟ مهمترین گازهای گلخانهای کداماند؟
جدول سودوکو از جمله سرگرمیهایی است که به تقویت مهارتهای مختلف در کودکان کمک میکند. در این کتاب سرگرمی و رنگآمیزی، کودکان علاوه بر سرگرم شدن میآموزند که برای انتخاب شکلی که باید در هر خانهی خالی قرار بگیرد از استدلال و منطق خود استفاده کنند، و برای تشخیص تفاوت اشکال دقت کنند. به علاوه رنگآمیزی باعث تقویت مهارت دستورزی در آنها میشود.
اتفاقهای جالب و هیجان انگیزی که در زندگی چارلی میافتد-یا حداقل این چیزی است که او به همهی همکلاسیهایش میگوید! بین شما کسی در مسابقهی هاتداگخوری برنده شده؟ خوب، چارلی هم شده! اما چارلی هاتداگهای بیشتری خورده! چارلی (یا همانطور که همکلاس ها صدایش میکنند، چاخان) کلی ماجراهای جالب برای تعریف کردن دارد. هیچکس نمیتواند با او رقابت کند!
تا وقتی چارلی چاخان مجبور میشود برای تکلیف مدرسه یک داستان بنویسد…
شیر کوچولو همیشه نگران بود. مثلا نگران انجام تکالیفش یا اینکه دیر به مدرسه برسد…
او وقتی که نگران میشد، دستپاچه می شد و دل درد می گرفت، اما بالاخره فهمید که چه کار کند تا حالش بهتر شود….
سمور آبی یکی از دوستان فرانکلین است که دارد برای دیدنشان بعد از مدتها به محله میآید. فرانکلین خیلی هیجان دارد که سمور آبی را دوباره ببیند و با او مثل قدیم بازی کند. اما هر دوی آنها تغییر کردهاند و بزرگتر شدهاند. آیا آنها با تمام این تفاوتها باز هم میتوانند با هم دوست و خوش باشند؟
داشتن دوستان خوب، زندگی را شيرينتر میكند. اما گاهی دوستان خوب هم از يكديگر قهر ميكنند و وقتی اين اتفاق میافتد، ديگر هيچ چيز به شيرينی و زيبايی قبل نيست…
فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد و همیشه با او بازی میکند. آنها دوست دارند با هم بازی کنند. اما آیا فرانکلین دوست دارد برادر بزرگتر باشد؟ آیا فرانلین اجازه میدهد که خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند؟
دربارهی دالی بازی (نی نی و چه احساسی داری؟)
کوچولوها میتوانند صفحات کتاب را ورق بزنند و نی نی شاد، نی نی گرسنه، نی نی خواب آلود و تصاویر دیگر نی نی را پیدا کنند و در کنار شما لحظههای لذت بخشی را بگذرانند.
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همة آنچه را که تاکنون دربارة شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید فراموش کنید... این مجموعه به شما میگوید چرا.
آقای موش کور میخواهد برود مسافرت و دنبال کسی میگردد که کارهای خانهاش را انجام دهد؛ فرانکلین اصرار میکند که کارها را به او بسپرند، اما فراموش میکند به باغچه آب بدهد! وقتی اقای مو کور از سفر برمیگردد، فرانکلین با ناراحتی به او میگوید که نتوانسته از عهدهی کارها بربیاید… .
فرانکلین متوجه میشود که تولد مادرش نزدیک است. پس تصمیم میگیرد برای مادرش هدیهای گرانقیمت بخرد چون مادرش را خیلی دوست دارد. اما پولش به اندازهای نیست که بتواند کادوی خوبی برای مادرش بخرد. پس فرانکلین تصمیم میگیرد از تمام دوستهایش بپرسد آنها چه چیزی برای تولد مادرشان می خرند و نهایتاً خودش یک فکر عالی به ذهنش میرسد تا بتواند مادرش را خوشحال کند. شما میدانید کادوی فرانکلین به مادرش چیست؟