ساکی یاماموتو کوچکترین تمایلی به جایگزین کردن هیجان و جذابیت توکیو با مراسمهای باستانی و آنتندهی ضعیف روستای مادربزرگش و گذراندن تعطیلات تابستانه در آنجا ندارد. آمادهسازیهای مراسم اوبون حوصلهسربر است. و بعد چند تا از بچههای محلی به او توجه نشان میدهند و ساکی موقعیتی کوچک برای کمی خوش گذراندن پیدا میکند، حتی اگر این کار به معنای بیاحترامی کردن به محراب باستانی خاندانش برای عمل کردن به چالشی شرارتبار باشد.
اما به محض آنکه ساکی زنگولهی مقدس را به صدا در میآورد، تاریکی به جریان میافتد. طلسم مرگی بر او گذاشته شده که ساکی سه شب برای لغوش مهلت دارد. ساکی باید به کمک سه روح راهنما و دوستانی که انتظار دوستیشان نمیرفت، یا ارزش خود را اثبات یا با دنیای زندهها خداحافظی کند.
بازیکن شماره 1 آماده
همه ی هم نسل های من یادشان است که وقتی اولین بار قصه ی مسابقه را شنیدند،کجا بودند و چه کار می کردند. من توی مخفیگاهم نشسته بودم و کارتون تماشا می کردم که یک دفعه بولتن خبری روی فید ویدئویم سوار شد و اعلام کرد که جیمز هیلدی شب قبلش مرده بود.
البته اسم هیلدی را شنیده بودم. همه شنیده بودند. او همان کسی بود که «شه سانه» را خلق کرده بود،یک بازی عظیم چند بازیکنه ی بر خط به تدریج تبدیل به یک شبکه ی واقعیت مجازی جهانی شده بود که بیشتر ابنای بشر هر روز از آن استفاده می کردند. موقعیت بی سابقه ی«شه سانه» هلیدی را به یکی از ثروتمند ترین مردم جهان تبدیل کرده است..