اگر کودک شما از کتاب کتاب کار کومن (خط خطی و نقاشی 1) لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
کتاب کار کومن (خط خطی و نقاشی 2)
کتاب کار کومن (خط خطی و نقاشی 2) به کودکان کمک میکند تا با رنگ کردن، تا کردن، چسباندن، بریدن و سرگرمشدن با مازهای متنوع تسلط بر حرکات ظریف خود را افزایش دهند.
اگر کودک شما از کتاب کتاب کار کومن (خط خطی و نقاشی 2) لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
کتاب کار کومن (خط خطی و نقاشی 2) به کودکان کمک میکند تا با رنگ کردن، تا کردن، چسباندن، بریدن و سرگرمشدن با مازهای متنوع تسلط بر حرکات ظریف خود را افزایش دهند.
از همین نویسنده
با حل کتاب کار کومن (یادگیری ساعت ها و نیم ساعت ها 1)، کودک شما علاوه بر تقویت اعتماد به نفس، انگیزهی کامل را برای حل تمرینها پیدا میکند و قدمبهقدم با ساعت آشنا میشود. این مجموعه کتاب به کودکان کمک میکند تا علاوه بر تسلط بر مهارتهای حرکتی ظریف، با ساعت آشنا شوند.
سایر کتاب های همین ناشر
نینی عاشق ژاکت گرم و نرمش است. چطور پوستش کمکش میکند که گرما و نرمی ژاکت را حس کند؟ حس لامسه را از نظر علمی کشف کنید!
فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد و همیشه با او بازی میکند. آنها دوست دارند با هم بازی کنند. اما آیا فرانکلین دوست دارد برادر بزرگتر باشد؟ آیا فرانلین اجازه میدهد که خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند؟
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همهی آنچه را که تاکنون درباره شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید را فراموش کنید… این مجموعه به شما میگوید چرا.
دربارهی دالی بازی (من می گم، تو می گی ... متضادها)
تصاویر جذاب و شعرهای شیرین مجموعه کتابهای من میگم، تو میگی کودک شما را سرگرم میکند و هم زمان کمک میکند تا او در کنار بازی، با مفاهیم و کلامات جدید آشنا شود.
دربارهی دالی بازی (نی نی و چه احساسی داری؟)
کوچولوها میتوانند صفحات کتاب را ورق بزنند و نی نی شاد، نی نی گرسنه، نی نی خواب آلود و تصاویر دیگر نی نی را پیدا کنند و در کنار شما لحظههای لذت بخشی را بگذرانند.
خرگوش کوچولو خیلی مهربان است. به دیگران کمک میکند و با آنها خوب رفتار میکند. مراقب خودش هم هست. هوای دوستهایش را هم دارد و سعی میکند دوست خوبی باشد. مدرسه را هم خیلی دوست دارد . هر روز با ذوقوشوق به مدرسه میرود اما گاهی هم به دیگران حسودی میکند. ویلی تازگیها مثل قبل احساس تنهایی نمیکند و خیلی هم حسودی نمیکند. میدانی چرا؟
دربارهی دالی بازی (من می گم، تو می گی ... رنگ ها)
تصاویر جذاب و شعرهای شیرین مجموعه کتابهای من میگم، تو میگی کودک شما را سرگرم میکند و هم زمان کمک میکند تا او در کنار بازی، با مفاهیم و کلامات جدید آشنا شود.
اگراژدهای کومودو و شاه کبرا با هم روبهرو شوند، چه پیش خواهد آمد؟ اگر با هم بجنگند، گمان میکنید کدام یک از آنها پیروز میدان خواهد بود؟
مخاطب بگرد و پیدا کن (یک عالمه تصویر شگفت انگیز 2)، کودکانی هستند که میخواهند ضمن سرگرمی، مهارتهای فکری و مغزی خود را تقویت کنند.
رازهای جهان دایناسورها چگونه آشکار شد؟ دایناسورها از چنگالها و دمهای خود چگونه استفاده میکردند؟ کدام دایناسورها پرواز میکردند؟ چرا دایناسورها منقرض شدند؟ کدام دایناسورها از همه بزرگتر بودند؟ نخستین دایناسورها را چه کسانی کشف کردند؟ کدام دایناسور از همه باهوشتر بود؟ کدام دایناسور از همه خطرناکتر بود؟
فرانکلین و دوستانش بازی فوتبال را خیلی دوست دارند ولی هیچوقت برنده نمیشوند. هرکدام ار همتیمیها مشکلی دارند: یکی دٌمش سنگین است، یکی گوشهایش بزرگ است، غاز هم یادش میرود در بازی فوتبال نباید از بالهایش استفاده کند. حتی یادشان میرود که باید باهم همکاری کنند و همه به سمت توپ حمله میکنند. بالاخره فرانکلین راهی پیدا میکند و …
داشتن دوستان خوب، زندگی را شيرينتر میكند. اما گاهی دوستان خوب هم از يكديگر قهر ميكنند و وقتی اين اتفاق میافتد، ديگر هيچ چيز به شيرينی و زيبايی قبل نيست…
مخاطب بگرد و پیدا کن (یک عالمه تصویر شگفت انگیز 1)، کودکانی هستند که میخواهند ضمن سرگرمی، مهارتهای فکری و مغزی خود را تقویت کنند.
فرانکلین متوجه میشود که تولد مادرش نزدیک است. پس تصمیم میگیرد برای مادرش هدیهای گرانقیمت بخرد چون مادرش را خیلی دوست دارد. اما پولش به اندازهای نیست که بتواند کادوی خوبی برای مادرش بخرد. پس فرانکلین تصمیم میگیرد از تمام دوستهایش بپرسد آنها چه چیزی برای تولد مادرشان می خرند و نهایتاً خودش یک فکر عالی به ذهنش میرسد تا بتواند مادرش را خوشحال کند. شما میدانید کادوی فرانکلین به مادرش چیست؟
نگرانی چیست؟ چرا نگران میشویم؟ چه چیزهایی موجب نگرانی ما میشوند؟ چطور نگرانی را از خودمان دور کنیم؟ با مطالعهی این کتاب کودکان مطالب جالبی دربارهی نگرانی و روشهای کنار آمدن با آن را میآموزند.
بچه ها در حیاط بازی می کردند. به کلاس رفتند. تشنه شده بودند و آب خواستند. خانم مربی از پارچ در لیوان آنها آب ریخت. یکی از بچه ها گفت که آب خنک نیست. خانم مربی چند تکه یخ در پارچ آب انداخت. در همین موقع برای خانم مربی چای آوردند و روی میز گذاشتند. از چای او بخار بلند می شد.
کتابهای دالیبازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم میکند!
فرانکلین و دوست بزرگتر
فرانکلین دوست دارد زودتر بزرگ شود و کارهایی را بکند که بچههای بزرگتر میکنند. ولی انگار کارهای بزرگترها خیلی هم ساده نیست. حالا فرانکلین می تواند مثل بزرگترها رفتار کند یا بهتر است برای بزرگ شدن عجله نکند؟
2 دسته کارت بازی مهارت (چی با چی ؟) شامل ۲ دسته کارت ۵۰تایی است که بازی با آنها به دانشآموزان کمک میکند : کودکان با درک رابطهی علت و معلول، مهارتهای استدلال را در خود تقویت می کنند، همچنین با تقویت تشخیص تفاوتها، سبب افزایش مهارتهای بصری و تمرکز می شود که به تقویت استدلال قیاسی میانجامد.
انواع و اقسام چیزهای عجیب و غریب بین تصویرهای این کتاب پنهان شدهاند… اگر که خوب بگردید همهی انها را پیدا میکنید! تصویرهای رنگی و شعرهای دوستداشتنی این کتاب کوچولوها را سرگرم میکندو همزمان، مهارتهای شناختی و زبانی را در آنها تقویت میکند.
اسب آبي نتوانسته جلوي شکمش را بگيرد و کيک شکلاتي را تا ته خورده بود. بعد، همه تقصير را گردن هتي گربه مدرسه، انداختند. اسب آبي اول صدايش در نيامد تا اينکه بالاخره رفت پيش خانم معلم و گفت خودش کيک را خورده….
فرانکلین لاکپشتی باهوش است. یک روز در مدرسه آقای جغد از بچهها میخواهد که برای تکلیف روز بعد چیزی را که در محلهشان از همه بیشتر دوست دارند نقاشی کنند. هرکدام از دوستان فرانکلین چیزی را که دوست دارد، نقاشی میکند، اما فرانکلین هرچه فکر میکند نمیتواند تصمیم بگیرد چه چیزی را نقاشی کند چون او خیلی چیزها را در محلهشان دوست دارد. به هر جایی که نگاه میکند یاد دوستان و خاطراتش میافتد تا اینکه…
اگر وال و ماهی مرکب غول پیکر با هم رو به رو شوند، چه پیش خواهد آمد؟
اگر با هم بجنگند، گمان می کنید کدام یک از ان ها پیروز میدان خواهند بود؟
یک روز باب اسفنجی مریض شده بود و وقتی سر کار رفت،آقای خرچنگ، او را به خانه فرستاد تا استراحت کند. باب اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد، ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناک است و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند ولی …