اصلاً اینجا چهکار میکند؟ شاید مامان آن را از فروشگاه خریده باشد. شاید بابا دیشب از سر کار آورده باشدش خانه. شاید یک علامت محرمانه باشد. «باید بیایی توی دارودسته ما!»
آمبر براون 6 ( از عصبانیت قرمز می شود)
از وقتی مامان و مکس نامزد شدهاند، فکرهای عجیب و غریبی به سر آمبر براون میزند. همه چیز دارد تغییر میکند.
قرار است پدر برگردد پیش آنها و از آمبر هم خواسته که با او زندگی کند. حالا هر بار که پدر و مامان تلفنی با هم حرف میزنند دعوایشان میشود و آمبر نمیداند چهکار کند؟
سایر کتاب های همین ناشر
تعطیلات شروع شده و پپا و خانوادهاش میخواهند با هواپیما به ایتالیا بروند. در ایتالیا همه چیز آنقدر جالب و دیدنی است که پپا خرسی را جا میگذارد.
آیا بلاخره پپا موفق میشود خرسی طفلکی را پیدا کند و با خودش به خانه برگرداند یا نه؟
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است. نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواهند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
پپا، جورج، فیلیپ، مامان و بابا به موزه میروند تا چیزهای زیادی دربارهی فضا یاد بگیرند. بازدید آنها از موزه مثل سفری راستراستکی به سیارهها و کرهی ماه است. دوست داری با پپا همراه شوی و به کرهی ماه بروی؟ پس زود باش که چیزی نمانده سفینهی فضایی پرتاب شود
کتاب های پپاپیگ خیلی عالی و آموزنده از مجموعه کتاب دنیای پپا است که توسط نویل استلی و مارک بیکر نوشته شده و مهسا خسروی آن را به فارسی ترجمه کرده است.
دنیای پپا 32 (پپا و پری دندان)
اولین دندان شیری پپا افتاده است مامان میگوید اگر آن را زیر بالشش بگذارد، پری دندان، شب برایش یک سکه میآورد. پپا تصمیم میگیرد تمام شب بیدار بماند و پری دندان را ببیند. فکر میکنی پری دندان واقعا میآید و برایش سکه میآورد.
خود رابه آتش بزن و مترس!
شاید پدرم کاووس مرا به جنگ میفرستد تا از چالهای به چاه اندازد… شاید گرسیوز همنقشهی شومی در سر داشته باشد و بخواهد شمشیر بر زمین گذاریم تا شبانه شبیخون زند… انگار باید هر روز از آزمون آتشی بگذرم و بر لبهی تیغی راه روم که هر دو سویش پرتگاهی است پر از درندگان گرسنه و خونریز…
آرچی کوچولو از صبر کردن خوشش نمیآمد. خیلی کارها بود که دوست داشت انجام دهد و خیلی چیزها بود که دلش میخواست.
اما مشکل اینجا بود که او همهی چیزهای خوب را با هم میخواست، آن هم همین حالا!
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
آقای فاگ که در لندن زندگی آرامی دارد ناگهان روز دوم اکتبر 1872 با دوستانش شرط میبندد که کرهی زمین را هشتاد روزه دور بزند و دوباره به لندن برگردد.
دوستانش و بسیاری از مردم معتقدند که چنین چیزی امکان ندارد، چون کافی است که او در راه از کشتی یا قطاری جا بماند و یا گرفتار طوفان یا دزدان شود؛ اما او چنان مصمم است که با شتاب به خانه میرود، فوری ساکی برمیدارد و با خدمتکارش قطاری میگیرد و به راه میافتد. اما چرا کارآگاه فیکس او را تعقیب میکند؟ آیا نجات آدا، همسر مهاراجه از مرگ کار عاقلانهای است؟ و بالاخره آیا آقای فاگ همهی ثروتش را به خاطر این شرطبندی عجیب از دست نخواهد داد؟
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است. نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
جودی سر کلاس ناگهان میشنود که جنگلهای استوایی در خطر نابودی هستند. وقتی میفهمد که گونههای کمیاب طبیعت هم در خطرند ولی آدمها زبالهسازند،بیشتر میترسد و حالا جودی به فکر نجات دنیا افتاده است…
نسیم خنکی را احساس می کردم که به صورتم می خورد و بویی شبیه بوی چمن توی دماغم پیچیده بود. دخترم داشت از یک جایی خیلی دور صدایم می کرد. صدای قدم هایش را می شنیدم که داشت به من نزدیک می شد. چند لحظه بعد احساس کردم جایی چند قدمی ام ایستاده. دوباره مرا صدا کرد. آن وقت صدای قدم هایش را شنیدم که دور شدند. هنوز داشت صدایم می زد. بعد احساس کردم یک جایی ایستاده و دارد گریه می کند. خواستم سرم را بلند کنم و صدایش کنم. بگویم اینجا هستم. بگویم بیاید پیشم، اما نمی توانستم. حال آدمی را داشتم که فلج شده باشد. با تمام توانم سعی کردم دست ها و پاهایم را تکان بدهم، اما نمی توانستم. صدای دخترم داشت دور می شد. حتی دیگر صدای قدم هایش را نمی شنیدم. تا اینکه یک دفعه دست کوچکش را حس کردم که روی شانه ام قرار گرفت. گفت: «پاشو، بابا! دیگه وقتشه. پا شو!»
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
وقتی سه خوکچه ی هندی از فروشگاه حیوانات خانگی فرار میکنند، استینک و دوستانش سوفی و وبستر خوکچهها را به فروشگاه خانم بردویستل بر میگردانند و میفهمند توی فروشگاه قیامتی برپاست.
استینک و دوستانش تصمیم میگیرند برای صد و یک خوکچهی قلنبهی پشمالو خانه پیدا کنند. اما برای پیدا کردن چنین خانهای انگار باید به سفری پر ماجرا رفت…
ررررررر
با مجموعهی کلاس اولی، کتاب اولی کلید کتابخوانشدن کلاس اولیها در دست شماست. کودکانی که در ابتدای مسیر فارسیآموزیاند با خواندن کتابهای این مجموعه میتوانند گام به گام با آموزش حروف الفبا در کتاب فارسی اول دبستان، کتاب داستان مربوط به آن حروف را به تنهایی بخوانند. پس اگر میخواهید کودک کلاس اولیتان از همان ماههای اول لذت باسوادشدن را بچشد و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کند، از معجزهی داستانخوانی غافل نشوید.
تا به حال دلتان خواسته که به چیز دیگری تبدیل شوید؟ شرط میبندم که آنچیز لاکپشت نبوده! این داستان دربارهی مردی خجالتی است که عاشق زنی مهربان شده است.
کمکم سر و کلهی لاکپشت هم در داستان پیدا میشود. آیا لاکپشتها میتوانند، مرد را به زن برسانند؟ چهطوری؟
گرگشاه، دشمن خرگوشهای دمپنبهای است. برای همین اسم خرگوشها را از همهی کتابها خط میزند و از میمون عکاس میخواهد تندتند از او عکس بگیرد تا عکسهای گرگ شاه، و فقط او، سراسر جنگل و در و دیوار خانهها را بپوشاند.
ولی آیا به این راحتیها میشود خرگوشهای دمپنبهای را از صفحهی روزگار پاک کرد؟
جودی دمدمی امروز تصمیم گرفته که در آینده دکتر شود. از خوششناسیاش،معلم علوم از بچهها میخواهد که هر کس دربارهی بخشی از بدن انسان تحقیق کند.
اما دردسر از جایی شروع میشود که جودی تصمیم میگیرد تحقیق خود را با یک عمل شروع کند. او میخواهد شکم قورباغهی برادرش را باز کند تا دل و رودهاش را ببیند و دوباره آن را بخیه بزند!
در این کتاب میمینی وسوسه میشود پولی را که در خانه پیدا کرده است برای خودش خرج کند. اما پول که مال او نیست!
جودی عاشق کتابهای کارآگاهی و حل معماهای پلیسی است. حالا هم آقای چیپس، سگ ادارهی پلیس گم شده و جودی شک ندارد که دست دزدهای بینالمللی در کار است.
جودی تصمیم میگیرد با دوستهایش یک گروه کارآگاهی تشکیل دهد و دست دزدها را رو کند. او برای این کار یک نقشهی معرکه کشیده…
جین ایر دختری زیبا و جوان به عنوان معلم سرخانه به عمارت اشرافی آقای دوچستر میرود. خیلی زود بین این دو رابطهای عاشقانه شکل میگیرد.
اما افشای رازهایی از زندگی گذشتهی دوچستر و سرنوشت همسرش این رابطه را بر هم میزند. جین ایر از آنجا میرود، اما خاطرهی عشق دوچستر آسودهاش نمیگذارد.