خلق و خوی خوب، حالات بد، حالات روحی جسیکا-فینچ قابل تحمل نیست. جودی مودی با حالات خنده دار بسیاری بازگشته است. طرفداران JUDY MOODY از قبل می دانند که جودی برای هر موقعیتی حال و هوای خاصی دارد - و این بار جودی در حال حسادت است. حسادت به همکلاسی جسیکا فینچ، یعنی عکس او در صفحه اول روزنامه. وقتی جودی به دنبال شهرت و خوشبختی خود می رود، مراقب باشید! او خیلی مصمم است، فقط ممکن است آن را پیدا کند، یا ممکن است بدنام تر از همیشه شود. آخرین ماجراهای او مطمئناً خوانندگان را در حال و هوای مودی جودی قرار می دهد!
JUDY MOODY No.3 Saves the World
در داستان «JUDY MOODY No.3 Saves the World» جودی میفهمد رفتار او چه تاثیری بر محیطزیست میگذارد و به جنبوجوش میافتد تا با کمک به کاشت درخت در جنگلهای استوایی برای دنیا کاری بکند.
در داستان «JUDY MOODY No.3 Saves the World» جودی میفهمد رفتار او چه تاثیری بر محیطزیست میگذارد و به جنبوجوش میافتد تا با کمک به کاشت درخت در جنگلهای استوایی برای دنیا کاری بکند. از طرفی مسابقه کارخانه چسب زخم است و جودی برای آن به دنبال طرح میگردد و از طرف دیگر معلمشان درباره آسیبهای درختان استوایی صحبت کرده است. چه راههایی میتوانیم برای کمک به سیارهمان پیدا کنیم؟ جودی به فکر کود درست کردن میافتد. در همین حال طرح مناسب مسابقه چسب زخم را هم پیدا میکند. همه فکر جودی درگیر درختهاست. او در اطرافش هرچیزی را بررسی میکند تا بداند از چه درست شدند. جودی انقدر برای آسیب محیطزیست ناراحت است که تصمیم میگیرد دیگر از هیچ محصول آسیبزایی استفاده نکند. وقتی جودی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند، ولی آدمها زباله سازند، بیشتر میترسد. حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است.
از همین نویسنده
در JUDY MOODY No.4 predicts the future می خوانیم: جودی دمدمی یک «انگشتر حالنما» جایزه میبرد. هر کس نگین انگشتر را فشار دهد، رنگ نگین عوض میشود و انگشتر حالش را نشان میدهد.
استینک یواش زد روی دماغش و گفت: «بچه ها توی موزه بهم گفتند جناب دماغ. امروز فهمیدم که واقعا واقعا بوها را از همه ی بچه های کلاس بهتر می فهمم. سوفی گفت حتی از سگ ها هم بهتر بو می کنم.»
مامان گفت: «امیدوارم!» و با جودی زدند زیر خنده.
استینک گفت: «ماییم دیگه!»
مامان گفت: «فکر می کردم دماغ تو فقط موقع خطر خوب بو می کند.»
استینک گفت: «هرچقدر دلتان می خواهد بخندید، ولی این دماغ می تواند من را معروف کند.»
جودی همان آرنجش که یک بار عکسش توی روزنامه چاپ شده بود را بالا آورد و گفت: «آرنج من هم معروف است.»
استینک گفت: «نه، جدی می گویم. بزرگ که شدم می خواهم با این دماغم کاری بکنم کارستان. چنین دماغی نباید حرام شود.»
آن شب، استینک خواب یک چیز لزج لب گنده ی گرد و قلنبه را دید که آهسته آهسته می خزید و می آمد تا سیاره ی زمین را بگیرد. وقتی بیدار شد، سعی کرد آن را عین پاک کردن گچ از روی تخته سیاه قدیمی از ذهنش پاک کند. اما حتی حلیم صبحانه اش شبیه صحنه ی حمله ی کپک غولی شده بود.
در تمام راه کلاس فوق العاده ی علوم، استینک نتوانست از فکر چیزهای کپک غولی بیرون بیاید. مثل چیزهای لیز. لزج. چسبناک. کپک غولی. مغز. گِل. لجن. ژله ی لرزانک.
به مرکز اکتشاف که رسید، یک نفر بیرون در منتظرش بود. و او کسی نبود جز… رایلی رُتنبرگر.
گاهی رایلی رتنبرگ ضدحال می شد. استینک امیدوار بود امروز یکی از آن روزها نباشد.
رایلی موی بافته اش را برای استینک تکان داد. بعد هم خندید و دندان افتاده اش را نشان داد.
ـ استینک! بیا اینجا! برای کلاس فوق العاده ی کپک لجنو حاضری؟
استینک گفت: «فکر کنم.»
رایلی گفت: «انگار زیاد هیجان زده نیستی. چی شده؟ از وقتی پروژه ی هواشناسی را تمام کردیم، منتظر این لحظه بودیم.»
استینک نمی خواست به رایلی بگوید که از یک فیلم کپک غولی قدیمی ترسیده. برای همین سعی کرد الکی لبخند بزند.
استینک، برادر جودی دمدمی و قد کوتاهترین بچهی کلاس دوم است.جودی یک شب قد برادرش را اندازه میگیرد و میبیند استینک کوتاهتر شده! استینک حسابی نگران میشود. نخود و شیر میخورد، بلوز و شلوار راه راه میپوشد.
استینک یک آب نبات فک از کار انداز میخرد، اما فکش از کار نمی افتد! او هم معطل نمیکند. نامهای شکایتآمیزی مینویسد و بعد نعمت از آسمان میبارد! پنج کیلو آبنبات فک از کارانداز، یک جعبهی گنده پر از شکلات و چوب شور و پاستیل، مجموعهی کامل مدادهای میمونی و …
اما اگر بین آن همه بستهی ریز و درشت یک نامهی مهم کوچولو را نبیند، چی؟
انتشارات افق منتشر کرد:دل و روده، مغز، چشم!فقط یک هفته مانده تا جلد پنجم کابوس در خیابان زامبی منتشر شود. کتاب که چاپ شود، استینک اولین نفر توی صف است تا زودتر کتاب را بخرد و به راه پیمایی شبانه ی زامبی ها برود. استینک و دوست هایش لباس زامبی درست می کنند و می خواهند رکورد یک میلیون دقیقه مطالعه را به دست بیاورند. اما حرف هایی که استینک درباره ی زنده بودن زامبی ها شنیده، حسابی گیجش کرده ...نکند یک دفعه سر و کله ی زامبی ها پیدا شود؟
استینک 9 (و یک شب خوابیدن کنار کوسه ها)
ترسناک، ترسناک تر، ترسناک ترین!
بابا و مامان استینک برنده ی یک شب خوابیدن در آکواریوم شده اند و حالا معلوم نیست این شب معرکه ترین خاطره ی استینک می شود یا عذاب آورترین شکنجه اش.
جودی دختری دمدمی مزاج است که یک روز از دندهی چپ بلند میشود و روز دیگر میخواهد دنیا را نجات بدهد.
نویسندهی این مجموعه در هر یک از این رمانها به نوعی به مشکلات دنیای امروز میپردازد و همراه با شخصیت اصلیاش به دنبال راهی برای برداشتن موانع و حل مشکلات موجود میگردد.
جودی و دوستانش انجمنی مخفی تشکیل میدهند. تنها شرط عضویت در این انجمن این است که قورباغهای روی دستت جیش کند!
جودی و دوستانش برای تهیهی نقشهای دربارهی شهر، خانواده و انجمنی که عضوش هستند، وارد ماجراهای جالب و بامزهای میشوند…
از وقتی مامانبزرگ جودی یک سکهی لهولورده به او داده جودی توی همه چیز شانس میآورد، از بولینگ گرفته تا مسابقهی هجی کلمات.
بیبروبرگرد، او سوار بر اسب خوششانسی است تا اینکه اتفاقی میافتد و بدشانسی از راه میرسد. یک حیاط پر از شبدر سه پر و بچه گربهی فراری و …
جودی دمدمی ملکهی نوشتن فهرست است. او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده و فهرستی از هدیههای مورد علاقهاش دارد. و حتی فهرستی از فهرستهایش.
تا اینکه روزی چشمش به فهرست پیماهای مرموز مامانبزرگ لو میافتد. توی آن فهرست کارهایی عجیب و غریب نوشته شده: سوار فیل بشوم، توی یک قلعه بخوابم،اهرام مصر را ببینم…
وااای!حالا این فهرست پیمانهای چی هست؟
میخواهم برای دخترعمویم، ملکهی انگلستان، نامه بنویسم!
قرار است جودی برای درس مطالعات اجتماعی، درخت خانوادگی یا همان شجرهنامه درست کند.
او از روی مدارک قدیمی خانوادگیشان میفهمد که ممکن است با ملکهی انگلستان نسبت فامیلی داشته باشد!
جودی آرام و قرار ندارد تا هرچه زودتر این خبر دست اول را به دوستهایش بگوید. اما در کلاس، وقتی جسیکا از درخت خانوادگیاش میگوید، رازهای تازهای برملا میشود که جودی را حسابی غافلگیر میکند.
اولین مسابقه ی کتاب خوانی در راه است. گروه کرم کتاب های مدرسه ویرجینیا دیر دارند از صبح تا شب کتاب می خوانند. جودی دمدی و گروهش کتاب می خوانند و نکته های مهم را حفظ می کنند. آن ها سر میز شام، زیر پتو یا توی کلاس کاراته کتاب می خوانند؛ حتی سعی می کنند تندخوانی کنند. آیا کرم کتاب های معمولی می توانند با گروهی از آکادمی درخت هوش رقابت کنند؟ شایعه ای بر سر زبان ها افتاده که یک کلاس چهارمی توی گروه رقیب است! این همه هیجان نفس هر کرم کتابی را بند می آورد.
فردای آخرهفتهها همیشه دلگیر و حالگیر است. هیچکس، بهجز خودشیرینهای الکیمدرسهدوست، خوشش نمیآید بعد از دو روز استراحت و تفریح، دوباره برگردد به مدرسه. جودی دمدمی هم از همین بچههایی است که دوشنبهها را دوست ندارد؛ خوشش نمیآید برگرد به همان مدرسه، به همان کلاس، به همان میز و صندلی، با همان آدمهای همیشگی.
جسیکا، همکلاسی جودی، در مسابقه مقام اول را به دست میآورد و عکسش هم در روزنامه محلی چاپ میشود. جودی هم به فکر میافتد که کاری کند تا مشهور شود و عکسش را در همهی روزنامهها چاپ کنند.
و جودی برای مشهور شدن، چه کارها که نمیکند!
جودی سر کلاس ناگهان میشنود که جنگلهای استوایی در خطر نابودی هستند. وقتی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند ولی آدمها زبالهسازند،بیشتر میترسد و حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است…
جودی دمدمی حوصله ندارد؛ حال و حوصلهی ریاضی را که هیچ رقم!به جای آقای تاد دوستداشتنی، معلم جدیدی آمده که به نظرش،هم ریاضی جودی افتضاح است و هم رفتارش!
جودی عاشق کتابهای کارآگاهی و حل معماهای پلیسی است. حالا هم آقای چیپس، سگ ادارهی پلیس گم شده و جودی شک ندارد که دست دزدهای بینالمللی در کار است.
جودی تصمیم میگیرد با دوستهایش یک گروه کارآگاهی تشکیل دهد و دست دزدها را رو کند. او برای این کار یک نقشهی معرکه کشیده…
برف؟ آن هم بعد از صدسال؟ محاله!
جودی دمدمی برای بابانوئل فهرستی بلندبالا آماده می کند. استینک ولی دلش فقط یک چیز می خواهد: برف. صدسال است توی شهرشان برف نبارید و انگار دیر همه آن را از یاد برده اند. اما نه، امسال پستچی جدیدی به محله شان آماده که اسمش بابابرفی است و قیافه اش هم شبیه یک جن کوتوله است.
با شوما هستم آتیش پاره ها! گوش بدین به من!
وقتی خانوادهی دمدمی به جزیرهی اکالیپوک میرسند، دزد دریایی یک چشم عجیب و غریبی با نقشه ی گنج به استقبالشان میآید. اما در جزیره، تنها جودی و استینک نیستند که دنبال غنیمت دزدان دریایی میگردند. آیا آنها میتوانند پسر قدبلنده و دختر باهوشه را شکست دهند و گنج را پیدا کنند؟
راکی میخواهد در مسابقه تردستی شرکت کند. جودی به او پیشنهاد میکند که دستیارش باشد اما جودی خرابکاری میکند. راکی یک اسکناس یک دلاری از جودی میگیرد تا آن را غیب کند،جودی با اکراه می پذیر. راکی اسکناس را غیب می کند و …زززز
ایمی دلش می خواهد مثل مادرش روزنامهنگار شود به همین دلیل با جودی تصمیم میگیرند در زونامه خر هیجانانگیز تهیه و چاپ کنند اما در شهرشان اتفاق مهمی نمیافد. آنها مطلبی درباره اژهای دریاچهی اسکاتلند میخوانند و تصمیم میگیرند در دریاچه شهرشان دنبال مار غولپیکر آبی بگردند…
سایر کتاب های همین ناشر
قبل از رسیدن فصل 3 در ژوئیه 2018، مانگا را دنبال کنید!
مانگای پرفروش به نتایج هیجان انگیزش نزدیک تر می شود. اسرار تایتان ها فاش می شود ... چه کسی از مرگ به دست غول ها و انسان ها فرار می کند؟
THE 156-STOREY TREEHUSEAndy and Terry live in a 156-story treehouse. (It used to be a 143-story treehouse, but they added 13 more levels.) It has a wishing well, a super-stinky stuff level, a bouldering alley (it’s just like bowling, except you use boulders instead of balls), an enigma engine, a TV quiz show level hosted by Quizzy the quizzical robot, and the amazing mind-reading sandwich-making machine that knows exactly what sort of sandwich you want and makes it for you.
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان. کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
(LORD OF THE RING (THR FELLOWSHIP OF THE RING
در زمانهای قدیم حلقههای قدرت توسط الفها ساخته میشد و سائورون، ارباب تاریکی، حلقه یگانه را جعل کرد و آن را با قدرت خود پر کرد تا بتواند بر دیگران حکومت کند. اما حلقه یگانه از او گرفته شد، و اگرچه در سرتاسر سرزمین میانه به دنبال آن بود، اما برای او گم شد.
ارواح در میان ما زندگی می کنند ، از هر لحاظ به جز اشتیاق به گوشت انسان همان افراد عادی هستند. کن کانکی یک دانشجوی معمولی دانشگاه است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را به اولین ترکیبی نیمه روح نیمه جان انسان تبدیل می کند. او که بین دو جهان گیر افتاده است ، باید از جنگ های چمنزار جان سالم به در ببرد ، درباره جامعه غول بیشتر بیاموزد و به قدرت های جدید خود تسلط یابد.
خلق و خوی خوب، حالات بد، حالات روحی جسیکا-فینچ قابل تحمل نیست. جودی مودی با حالات خنده دار بسیاری بازگشته است. طرفداران JUDY MOODY از قبل می دانند که جودی برای هر موقعیتی حال و هوای خاصی دارد - و این بار جودی در حال حسادت است. حسادت به همکلاسی جسیکا فینچ، یعنی عکس او در صفحه اول روزنامه. وقتی جودی به دنبال شهرت و خوشبختی خود می رود، مراقب باشید! او خیلی مصمم است، فقط ممکن است آن را پیدا کند، یا ممکن است بدنام تر از همیشه شود. آخرین ماجراهای او مطمئناً خوانندگان را در حال و هوای مودی جودی قرار می دهد!
کن که با طبیعت غم انگیز خود بیدار شده، خود را رو در رو با توکا و آیاتو، دو سایه خانواده ای از هم پاشیده می بیند. CCG به نوبه خود باید با غول های کینه توز آئوگیری روبرو شود. بدتر از آن، سایه دیگری از گذشته چالش جدیدی را برای شورای همکاری خلیج فارس ایجاد می کند. «جغد» برای رویارویی با دشمنان دیرینه خود بازگشت…
میدوریا وارث ابرقدرت بزرگترین قهرمان جهان است، اما عظمت به آسانی به دست نمی آید. اگر 80 درصد مردم ابرقدرتهایی به نام «کویرکس» از خود نشان میدادند، جهان چگونه میشد؟ قهرمانان و تبهکاران در همه جا با آن مبارزه می کنند!
DEATH NOTE V
لایت یاگامی یک دانش آموز ACE با چشم انداز عالی است - و او از ذهنش خسته شده است. اما وقتی او Death Note را پیدا میکند، همه چیز تغییر میکند، دفترچهای که توسط خدای مرگ شینیگامی سرکش انداخته شده است. هر انسانی که نامش در دفترچه یادداشت نوشته شده باشد می میرد و حالا لایت عهد کرده است که از قدرت Death Note برای خلاصی از شر جهان استفاده کند.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
دفتر مرگ نام یک مجموعه مانگا ژاپنی است از تسوگومی اوبا (نویسنده) و تاکهشی اوباتا (طراح) که از روی آن یک مجموعه تلویزیونی انیمه هم ساخته شده است. دفتر مرگ برای اولین بار از دسامبر 2003 تا مه 2006 در مجلهی هفتهنامه شونن جامپ انتشارات شوئیشا به چاپ میرسید. این مانگا با فروش بیش از 26٫5 میلیون نسخه، یکی از مجموعه مانگاهای پرفروش هفتهنامه شونن جامپ محسوب میشود. لایت یاگامی، پسر جوانی که از ظلم و فساد بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده DEATH NOTE (دفتر مرگ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود آن شخص پس از 40 ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد.
یک کمدی اکشن درباره یک خانواده جعلی که شامل یک جاسوس، یک قاتل و یک تله پات است!
استاد جاسوس گرگ و میش وقتی صحبت از مخفیانه رفتن در ماموریت های خطرناک برای بهبود جهان می شود، بی نظیر است. اما زمانی که او وظیفه نهایی را دریافت می کند - ازدواج و بچه دار شدن - ممکن است در نهایت در ذهنش باشد!
بدها به طرز عجیبی ابرقدرت ها را به دست آورده اند! اما قدرت آنها ممکن است معیوب باشد. آنها فقط می توانند کارهایی مانند باد کردن شلوار خود را در ملاء عام انجام دهند. دقیقاً آن چیزی نیست که شما آن را مهارت های کالیبر قهرمان می نامید.
خانواده و جاسوس (Spy x Family) یک مجموعه مانگای ژاپنی با نویسندگی و تصویرگری تاتسویا اندو (Tatsuya Endo) است. این مانگا یک کمدی-اکشن دربارهی یک خانوادهی جعلی شامل یک جاسوس، یک قاتل و یک تلهپات است. وقتی صحبت از رفتن به صورت مخفیانه در ماموریتهای خطرناک برای بهبود جهان میشود، «استاد جاسوس گرگ و میش» بینظیر است. اما زمانی که او وظیفهی نهایی خود را دریافت میکند، ممکن است بالاخره در دردسر بیفتد.
دفتر مرگ نام یک مجموعه مانگا ژاپنی است از تسوگومی اوبا (نویسنده) و تاکهشی اوباتا (طراح) که از روی آن یک مجموعه تلویزیونی انیمه هم ساخته شده است. دفتر مرگ برای اولین بار از دسامبر 2003 تا مه 2006 در مجلهی هفتهنامه شونن جامپ انتشارات شوئیشا به چاپ میرسید. این مانگا با فروش بیش از 26٫5 میلیون نسخه، یکی از مجموعه مانگاهای پرفروش هفتهنامه شونن جامپ محسوب میشود. لایت یاگامی، پسر جوانی که از ظلم و فساد بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده DEATH NOTE (دفتر مرگ). در صفحهٔ اول دفتر توضیح داده شده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود آن شخص پس از 40 ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد.
غول ها در میان ما زندگی می کنند، مانند مردم عادی از هر نظر - به جز میل آنها به گوشت انسان. کن کانکی یک دانشجوی معمولی است تا اینکه یک برخورد خشونت آمیز او را تبدیل به اولین هیبرید نیمه انسان نیمه غول می کند.
JUJUTSU KAISEN 6
یوجی ایتادوری برای به دست آوردن قدرتی که برای نجات دوستش از شر یک روح نفرین شده نیاز دارد، تکه ای از یک شیطان را می بلعد، اما خود را در میان یک جنگ وحشتناک ماوراء طبیعی می بیند!
آقای مار، آقای گرگ، آقای کوسه و آقای پیرانا این بار برای اینکه به همه ثابت کنند میتوانند کارهای خوب انجام دهند و دیگر بدجنس و ترسناک نیستند، به همراه رتیلی به نام لنگ دراز دست به کارها و ماموریتهای عجیبی میزنند. آنها ماموریت قبلیشان که نجات مرغ و جوجههای مرغداری سانی ساید بود را با موفقیت و رضایت مرغها به پایان رساندند. این بار قرار است برای نجات حیوانات جنگل دست به کار شوند اما قبل از شروع در دام یک خوکچه هندی به نام دکتر مربا، دانشمند دیوانه میلیاردی میافتند. ماموریت جدید آنها نجات از دست این موجود بدجنس و خطرناک است.
زندگی زمانی کسل کننده می شود که بتوانید تنها با یک مشت از شر هر شروری خلاص شوید. هیچ چیز در مورد سایتاما وقتی صحبت از ابرقهرمانان به میان میآید، از حالت بیجانش گرفته تا سر کچلاش گرفته تا هیکل بینظیرش، تست کره چشم را قبول نمیکند.
قرن ها پیش انسان ها توسط غول هایی به نام تاتیان تا مرز نابودی پیش می روند . آنهایی که باقی می ماند برای نجات جان خود و حفاظت در برابر تاتیان دیوار های بلندی می سازند و به مدت 100 سال آنجا زندگی میکنند تا زمانی که یک غول بزرگ پیدا می شود و دیوار را خراب میکند. غول ها دارای جثه های بزرگ و معمولا بین 3 تا 15 متر بوده اند آنها علاقه زیادی به خوردن انسان ها داشته اند. خیلی سخت زخمی میشدند یا از پا در می آمدند و می توانستند خود را بازیابی کنند .
THE 39-STOREY TREEHUSE
اندی و تری خانهدرختی بیستوششطبقهی باحالشان را سیونه طبقه کردهاند. یک ترامپولین بدون تور محافظ اضافه کردهاند، آبشار شکلاتی، آتشفشان فعال بدون گدازه برای برشتهکردن مارشمالوهای خوشمزهشان، باغوحش بچهدایناسورها، موزهی اگه جرأت داری باور نکن، فیلی بوکسور به نام آقای خرطومکس و کلی چیزهای باحال دیگر. اما مهمترینشان طبقهای فوقِ سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده … طبقهای که قرار است اتفاقهایی عجیب تویش بیفتد.
محققان بخش ۲۰ بیانیه ای را برای بیرون کشیدن روح معروف به بوف یک چشم که ممکن است با آکیرا و یوشیمورا ارتباط داشته باشد ، آغاز کردند. یک حمله همه جانبه به کافه انتئو ، جایی که ظاهرا جغد در آن مخفی شده است ، منجر به نبردی تمام عیار می شود.