آمادگی در برابر توهین ها. منظورم از توهین مسخره کردن نیست. منظورم پذیرش این نکته است که کسی که هستید را همه به راحتی قبول یا تایید نمی کنند، از جمله نزدیک ترین افراد زندگی تان. اگر شما هم مردم دوست هستید، همان طور که من قبلا بودم، این کار برایتان سخت می شود چون با خودتان فکر می کنید به سبب آنکه من مردم را دوست دارم پس آنها هم همیشه من را دوست دارند. بنابراین تصمیم گرفتم اخلاقم را عوض کنم و دیگر به اینکه مردم چه فکری درباره ام می کنند اهمیت ندهم. روی بهتر بودن تمرکز کردم، نسخه ای دوست داشتنی تر از خودم و اینکه بقیه کسی را که هستم تایید می کنند یا نه اصلا برایم مهم نبود.
آخرین دختر (سرگذشت من از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی)
کتاب آخرین دختر؛ سرگذشت من از اسارت و مبارزه با خلافت اسلامی (داعش) به قلم نادیا مراد و جنا کراجسکی، روایت فراز و نشیب زندگی دختری است که توانسته از چنگ داعش جان سالم به در برد.
نادیا مراد در کتاب آخرین دختر سرگذشت خود را از قبل از دوران اسارت، سختیها و رنجهایی که در زمان اسارت متحمل شده و چگونگی رهاییاش از داعش را روایت میکند.
جنا کراجسکی روزنامهنگار نیویورکی، که بیشاز یک دهه تجربۀ زندگی و گزارش در خاورمیانه را دارد نیز همراه نادیا به روایت سرگذشت او میپردازد. موضوعات داستانهای او شامل استخدام زنان در نیروهای مسلح چریکی کردها، احتمال استقلال کردها از عراق و اعتراضات ضد دولتی در ترکیه میشود.
نادیا در یک روستای کوچک در شمال عراق متولد و بزرگ شده است. زمانی که او، فقط بیست و یک سال داشت در حالیکه رویای معلم تاریخ شدن و یا باز کردن یک سالن آرایشی را در سر میپروراند، شبه نظامیان خلافت اسلامی مردم روستای او را قتل عام کردند؛ مردانی را که اسلام را نمیپذیرفتند و زنان مسن را که نمیتوانستند از آنها به عنوان برده جنسی استفاده کنند، تیر باران کردند. شش تن از برادران نادیا و کمی بعد، مادرش را کشتند و جسدهای آنها را در گورهای دسته جمعی انداختند.
همراه با هزاران دختر ایزدی دیگر در بازار برده فروشی داعش خرید و فروش شد. چندین شبه نظامی نادیا را به اسارت گرفتند و بارها مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت. او در نهایت موفق شد از طریق خیابانهای موصل فرار کند و در خانه یک خانواده مسلمان اهل تسنن پناه بگیرد.
نادیا اکنون فعال حقوق بشر و برندۀ جایزۀ نوبل صلح است. او دریافت کنندۀ جایزۀ حقوق بشر و اسلاو هاول و جایزۀ ساخاروف و اولین سفیر حسن نیت سازمان ملل در راستای ارج نهادن به بازماندگان قاچاق انسان است. علاوه بر همکاری با یزدا - سازمان حقوق ایزدیها - او در حال حاضر در تلاش است تا خلافت اسلامی را به اتهام نسلکشی و جنایت علیه بشریت به پای میز محاکمۀ دادگاه جنایی بینالمللی بکشد. او همچنین بنیانگذار طرح ابتکاری نادیاست - برنامهای که برای کمک به بازماندگان نسلکشی و قاچاق انسان جهت التیام و بازسازی جوامع خود تخصیص یافته است.
سرگذشت او به عنوان شاهدی است بر وحشیگری خلافت اسلامی، نجات یافتهای از تجاوز و یک پناهنده و یک ایزدی که جهان را مجبور ساخته به یک نسلکشی در حال وقوع توجه کنند. این اثر یک گواهی است که میل قدرتمند انسان به بقا را نشان میدهد و یک فراخوان برای دادخواهی است.