مجموعه کی؟ چی؟ کجا؟ (استیون هاوکینگ) به شما میگوید چرا. وقتی از استیون هاوکینگ حرف میزنیم از کی حرف میزنیم؟ از یک قهرمان افسانهای؟ از یک دانشمندمشهور؟ از مردی نابینا یا ناشنوا؟ یا کسی دیگر؟
تامی الاغه و دوستانش (تامی بی ترمز)
تامی عاشق پارک و زمین بازی است. آنجا سرسره بازی میکند، از میله ها آویزان می شود و تاپ میخورد. اما بعضی وقتها اصلاً مراقب نیست و احتیاط نمیکند. وقتی با دوستانش بازی میکند، از دستش دلخور میشوند. تا اینکه وقتی از روی تاب پایین میپرد، با زانو به زمین میخورد و دردش میگیرد. بعد از آن تامی همیشه مراقب است تا به خودش و دیگران آسیب نرساند.
سایر کتاب های همین ناشر
امروز فرانکلین از دندهی چپ از خواب بیدار شده است. هوا هم ابری و گرفته است و فرانکلین هم مرتب بد میآورد. پدرش علت ناراحتیاش را از او پرسید و تازه متوجه شد که چون دوست صمیمیاش رفته، اوقاتش تلخ است و اعصابش خرد و …
شیر کوچولو همیشه نگران بود. مثلا نگران انجام تکالیفش یا اینکه دیر به مدرسه برسد…
او وقتی که نگران میشد، دستپاچه می شد و دل درد می گرفت، اما بالاخره فهمید که چه کار کند تا حالش بهتر شود….
جدول سودوکو از جمله سرگرمیهایی است که به تقویت مهارتهای مختلف در کودکان کمک میکند. در این کتاب سرگرمی و رنگآمیزی، کودکان علاوه بر سرگرم شدن میآموزند که برای انتخاب شکلی که باید در هر خانهی خالی قرار بگیرد از استدلال و منطق خود استفاده کنند، و برای تشخیص تفاوت اشکال دقت کنند. به علاوه رنگآمیزی باعث تقویت مهارت دستورزی در آنها میشود.
فرانکلین با اینکه خیلی بااستعداد است اما از همهی لاکپشت ها کندتر است. همه از او میخواهند که کمی سریع تر کارهایش را انجام دهد ولی او نمیتواند. یک روز فرانکلین به خانهی دوستش خرس دعوت می شود و نباید دیر برسد چون آن روز برای خرس روز خاصی است. فکر میکنید واقعاً فرانکلین از همهی دوستانش کندتر است؟ آیا فرانکلین میتواند سر وقت به مهمانی برسد؟
خرگوش کوچولو دوست دارد با دیگران مهربان باشد. او دوست دارد با خودش هم مهربان باشد و می داند که برای این کار باید مراقب بدنش باشد و …
آقای موش کور میخواهد برود مسافرت و دنبال کسی میگردد که کارهای خانهاش را انجام دهد؛ فرانکلین اصرار میکند که کارها را به او بسپرند، اما فراموش میکند به باغچه آب بدهد! وقتی اقای مو کور از سفر برمیگردد، فرانکلین با ناراحتی به او میگوید که نتوانسته از عهدهی کارها بربیاید… .
من دوستان خیلی خوبی دارم. با آنها بازی میکنم، فیلم تماشا میکنم، حرف میزنم . به حرفشان گوش میکنم. من دوستانم را خیلی دوست دارم. آنها هم من را دوست دارند. میدانی چرا؟
دربارهی دالی بازی (من می گم، تو می گی ... رنگ ها)
تصاویر جذاب و شعرهای شیرین مجموعه کتابهای من میگم، تو میگی کودک شما را سرگرم میکند و هم زمان کمک میکند تا او در کنار بازی، با مفاهیم و کلامات جدید آشنا شود.
بسیاری از موجودات از توتیای دریایی گرفته تا خرچنگ و جغد و هشتپا و سهره بازمصرف میکنند. توتیای دریایی برای پوشش خودش از پسماندهای اقیانوس، مثل صدفهای کهنه، استفاده میکند. خرچنگ هم با خوردن آت و آشغالهای اقیانوس ساحل را پاکسازی میکند. جغد در حفرهی کاکتوسهای غولپیکر خانه میسازد. هشتپا هم پوستهای خالی نارگیل را پیدا میکند و هنگان خطر در آن قایم میشود. موجودات دیگر چطور بازمصرف میکنند؟ با مطالعهی این کتاب علاوه بر پاسخ این سؤالات با مطالب زیادی در زمینهی بازمصرف و بازیافت آشنا میشویم.
بچه ها در حیاط بازی می کردند. به کلاس رفتند. تشنه شده بودند و آب خواستند. خانم مربی از پارچ در لیوان آنها آب ریخت. یکی از بچه ها گفت که آب خنک نیست. خانم مربی چند تکه یخ در پارچ آب انداخت. در همین موقع برای خانم مربی چای آوردند و روی میز گذاشتند. از چای او بخار بلند می شد.
بچه ها به همراه خانم مربی برای تماشای سنگ ها به گردش رفتند. آنها به خانه ها نگاه می کردند. چند خانه بود که بیرون آنها از سنگ رنگی ساخته شده بود و بچه ها آنها را به هم نشان می دادند. وقتی به نانوایی سنگکی رسیدند، یکی از بچه ها گفت: (نگاه کنید، به نان ها سنگ چسبیده!)
فرانکلین و دوستانش بازی فوتبال را خیلی دوست دارند ولی هیچوقت برنده نمیشوند. هرکدام ار همتیمیها مشکلی دارند: یکی دٌمش سنگین است، یکی گوشهایش بزرگ است، غاز هم یادش میرود در بازی فوتبال نباید از بالهایش استفاده کند. حتی یادشان میرود که باید باهم همکاری کنند و همه به سمت توپ حمله میکنند. بالاخره فرانکلین راهی پیدا میکند و …
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همة آنچه را که تاکنون دربارة شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید را فراموش کنید... این مجموعه به شما میگوید چرا.
این کتاب برای کمک به کسب مهارت هایی برای آموزش علوم، راهنمای آموزشی (قبل از مدرسه) ، آموزش قبل از مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه تالیف شده است.
یک روز باب اسفنجی مریض شده بود و وقتی سر کار رفت،آقای خرچنگ، او را به خانه فرستاد تا استراحت کند. باب اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد، ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناک است و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند ولی …
صفحههای کتاب را به طور کامل باز کنید؛ با کودک خردسالتان شعر بخوانید، دالی موشه بازی کنید و حسابی سرگرم بشوید!
این کتاب بازی و شعر به تقویت مهارتهای شناختی و زبانی کودکان کمک میکند.
رازهای جهان دایناسورها چگونه آشکار شد؟ دایناسورها از چنگالها و دمهای خود چگونه استفاده میکردند؟ کدام دایناسورها پرواز میکردند؟ چرا دایناسورها منقرض شدند؟ کدام دایناسورها از همه بزرگتر بودند؟ نخستین دایناسورها را چه کسانی کشف کردند؟ کدام دایناسور از همه باهوشتر بود؟ کدام دایناسور از همه خطرناکتر بود؟
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همة آنچه را که تاکنون دربارة شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید فراموش کنید... این مجموعه به شما میگوید چرا.
چكيده :
کودک شما هُل میدهد، تف میکند، مشت میکوبد و … ؟
اصلا نگران نباشید! این کتاب با شعرهای شاد و تصویرهای زیبا به دلبندتان یاد میدهد که چه کارهایی را نکند و به جای آنها چه کارهای خوب و سرگرم گنندهای انجام دهد!
تقلب در مسابقهی آشپزی، نودل را حسابی به دردسر میاندازد. چیزی که در ابتدا فقط یک رقابت دوستانه برای پختن شیرینترین و لذیذترین شیرینی مدرسه است، با اول شدن نودل به کام او تلخ میشود… آن هم به خاطر تقلب! این کتاب احترام، صداقت، مدیریت زمان و مسئولیتپذیری را به کودکان میآموزد.
خرگوش کوچولو گاهی به دیگران حسودی میکند. بعضی وقتها به دوستش که در مسابقه اول شده است، گاهی به برادر کوچولویش، گاهی هم به دوستش که اسباببازی خریده است. ولی تازگیها مثل قبل حسودی نمیکند چون…
دوست فرانکلین، خرس، دارد برادر میشود. او میخواهد هر چه زودتر با خواهرش بازی کند. فرانکلین نیز خیلی هیجانزده است. وقتی بالاخره خواهر خرس به دنیا میآید، آنها متوجه میشوند که شرایط به این راحتیها که تصور میکردند، نیست. اما به مرور زمان خرس و فرانکلین یاد میگیرد که برادر بزرگتر بودن واقعا چگونه است.