باید تا فروشگاه سرکوچه می‌رفتم و برمی‌گشنم . نرسیده بر سر کوچه چراغ‌های روشن مغازه را دیدم. از دست پدرم خیلی لجم گرفته بود. خودش نشسته بود توی خانه و مرا فرستاده بود خرید. بدون این‌که وارد مغازه شوم برگشتم خانه و گفتم: «فروشگاه بسته بود!»... . کتابی برای توانمند سازی کودکان بزرگ‌ترها هم ممکن است اشتباه کنند، به بچه‌ها زور بگویند. با هم دعوا کنند بین بچه‌ها فرق بگذارند، بی‌حوصله باشند. دروغ بگویند یا بدقولی کنند. بنابراین بچه‌ها باید یاد بگیرند در این‌گونه مواقع چه عکس‌العملی از خود نشان دهند. این مجموعه به آن‌ها کمک‌می‌کند شیوه‌ی بهتری برای مقابله با اشتباهات بزرگ‌ترها به کار برده و توانمندتر شوند!