این کتاب ماجرای دیگری از کمیسر کلیکر و همکاران حرفه ای او که قبلا خلافکارانی ماهر و زبردست بوده اند اما حالا به شغل شریف هتلداری مشغول شده اند در خود جای داده است. یک دزدی مسلحانه در یکی از بانک های منطقه اتفاق افتاده است که البته ناموفق بوده اما سارق از محل جرم گریخته است و این در حالی است که نشانه های دزد مسلح مو به مو با کمیسر کلیکر می خواند و آن چه شاهدان ماجرا اعتراف کرده باعث گرفتار شدن کمیسر و بازداشت او شده است. شش خلافکار سابق وقتی از ماجرا باخبر می شوند حسابی عصبانی می شوند و حالا باید استعدادهای ویژه ی خودشان را به کار بگیرند و قضیه را حل و فصل کنند.
ماجرای کمیسر کلیکر 2 (در تعقیب اسکناس های تقلبی)
کمیسر ناگال، که به خاطر کله ی کچلش به کمیسر کلیکر معرف شده، بدون استفاده از اسلحه و بی هیچ خشونتی، تنها با کمک هوش و ذکاوتش، به سراغ پرونده هایش میرود. در این پرونده او به کمک تینو و شش خلافکار سابق، به سراغ یک باند چاپ و جعل پول تقلبی میرود. خلاقیت کمیسر و نقشه های ماهرانه ی تیم او در برخورد با تبهکاران، از این داستان حکایتی جذاب و خواندنی به وجود آورده است.
از همین نویسنده
در کتاب حاضر کمیسر ناگل و دوستانش که روزی خلافکارانی فوق حرفه ای بوده اند و مدتی است دست از خلاف شسته اند و به شغلی شریف مشغولند، درگیر ماجرایی می شوند که دو طرف آن به دو تبهکار می رسد که می خواهند همدیگر را از میان بردارند. کمیسر و خلافکاران سابق باید جلوی این اتفاق را بگیرند و این دو تبهکار را دستگیر کنند…
این کتاب ماجرای یک گروه خلافکار خیلی ماهر را روایت می کند که مدت هاست دست از خلاف کشیده اند و به شغل شریف هتل داری مشغول شده اند. شبی از شب ها گروهی از تبهکاران که یک سرشان به باندی حرفه ای به نام املت می رسد، برای ربودن کلیشه های ارزشمند وارد پارک هتل می شوند و دزدی آن ها باعث می شود که کمیسر به تینو تران که یک جاعل حرفه ای اسکناس است مشکوک شود…
سایر کتاب های همین ناشر
کتاب سلام دنیا (بدن من) از مجموعهی سلام دنیا با هدف درک بهتر از دنیای پیرامون و آشنایی با مفاهیم سادهای از علوم و دانش تجربی منتشر شده است.
این کتاب دربردارنده داستان پسری به نام زک و خانواده اش است که مدت هاست از زمین به سیاره ی نبولون مهاجرت کرده اند. امسال قرار است پژوهشکده چرخ دنده ها پذیرای نمایشگاه علوم بین کهکشانی باشد و در مدرسه ای که زک در آن درس می خواند برگزار شود؛ او می خواهد بهترین پروژه علمی را ارائه دهد تا بتواند جام امسال را برنده شود، اما مشکلاتی سر راهش قرار می گیرد که باید آن ها را از بین ببرد!
خرسی و موشی با هم میرن جنگل و با حیوونها، رنگها، خوراکیها و گیاههای توی جنگل آشنا میشن…
خرسی به موشی چی میگه؟
میگه ببین این همه رنگ
دنیا اگه رنگی نبود
نه دیگه شاد بود نه قشنگ!
نبرد سهمگین هادس سرانجام با فداکاری مایکل به پایان رسیده است. الکتروکلن که در نبود مایکل و با از دست دادن تانر و جرواسو و پشت سر گذاشتن جنگ، بسیار خسته و درهمشکسته است، قصد دارد سوار بر ژول بهسرعت از جزیره و از دسترس هتچ دور شود.
هتچ که تعداد کثیری از نیروهایش را در جنگ از دست داده، با استفاده از محفظهی نجات، خودش را به جزیره نایک رسانده است تا فعالیتهای شرکت الجن را از سر بگیرد و دوباره نیروهایش را گرد هم بیاورد.
برادر تازه متولد شدۀ استیو به بیماری مادرزاد و نادری مبتلاست که جانش را تهدید می کند و این موضوع باعث نگرانی او و خانواده اش شده است. استیو پس از گزیده شدن توسط زنبور، خواب می بیند موجودی فرشته مانند که درواقع یک زنبور ملکۀ رازآلود است، به او می گوید که می تواند حال بچه را بهتر کند!
پراسپر تنها عضو عادی خاندان بااصالت، ثروتمند و موفق ردینگ است. اوضاع مثل همیشه است تا اینکه میفهمد اهریمنی درونش لانه کرده. داستان این است که پدرِ پدرِ پدرِ پدرِ پدرِ پدربزرگش قراردادی با یک اهریمن بسته بوده تا ثروت و خوشبختی نصیب خاندانش شود و در مقابل، کل اعضای خاندان تا ابد به اهریمن خدمت کنند. اما این قرارداد را همان موقع نقض کرده و حالا «الستور»، اهریمن چهارهزارسالهای که درون پراسپر گرفتار شده، میخواهد بیرون بیاید. مشکل اصلی اینجاست که الستور اصلاً اهل بخشش و فراموشی نیست و فقط چند روز دیگر مانده تا آزاد شود و انتقام بگیرد. چیزی هم که پراسپر اصلاً از آن خبر ندارد این است که هر شبی که میگذرد نیروی شیطانی الستور بیشتر و بیشتر میشود...!
آدم های معمولی دنیا را تغییر می دهند (من مارتین لوتر کینگ هستم !)
در این جلد از مجموعهی آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند، داستان زندگی مارتین لوتر کینگ را میخوانیم. مردی که برای آزادی، عدالت و کمک به دیگران میجنگید. او معتقد بود با اینکه جنگیدن سخت است، با کمک همدیگر میتوان برای رسیدن به هدفی درست جنگید.
رنگ بازی (زندگی در مزرعه)
پررنگ کن، بعد رنگ کن!
در مزرعه گشت بزن، رنگ آمیزی کن و یاد بگیر.
داستاني علمي و كودكانه درباره ي دختربچه اي به نام زويي كه هميشه پس از شنيدن صداي زنگ جادويي همراه مادر و گربه اش ساسافراس، به كمك حيوان جادويي كه درخواست كمك كرده مي رود. اما حالا مشكل جديدي پيش آمده، آب نهر آلوده شده و جان اسب هاي دريايي و موجودات جادويي جنگل به خطر افتاده است. زويي بايد حيوانات را از خطر مرگ نجات دهد.
پدرش شغل جدید پیدا کرده و رایلی و خانواده ش مجبورن به یه جای دیگه اسباب کشی کنن. دل کندن و جداشدن از همه ی چیزا و کسایی که بهشون عادت کردی و دوستشون داری،کارآسونی نیست! کنار اومن با این همه تغییر برای رایلی کوچولو سخته و باعث شده که رایلی دیگه اون دختر شاد همیشگی نباشه. احساسات رایل(غم،شادی،انزجار،ترس و عصبانیت)تصمیم میگیرن با کمک همدیگه،دوباره حس زندگی رو به اون برگردونن؛اما به خاطر اتفاق هایی که توی جهان ذهن رایلی میفته،غم و شادی از مقر فرماندهی ذهن اون بیرون میفتن و رایلی تبدیل به دختری میشه که دیگه این دوتا حس رو نداره!
چه کسی می گوید شاهزاده خانم ها لباس سیاه نمی پوشند؟ شاهزاده ماگنولیا، هم یک شاهزاده خانم زیباست و هم یک اَبَر قهرمان شجاع! او یک راز مهم دارد که نمی خواهد کسی از آن خبردار شود: هر جا زنگ خطر هیولا به صدا درآید، شاهزاده ماگنولیا لباس پفپفی و کفشهای شیشه ای اش را توی انباری می چپاند و لباس و نقاب مشکی می پوشد و از یک تونل مخفی سُر میخورد بیرون. او یک اسب هم دارد به نام «نفس طلا» که همیشه همراهش است. شاهزاده خانم سیاهپوش جلوی هیولاهای بدجنس و خرابکار می ایستد، اما باید حواسش باشد که سریعتر به قصر برگردد…! مجموعه ای خواندنی با تصاویر جذاب، برای بچه هایی که عاشق هیجان و ماجراجویی هستند و قهرمان ها را دوست دارند!
قهوهچی گفت: «به سری هم سر خیابون از قبل وایسادن تو صف . ديدينشون ؟ فقط سه تا اسكل و بدبختن که نشستن تو پیادهرو . النا لبخند سرزندهای زد و گفت: «ما هموناییم!» «چی؟» «ما همون سه تا اسکلیم... یعنی، دوتا از سه تا.» قهوهچی خجالتزده شد و قهوهها را مجانی بهشان داد. النا گفت: «باشد که نیرو باورتان باشد!»
اولین روز مدرسه است و سوفی بهجز دوتا کدو حلوایی که با خود به مدرسه برده، هیچ دوست دیگری ندارد. همه ی بچه ها کنجکاو شده اند و از سوفی درباره ی کدو حلواییاش سؤال میکنند. اِستیون همکلاسی سوفی، میخواهد با او دوست شود، اما سوفی میگوید من دوستهای خودم را دارم و به دوست تازه نیازی ندارم. ولی سوفی این را هم میدانست که دوستهای بامزهاش نمیتوانند مدت زیادی دوستش بمانند و نرم میشوند و صورتشان لکه لکه میشود…
داستان ها دنیا را تغییر می دهند (من بتمن هستم !)
در این کتاب از مجموعهی داستانها دنیا را تغییر میدهند، دربارهی بتمن میخوانیم؛ از مردی که هیچوقت تسلیم نمیشود و به بچهها توصیه میکند با هر چالشی که روبهرو شدند، از بزرگترین سلاح، یعنی مغزشان استفاده کنند.
همهي ما ممکنه تو موقعیتهای عجیب و غریب گیر بیافتیم. موقعیتی که توش از چیزهای ساده بترسیم و ندونیم باید چیکار کنیم. خیلی وقتها حتی ممکنه کاری از دستمون برنیاد. اما این کتاب به ما میگه ما تنها نیستیم. بلکه دوستایی داریم که میتونن کمکمون کنن.
مجموعه کتابهای خرسی داستانهایی در قالب شعر و به زبان سادهست برای خردسال، که در هر جلدِ اون بچهها با یک موقعیت یا مساله روبرو میشن. یاد ميگیرن توی هر شرایطی چه اتفاقهایی ممکنه براشون بیافته و برای حل مشکل چه راههایی وجود داره، خودشون باید چیکار کنن و دوستاشون چطور ميتونن کمکشون کنند یا شرایط رو تغییر بدن.
زان پیر، جادوگر دل رحمی است که به نوزدان قربانی و رهاشده در جنگل کمک میکند و آنها را در طرف دیگر جنگل، به خانوادههایی میسپارد که بتوانند ازشان نگهداری کنند. ماجرا از روزی شروع میشود که زان به جای نور ستاره، نور ماه را به نوزادی میخوراند. زان به خوبی میداد که نباید قدرت جادویی ماه را دست کم بگیرد و نوزاد را به حال خود رها کند؛ پس چارهای میاندیشد تا نوزاد با قدرتی که دارد، به خودش و دیگران آسیب نرساند. اما چگونه میتوان مانع قدرت ماه شد؟
درباره دو خط شاهنامه از بیژن
اگر یک دوست پهلوان میخواهی که زرنگ باشد و خوششانس هم باشد و بادقت هم باشد و خوش اشتها هم باشد و داماد هم باشد پس این کتاب را بردار و بخوان. پهلوان بیژن سلام!
پر رنگ كن، بعد رنگ كن! در دنياي حيوانات گشت بزن و ياد بگير. مجموعهاي براي پرورش خلاقيت، تقويت مهارت رنگآميزي و تمركز بيشتر خردسالان.
بریستال اورگرین، دختر قاضی سختگیر و قانونمدار شهر، عاشق کتاب خواندن است اما در سرزمین او کتاب خواندن برای زنان ممنوع است. روزی با دیدن آگهی استخدام خدمتکار در سردر کتابخانهی شهر با نام مستعار و دور از چشم خانوادهاش در آنجا مشغول کار میشود تا بتواند مخفیانه کتاب بخواند. کنجکاویاش او را به اتاقی مخفی میرساند که کتابهایی با برچسب ممنوعه در آن نگهداری میشوند. با خواندن یکی از این کتابها که در مورد سحر و جادو است پی میبرد که خودش هم پری است آن هم در زمانهای که جادو جرم بزرگی است وقاضیهای شهر برای جادوگران حکمهای سنگین میبُرند. و این تازه آغاز ماجراست! سرنوشت اتفاقات کوچک و بزرگ بسیاری برای بریستال نوشته و دنیای جادو قرار است با پری جدیدش دنیای ما را زیرورو کند...
روزی روزگاری یک آینهی جادویی، من و داداشم را قورت داد و انداخت توی قصهی سفید برفی. این طوری شد که ما نگذاشتیم سفید برفی سیب سمی را بخود. هوراااا...ولی نه، صبر کنید! اگر سفید برفی سیب را نخورد و نمیرد چطوری شاهزادهی رویاهایش را میبیند و قصهشان به خوبی و خوشی به آخر میرسد؟ ای داد! حالا خودمان باید آخر داستان سفید برفی را درست کنیم. تازه، بعدش هم باید یکجوری برگردیم خانه
باد داره هوهو میکنه ابر داره غر غر میکنه خرسی توی غار خودش خوابه و خرخر میکنه...
این کتاب ماجرای یک گروه خلافکار خیلی ماهر را روایت می کند که مدت هاست دست از خلاف کشیده اند و به شغل شریف هتل داری مشغول شده اند. شبی از شب ها گروهی از تبهکاران که یک سرشان به باندی حرفه ای به نام املت می رسد، برای ربودن کلیشه های ارزشمند وارد پارک هتل می شوند و دزدی آن ها باعث می شود که کمیسر به تینو تران که یک جاعل حرفه ای اسکناس است مشکوک شود…
آدم های معمولی دنیا را تغییر می دهند (من هریت تابمن هستم !)
در این کتاب از مجموعهی آدمهای معمولی دنیا را تغییر میدهند، دربارهی زندگی هریت تابمن میخوانیم. زنی شجاع که علیه بردهداری جنگید و بارها جان خودش را به خطر انداخت تا بردههای زیادی را به سرزمینهای آزاد برساند.
این جلد از مجموعهی خطخطی، به بچهها کمک میکند همراه با بازی و سرگرمی، با رنگها و شکلها آشنا شوند و مهارت رنگآمیزیشان تقویت شود.