مهاجر
5,500 تومان
اوخر یک شب زمستانی، پدر و کودکی به شباویزنگری رفتند. درختان آرام و خاموش ایستاده بودند، همون مجسمههای غول پیکر و همهچیز، مثل رویایی، ساکت و آرام بود. پدر صدا زد هوو، هوو، هوو. آنها در پی دیدن آن دیدن آن پرندهی...
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورود به سیستمیک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورود به سیستم