جنگولک بازی های جناب تام 5 (جناب تام دوست پیدا می کند)
زندگی جناب تام بهتر از این نمیشد!
حالا یک تختخواب گرم و نرم برای شبهای سرد داشت،
و یک استخر شنای خنک برای روزهای گرم!
هر وقت دیر به خانه بر میگشت، یک نفر نگرانش میشد
و هر وقت تا لنگ ظهر میخوابید یا کمی ناخوش بود، یک نفر صبحانهاش را برایش به رختخواب میآورد.
جناب تام ترجیح میدهد بعدازظهرها توی تختش دراز بکشد
وقتی تام پیش آنجلا آمد، آنجلا دیگر تنها نبود. جناب تام هم یک خانه گرم و نرم داشت و هم کسی که خیلی دوستش داشت. اما زندگی با جنگولکبازیهای تام آسان نیست درسته؟