خلق و خوی خوب، حالات بد، حالات روحی جسیکا-فینچ قابل تحمل نیست. جودی مودی با حالات خنده دار بسیاری بازگشته است. طرفداران JUDY MOODY از قبل می دانند که جودی برای هر موقعیتی حال و هوای خاصی دارد - و این بار جودی در حال حسادت است. حسادت به همکلاسی جسیکا فینچ، یعنی عکس او در صفحه اول روزنامه. وقتی جودی به دنبال شهرت و خوشبختی خود می رود، مراقب باشید! او خیلی مصمم است، فقط ممکن است آن را پیدا کند، یا ممکن است بدنام تر از همیشه شود. آخرین ماجراهای او مطمئناً خوانندگان را در حال و هوای مودی جودی قرار می دهد!
JUDY MOODY No.1 was in a mood
کتاب مصور JUDY MOODY No.1 was in a mood، جلد اول از مجموعه «جودي مودي» و مشتمل بر داستانهاي تخيلي و ماجراجويانه است که با زباني ساده و روان براي گروه سني (ج) نگاشته شده است. شخصيت اصلي اين داستانهاي بههمپيوسته دختري به نام «جودي» است که اتفاقات جالبي براي او در اين داستانها ميافتد.
کتاب مصور JUDY MOODY No.1 was in a mood، جلد اول از مجموعه «جودي مودي» و مشتمل بر داستانهاي تخيلي و ماجراجويانه است که با زباني ساده و روان براي گروه سني (ج) نگاشته شده است. شخصيت اصلي اين داستانهاي بههمپيوسته دختري به نام «جودي» است که اتفاقات جالبي براي او در اين داستانها ميافتد. «جودي» هميشه تلاش ميکند بر برادرش «استينک» پيروز شود و جايگاهش را در خانه و مدرسه و بين دوستانش محکم نموده و موردتوجه ديگران قرار گيرد. اما هميشه با مشکلاتي روبهرو ميشود.
از همین نویسنده
در داستان «JUDY MOODY No.3 Saves the World» جودی میفهمد رفتار او چه تاثیری بر محیطزیست میگذارد و به جنبوجوش میافتد تا با کمک به کاشت درخت در جنگلهای استوایی برای دنیا کاری بکند.
در JUDY MOODY No.4 predicts the future می خوانیم: جودی دمدمی یک «انگشتر حالنما» جایزه میبرد. هر کس نگین انگشتر را فشار دهد، رنگ نگین عوض میشود و انگشتر حالش را نشان میدهد.
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.»
مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی زدند زیر خنده.
استینک گفت: «ماییم دیگه!»
مامان گفت: «فکر می کردم دماغ تو فقط موقع خطر خوب بو می کند.»
استینک گفت: «هرچقدر دلتان می خواهد بخندید، ولی این دماغ می تواند من را معروف کند.»
جودی همان آرنجش که یک بار عکسش توی روزنامه چاپ شده بود را بالا آورد و گفت: «آرنج من هم معروف است.»
استینک گفت: «نه، جدی می گویم. بزرگ که شدم می خواهم با این دماغم کاری بکنم کارستان. چنین دماغی نباید حرام شود.»
آن شب، استینک خواب یک چیز لزج لب گنده ی گرد و قلنبه را دید که آهسته آهسته می خزید و می آمد تا سیاره ی زمین را بگیرد. وقتی بیدار شد، سعی کرد آن را عین پاک کردن گچ از روی تخته سیاه قدیمی از ذهنش پاک کند. اما حتی حلیم صبحانه اش شبیه صحنه ی حمله ی کپک غولی شده بود.
در تمام راه کلاس فوق العاده ی علوم، استینک نتوانست از فکر چیزهای کپک غولی بیرون بیاید. مثل چیزهای لیز. لزج. چسبناک. کپک غولی. مغز. گِل. لجن. ژله ی لرزانک.
به مرکز اکتشاف که رسید، یک نفر بیرون در منتظرش بود. و او کسی نبود جز… رایلی رُتنبرگر.
گاهی رایلی رتنبرگ ضدحال می شد. استینک امیدوار بود امروز یکی از آن روزها نباشد.
رایلی موی بافته اش را برای استینک تکان داد. بعد هم خندید و دندان افتاده اش را نشان داد.
ـ استینک! بیا اینجا! برای کلاس فوق العاده ی کپک لجنو حاضری؟
استینک گفت: «فکر کنم.»
رایلی گفت: «انگار زیاد هیجان زده نیستی. چی شده؟ از وقتی پروژه ی هواشناسی را تمام کردیم، منتظر این لحظه بودیم.»
استینک نمی خواست به رایلی بگوید که از یک فیلم کپک غولی قدیمی ترسیده. برای همین سعی کرد الکی لبخند بزند.
استینک، برادر جودی دمدمی و قد کوتاهترین بچهی کلاس دوم است.جودی یک شب قد برادرش را اندازه میگیرد و میبیند استینک کوتاهتر شده! استینک حسابی نگران میشود. نخود و شیر میخورد، بلوز و شلوار راه راه میپوشد.
استینک یک آب نبات فک از کار انداز میخرد، اما فکش از کار نمی افتد! او هم معطل نمیکند. نامهای شکایتآمیزی مینویسد و بعد نعمت از آسمان میبارد! پنج کیلو آبنبات فک از کارانداز، یک جعبهی گنده پر از شکلات و چوب شور و پاستیل، مجموعهی کامل مدادهای میمونی و …
اما اگر بین آن همه بستهی ریز و درشت یک نامهی مهم کوچولو را نبیند، چی؟
انتشارات افق منتشر کرد:دل و روده، مغز، چشم!فقط یک هفته مانده تا جلد پنجم کابوس در خیابان زامبی منتشر شود. کتاب که چاپ شود، استینک اولین نفر توی صف است تا زودتر کتاب را بخرد و به راه پیمایی شبانه ی زامبی ها برود. استینک و دوست هایش لباس زامبی درست می کنند و می خواهند رکورد یک میلیون دقیقه مطالعه را به دست بیاورند. اما حرف هایی که استینک درباره ی زنده بودن زامبی ها شنیده، حسابی گیجش کرده ...نکند یک دفعه سر و کله ی زامبی ها پیدا شود؟
استینک 9 (و یک شب خوابیدن کنار کوسه ها)
ترسناک، ترسناک تر، ترسناک ترین!
بابا و مامان استینک برنده ی یک شب خوابیدن در آکواریوم شده اند و حالا معلوم نیست این شب معرکه ترین خاطره ی استینک می شود یا عذاب آورترین شکنجه اش.
این کتاب داستان زندگی پر هیجان و عجیب جودی، دختر خانواده ی ” دمدمی ” را تعریف می کند. جودی دختری ماجراجو و پر از جنب و جوش و کمی بد اخلاق است. او دوست دارد همیشه کار های هیجان انگیز را همراه برادرش ” استینک ” و حیوان خانگی اش ” موشی ” تجربه کند. اتفاقاتی که جودی رقم می زند در چند جلد با عنوان جودی و طلسم بدشانسی، جودی و تابستان پر ماجرا، جودی کارآگاه می شود، جودی به کالج می رود و دور دنیا در هشت روز و نصفی که از شماره ی 6 تا 10 این کتاب ها را تشکیل می دهند و به صورت تکی نیز ارائه شده اند در کنار هم جمع شده و یک مجموعه ی 5 جلدی با عنوان مجموعه ی دوم در یک پک ارائه شده است.
جودی دختری دمدمی مزاج است که یک روز از دندهی چپ بلند میشود و روز دیگر میخواهد دنیا را نجات بدهد.
نویسندهی این مجموعه در هر یک از این رمانها به نوعی به مشکلات دنیای امروز میپردازد و همراه با شخصیت اصلیاش به دنبال راهی برای برداشتن موانع و حل مشکلات موجود میگردد.
جودی و دوستانش انجمنی مخفی تشکیل میدهند. تنها شرط عضویت در این انجمن این است که قورباغهای روی دستت جیش کند!
جودی و دوستانش برای تهیهی نقشهای دربارهی شهر، خانواده و انجمنی که عضوش هستند، وارد ماجراهای جالب و بامزهای میشوند…
از وقتی مامانبزرگ جودی یک سکهی لهولورده به او داده جودی توی همه چیز شانس میآورد، از بولینگ گرفته تا مسابقهی هجی کلمات.
بیبروبرگرد، او سوار بر اسب خوششانسی است تا اینکه اتفاقی میافتد و بدشانسی از راه میرسد. یک حیاط پر از شبدر سه پر و بچه گربهی فراری و …
وقتش رسیده جودی اخمهایش را باز کند و لبخند بزند و با برادر کوچکش،استینکی لاستیکی مهربان بشود. اما مگر میتواند یک روز کامل خوشاخلاق باشد؟ چی؟ یک هفتهی کامل؟ البته با بافتنی انگشتی میتواند خودش را آرام کند و فکرش را از غرغر و بداخلاقی دور کند؛ ولی بافتنی انگشتی هم سختیهای خودش را دارد…
جودی دمدمی ملکهی نوشتن فهرست است. او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده و فهرستی از هدیههای مورد علاقهاش دارد. و حتی فهرستی از فهرستهایش.
تا اینکه روزی چشمش به فهرست پیماهای مرموز مامانبزرگ لو میافتد. توی آن فهرست کارهایی عجیب و غریب نوشته شده: سوار فیل بشوم، توی یک قلعه بخوابم،اهرام مصر را ببینم…
وااای!حالا این فهرست پیمانهای چی هست؟
میخواهم برای دخترعمویم، ملکهی انگلستان، نامه بنویسم!
قرار است جودی برای درس مطالعات اجتماعی، درخت خانوادگی یا همان شجرهنامه درست کند.
او از روی مدارک قدیمی خانوادگیشان میفهمد که ممکن است با ملکهی انگلستان نسبت فامیلی داشته باشد!
جودی آرام و قرار ندارد تا هرچه زودتر این خبر دست اول را به دوستهایش بگوید. اما در کلاس، وقتی جسیکا از درخت خانوادگیاش میگوید، رازهای تازهای برملا میشود که جودی را حسابی غافلگیر میکند.
اولین مسابقه ی کتاب خوانی در راه است. گروه کرم کتاب های مدرسه ویرجینیا دیر دارند از صبح تا شب کتاب می خوانند. جودی دمدی و گروهش کتاب می خوانند و نکته های مهم را حفظ می کنند. آن ها سر میز شام، زیر پتو یا توی کلاس کاراته کتاب می خوانند؛ حتی سعی می کنند تندخوانی کنند. آیا کرم کتاب های معمولی می توانند با گروهی از آکادمی درخت هوش رقابت کنند؟ شایعه ای بر سر زبان ها افتاده که یک کلاس چهارمی توی گروه رقیب است! این همه هیجان نفس هر کرم کتابی را بند می آورد.
فردای آخرهفتهها همیشه دلگیر و حالگیر است. هیچکس، بهجز خودشیرینهای الکیمدرسهدوست، خوشش نمیآید بعد از دو روز استراحت و تفریح، دوباره برگردد به مدرسه. جودی دمدمی هم از همین بچههایی است که دوشنبهها را دوست ندارد؛ خوشش نمیآید برگرد به همان مدرسه، به همان کلاس، به همان میز و صندلی، با همان آدمهای همیشگی.
جسیکا، همکلاسی جودی، در مسابقه مقام اول را به دست میآورد و عکسش هم در روزنامه محلی چاپ میشود. جودی هم به فکر میافتد که کاری کند تا مشهور شود و عکسش را در همهی روزنامهها چاپ کنند.
و جودی برای مشهور شدن، چه کارها که نمیکند!
جودی سر کلاس ناگهان میشنود که جنگلهای استوایی در خطر نابودی هستند. وقتی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند ولی آدمها زبالهسازند،بیشتر میترسد و حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است…
جودی دمدمی امروز تصمیم گرفته که در آینده دکتر شود. از خوششناسیاش،معلم علوم از بچهها میخواهد که هر کس دربارهی بخشی از بدن انسان تحقیق کند.
اما دردسر از جایی شروع میشود که جودی تصمیم میگیرد تحقیق خود را با یک عمل شروع کند. او میخواهد شکم قورباغهی برادرش را باز کند تا دل و رودهاش را ببیند و دوباره آن را بخیه بزند!
ایمی نیمی دوست جدید جودی،او را در انجمن اسم- من- یک – شعر – است عضو می کند. جودی آنقدر با ایمی صمیمی میشود که نمیتواند از او دل بکند. اما لاکی و فرانک هم که حسودیشان شده با جودی قهر میکنند. آنها قرار بود با هم روی پروژهی «دور دنیا در هشت روز» کار کنند، اما حالا؟… داستان پیچ خورد، نه؟
جودی دمدمی حوصله ندارد؛ حال و حوصلهی ریاضی را که هیچ رقم!به جای آقای تاد دوستداشتنی، معلم جدیدی آمده که به نظرش،هم ریاضی جودی افتضاح است و هم رفتارش!
جودی عاشق کتابهای کارآگاهی و حل معماهای پلیسی است. حالا هم آقای چیپس، سگ ادارهی پلیس گم شده و جودی شک ندارد که دست دزدهای بینالمللی در کار است.
جودی تصمیم میگیرد با دوستهایش یک گروه کارآگاهی تشکیل دهد و دست دزدها را رو کند. او برای این کار یک نقشهی معرکه کشیده…
سایر کتاب های همین ناشر
THE 143-STOREY TREEHUSE
اندی و تری در یک خانه درختی 143 طبقه زندگی می کنند. (قبلا یک خانه درختی 130 طبقه بود، اما 13 طبقه دیگر ساختند.) دارای یک آبفشان باقلا پخته است که هر ساعت یک ساعت فوران می کند، یک توپ ویرانگر، یک کلبه میلک شیک ماهی، یک ورد-او-ماتیک (آن همه کلمات را در تمام دنیا می داند!)، یک باغ سیب تافی که توسط مترسکی مهربان محافظت می شود، و یک زمین کمپینگ.
کانکی خود را به خاطر حمله به دوستانش سرزنش می کند و تصمیم می گیرد به توصیه هایی که دیگران به او می دهند گوش دهد... تحقیقات کانکی و CCG به تدریج در حال کشف حقیقت در مورد غول ها، به ویژه هر چیزی که مربوط به مخلوط کردن DNA کانو و آزمایشات کانو است
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان.
کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند. او که بین دو دنیا به دام افتاده است، باید از جنگ های چمن غول جان سالم به در ببرد، درباره جامعه غول بیشتر بیاموزد و بر قدرت های جدید خود تسلط یابد.
شش ماه پس از عملیات درخت Aogiri، CCG به تحقیقات خود در مورد Gourmet و Binge Eater ادامه می دهد. کانکی و همکارانش در جستجوی هویت واقعی ریزه، آنها را با خانم مرموز مادام آ.
هری پاتر در حالی که سوار ماشین کناری موتور هاگرید می شود و به آسمان می رود و برای آخرین بار پرایوت درایو را ترک می کند، می داند که لرد ولدمورت و مرگ خواران فاصله زیادی با هم ندارند.
بدها به طرز عجیبی ابرقدرت ها را به دست آورده اند! اما قدرت آنها ممکن است معیوب باشد. آنها فقط می توانند کارهایی مانند باد کردن شلوار خود را در ملاء عام انجام دهند. دقیقاً آن چیزی نیست که شما آن را مهارت های کالیبر قهرمان می نامید.
TOKYO GHOUL 2
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان. کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند. او که بین دو دنیا به دام افتاده است، باید از جنگ های چمن غول جان سالم به در ببرد، درباره جامعه غول بیشتر بیاموزد و بر قدرت های جدید خود تسلط یابد.
THE 117-STOREY TREEHUSE
خانه درختیِ معرکهی اندی و تری حالا 13 طبقهی جدید دارد: طبقهی اسبهای ریزهمیزه، طبقهای برای مهمانیِ لباس خوابی، موزهی زیرشلواری، باجهی عکاسی، اتاق انتظار، درِ بدبختی، سیرک، میدان مبارزه برای روباتهای غولپیکر، مدرسهی رانندگی، پارک اسکی روی آب با ماهیهای گوشتخوار و یک دفترِ گردشگری مخصوص خانهدرختی با میز اطلاعات 24ساعته، اتوبوس گردشی که پنگوئنها جابهجایش می کنند و یک مغازهی سوغاتی. خب، معطل چی هستید.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
زندگی زمانی کسل کننده می شود که بتوانید تنها با یک مشت از شر هر شروری خلاص شوید. هیچ چیز در مورد سایتاما وقتی صحبت از ابرقهرمانان به میان میآید، از حالت بیجانش گرفته تا سر کچلاش گرفته تا هیکل بینظیرش، تست کره چشم را قبول نمیکند.
دنیا خیلی بهم ریخته است. حملهی پیشیهای زامبی گوشتخوار بد بود اما بدتر از آن حملهی هاپوهای زامبی، اسب کوچولوهای زامبی، خرگوشکهای زامبی و... است که به زامپیشیها اضافه شدهاند. آنها همه چیز را نابود میکنند و به همه حمله میکنند. تمام این اتفاقات زیر سر دکتر مربای خبیث است. گروه بچه مثبتها به کمک مامور روباه متوجه شدهاند دکتر مربا به ماه فرار کرده است. آنها میخواهند یک موشک قرض بگیرند و با آن به ماه سفر کنند تا دکتر مربا را بگیرند.
سال دوم راهنمایی هاناگاکی تاکمیچی نقطه اوج زندگیشه . احترام داره و یه سری رفیق که میتونه روشون حساب کنه . اما اون دوازده سال پیشه ، امروز اون هیچکسی نیست یه آدم بی هویت که بچه مسخرش میکنن و همیشه مجبوره از رئیسش که از خودشم کوچیک تره معذرت خواهی کنه . خبر کشته شدن دختری که دوستش داشت همراه با برادر کوچک ترش نمکی میشه روی زخم دوازده سالش.
DEATH NOTE XI
در مدرسه ای مخصوص تیز هوشان در توکیو دانش آموزی به اسم لایت یاگامی نوشته مرگ رو پیدا کرد، یک کتاب رمز آلود و سیاه که بلافاصله بعد از اینکه استفاده کننده هردوهدف چهره و اسم رو بفهمه اون رو میکشه.
دفتر مرگ نام یک مجموعه مانگا ژاپنی است از تسوگومی اوبا (نویسنده) و تاکهشی اوباتا (طراح) که از روی آن یک مجموعه تلویزیونی انیمه هم ساخته شده است. دفتر مرگ برای اولین بار از دسامبر 2003 تا مه 2006 در مجلهی هفتهنامه شونن جامپ انتشارات شوئیشا به چاپ میرسید. این مانگا با فروش بیش از 26٫5 میلیون نسخه، یکی از مجموعه مانگاهای پرفروش هفتهنامه شونن جامپ محسوب میشود. لایت یاگامی، پسر جوانی که از ظلم و فساد بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده DEATH NOTE (دفتر مرگ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود آن شخص پس از 40 ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد.
خانواده و جاسوس (Spy x Family) یک مجموعه مانگای ژاپنی با نویسندگی و تصویرگری تاتسویا اندو (Tatsuya Endo) است. این مانگا یک کمدی-اکشن دربارهی یک خانوادهی جعلی شامل یک جاسوس، یک قاتل و یک تلهپات است. وقتی صحبت از رفتن به صورت مخفیانه در ماموریتهای خطرناک برای بهبود جهان میشود، «استاد جاسوس گرگ و میش» بینظیر است. اما زمانی که او وظیفهی نهایی خود را دریافت میکند، ممکن است بالاخره در دردسر بیفتد.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
مگاهیتی که الهام بخش انیمه تحسین شده است، اکنون در فصل دوم خود ادامه دارد!
کمربندی برای نبرد
ارن و هرکسی که او تا به حال می شناسد در جزیره پارادیس زندگی می کردند. سالهاست که مارلیها پارادیس را تهدید میکنند تا قدرت تایتانها را در انحصار خود درآورند و دنیا را در برابر قدرت نظامیشان لرزان نگه دارند. در تلاش برای اثبات ارزش خود و تثبیت حقیقت خود، مارلی ها برای اعلام جنگ نهایی به پارادیس آماده می شوند. اما وقتی زمان رهایی فرا می رسد، هیچ یک از طرفین برای درام تکان دهنده ای که در حال رخ دادن است، مجهز نیستند.
مسابقه قفس
سپاه بررسی درگیر یک نبرد ناامیدکننده و نهایی برای بازپس گیری وال ماریا و شکست دادن تایتان ها یک بار برای همیشه است. ارن باید از قدرتهای جدید خود برای مهر و موم کردن سوراخهایی که پنج سال پیش در دروازههای ناحیه شیگانشینا ایجاد شدهاند استفاده کند، نه اینکه در نهایت به زیرزمین خانه قدیمیاش برسد و اسرار پنهان در آنجا را پیدا کند. اما سخت ترین بخش عملیات زنده ماندن از تله های هوشمندانه ای است که تایتان کلوسوس، تایتان زره پوش و هیولا تایتان برای آنها آماده کرده اند! حالا که اروین با آخرین زندگی انسان قمار می کند، چه کسی پیروز خواهد شد؟
در کتاب THE 65-STOREY TREEHUSE آمده است: سلام. اسم من «اندی» است. این هم «تری»، دوستم است. ما توی یک درخت زندگی میکنیم. خب، منظورم از درخت، یک خانهدرختی است.
میدوریا وارث ابرقدرت بزرگترین قهرمان جهان است، اما عظمت به آسانی به دست نمی آید.
اگر 80 درصد مردم ابرقدرتهایی به نام «کویرکس» از خود نشان میدادند، جهان چگونه میشد؟ قهرمانان و تبهکاران در همه جا با آن مبارزه می کنند!
مانگای پرفروش به نتایج هیجان انگیزش نزدیک تر می شود. اسرار تایتان ها فاش می شود ... چه کسی از مرگ به دست غول ها و انسان ها فرار می کند؟
«خلاصه» ممکن است متعلق به نسخه دیگری از این عنوان باشد.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان. کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .