«ماجراهای سه پسربچه» یک رمان کارگاهی کودک و نوجوان است که به صورت سریالی نوشته شده. یوستوس، پتر و بوب سه دوست هستند که همیشه دنبال ماجراجویی میروند و یک شعار دارند « هیچ سوالی نباید بیجواب بماند» آنها برای گروهشان...
ماجراهای سه پسربچه ی ؟؟؟ - دروازه ی جهنم (6) مؤلف: اولف بلانک مترجم: مسعود حجوانی کلاهبردارهای بازار مکاره و باغ وحشت، خیال ترساندن یوستوس، بوب و پتر را دارند. اما این سه کارآگاه جوان به این سادگی ها دم به تله نمی دهند.
این باید یک غار باشه... باید خیلی جالب باشه، وگرنه به این خوبی مخفی نمیکردند! شاید هم خیلی خطرناکه! راز کشتیهای غرق شده، سه پسربچهی؟؟؟ را به مخفیگاه دزدان دریایی راهنمایی میکند. البته ماجرایی خوفناک نیز در انتظار...
«طناب را دو دستی بگیرید و با دستور من محکم پایین بکشید!» ناگهان طناب تکانی خورد و پاره شد و کنترل بالون از دست آنها خارج شد. آن گردش شادیبخش به ماجراجوی خطرناک تبدیل شده بود. البته سه پسربچهی؟؟؟ باید خرابکار را...
صدای زوزهای به گوش رسید: «این صدای چی بود؟» سه پسربچهی؟؟؟نفسشان را حبس کردند. ناگهان سایهای متحرک در اتاقک به حرکت در آمده و زوزه تبدیل به خندهی زشتی شد. در واقع سه پسربچهی؟؟؟به شبح و آدم فضایی عقیده نداشتند....
عمو تیتوس فریاد زد و وسط رودخانه پرید و گفت: «طلا! تمام کوه از طلای خالص تشکیل شده!» یوستوس فقط سرش را تکان داد. «این فلز مردم رو دیوونه کرده .» حرص طلا در شهر راکی بیچ. سه پسربچهی؟؟؟ آرام و بیسر و صدا به کارشان...
پتر هاج و واج نگاه کرد و گفت: «باورکردنی نیست! چطور میتونه یه کشتی به این بزرگی به تخته سنگهای ساحلی بخوره؟» یوستوس هیجانزده با دوربین نگاهی کرد و گفت: «باید یه جوری روی عرشه بریم.» رایانهای به سرقت رفته است. آیا...
یونتوس حدس خود را بر زبان آورد:«شرط می بندم این غار یک راه دیگه هم داره!»صدایی خفه به گوش می رسید.در همان لحظه،جریان باد شمع ها را خاموش کرد.مخترع بازی پولهایش را کجا مخفی کرده است؟چه کسی این معمای مرموز را حل می...
باب که گیج شده بود گفت:«ای وای!با آن دستگاه می شود شهاب سنگ ها را از مدارشان بیرون انداخت.»پتر با حالتی عصبی به آسمان شب نگاه کردو گفت:«زود باشید!درست دو ساعت دیگر وقت تمام است!»آیا سه پسر بچه ی؟؟؟موفق می شوند که...
پتر وحشت زده گفت:«فقط ما توی شهر موندیم!»اما یوستوس که در پایی پیدا کرده بود،گفت:«من زیاد مطمئن نیستم،پتر.»بعد از زلزله ای خفیف در راکی بیچ، تمام اهالی با عجله شهر را ترک می کنند.فقط یوستوس،پتر و بوب در شهر باقی می...
یوستوس آه کشید و گفت: «شما که به جادو و جنبل اعتقاد ندارید!»سه پسر بچه ی؟؟؟با تعجب به دلقک برفی بزرگی خیره شده بودند.بوب پوز خندی زد:«بله،حتی تو هم میتونی اشتباه کنی!»از چشمه ی وسط میدان به جای آب،سکه های پول بیرون...
بوب وحشت زده فریاد زد:«چی،باید با دلفین ها شنا کنیم؟»و پایش را از آب بیرون کشید.اما یوستوس عینک غواصی را به چشمش زد و گفت:«باید برای حل کردن این معما دست به هر کاری بزنیم.«در پارک تفریحی آتلانتیس همه چیز طبق برنامه...
پتر با عصبانیت پرسید:«اگه ما رو بینید ،چی؟» بوب ماسک را روی صورتش کشید.«موش کور بودن این خطرها رو هم داره.»یوستوس،پتر و بوب برای به دام انداختن دسته ای دزد ،فقط یک راه دارند؛سه پسر بچه ی؟؟؟ باید عضوی از گروه شوند و...
«شرلوک هلمز»مشهور ترین کارآگاه در ادبیات داستانی انگلستان است.خالق آن«آرتور کانن دویل»چشم پزشک بود.ماجراهای شرلوک هلمز سهم مهمی در مجموعه کتاب های ادبیات کلاسیک جهان دارد.دویل شخصیت هلمز را از شخصیت یک جراح اهل...
اشتباه وحشتناکی شده. قرار بود مدرسه کج و کوله سی کلاسه ساخته شود. طوری که همه کلاسها در یک ردیف باشند. نه اینکه روی سر هم قطار بشوند... به طول سی داستان!... احتمالا به همین دلیل است که این همه اتفاقهای عجیب و غریب...
قرار بود مدرسه سی کلاسه ساخته شود، طوری که همه ی کلاس ها در یک ردیف باشند. نه اینکه روی سر هم قطار شوند. احتمالا به همین دلیل است که این همه اتفاق های عجیب وغریب پیش می آید.
در کلاس خانم جولز بيست و نه بچه است و اين کتاب درباره همه ي آنهاست. تاد که هر روز درد سر درست مي کند و بقيه بچه ها که هر روز براي بوجود آوردن ماجراي ديوانه کننده تلاش مي کنند.
مدرسه کج و کوله باز شده،البته عجيب تر از هميشه!قبل از اينکه وارد مدرسه کج و کوله بشويد،بدانيد که ساختمان آن سي طبقه دارد و در هر طبقه يک کلاس.خانم جولز معلم کلاس طبقه سي ام است و ...