کتاب ۱۰ قصه از امام زمان (عج) نوشته فریبا کلهر است.
کتاب پیش روی شما، جلد چهاردهم از مجموعه ی زیبای همراه با معصومین است.
کتاب حاضر، همانطور که از نامش پیداست ۱۰ قصه ی زیبا و پندآموز از امام زمان (عج) را برای کودکان بازگو می کند.
کتاب پیش روی شما، در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
قصه هایی از امام صادق (ع) 5 (در خرابه های شهر)
ین مجموعه دربردارنده حکایاتی از زندگی و سیره امام ششم شیعیان، امام صادق (ع) است که با هدف آشنایی کودکان با شخصیت و منش امامان معصوم و الگوبرداری از ایشان تدوین شده است. در بخشی از داستان این دفتر میخوانیم: «مفضل رو به آن دو نفر کرد و گفت: من مشکل شما را حل میکنم. به شرطی که به من قول بدهید دیگر به روی هم نپرید و حرف زشت نزنید. آنها آرام شدند و با تکان دادن سر، قول دادند که دعوا نکند.
از همین نویسنده
سایر کتاب های همین ناشر
این داستان دربارة زندگی سگی خانگی به نام باک است که ناگهان از سرزمینهای یخزدة شمال کانادا سر در میآورد. باک با زندگی وحشی و خشن جدیدش سازگار میشود؛ در کنار انسانها خشونت و بیرحمیهای بسیاری میبیند و انتقام تنها انسانی را که از او محبت دیده است میگیرد. ولی در پایان به سوی دنیایی میرود که واقعاً به آن تعلق دارد.
حسنی به زحمت چشم هایش را باز کرد. خمیازه ای کشید و گفت: «سلام!» باباجان گفت: «سلام به روی ماهت! حسنی جان... زود برو از سر کوچه یک کیلو پیاز بخر و زود برگرد. خانم جان می خواهد برای ظهر کوفته قلقلی درست کند.» حسنی غرغری کرد و از جا بلند شد و گفت: «اوه... حالا کو تا ظهر!» باباجان به او چشم غره رفت. حسنی هم دیگر حرفی نزد. شال و کلاه کرد و از خانه بیرون دوید. هوا خیلی خوب بود و حسنی فکر کرد که تا ظهر زمان زیادی است. به سرش زد که راه را دور بزند و از کوچه باغی برود.
در اين كتاب كوچك و خواندني، نويسنده باور و تلقي خود را از زندگي روزمره، از زبان آدمكوچولويي به نام شاه دسامبر بيان كرده است. شاه دسامبر به او نشان ميدهد كه چطور همراه با بزرگشدنش، تخيل و رؤياهاي كودكي را از دست ميدهد و در ميان قواعد و اموري گرفتار ميشود كه شايد حتي خودش هم نداند چقدر از آنها بيزار است. اگرچه كتاب در رده داستانهاي بلند نوجوان طبقهبندي شده است، اما هر كسي كه از دنياي كودكيش دور شده باشد، ميتواند از خواندن آن لذت ببرد.
اين مجموعه سرگذشت دختركي يازده ساله است كه از يتيمخانه به مزرعه گرينگيبلز ميآيد تا زندگي جديدي را آغاز كند. او هر روز با موانعي كوچك و بزرگ روبهرو ميشود، ولي در پناه تخيلات بيحد و مرزش تسكين مييابد و با اميد و پشتكار به آرزوهاي دور و درازش جامه عمل ميپوشاند.
دارن شان به خانه برمیگردد و آنجا برایش جهنم میشود. سرنوشت قصد نابودی او را دارد و گویی با نابودی او، اختیار همه چیز به دست ارباب تاریكیها میافتد. اما این ارباب تاریكیها كیست؟
«برایم بگو از آتش» این کتاب پنجمین جلد از مجموعهای است که با زبان ساده و علمی به کودک پدیدهها، عنصرهای طبیعی، معدنی و جانداران مانند آب، آتش، برف، سنگ، کرم و… را معرفی میکند.
داستان هایی جذاب که در سرزمینی خیالی به نام «آوانتیا» اتفاق میافتند؛ شش هیولا از این سرزمین دفاع میکنند… ناگهان هیولاها طلسم می شوند و سرزمین “آوانتیا” را که روزی از آن دفاع می کردند، نابود میکنند؛ حالا پسری مبارز تلاش می کند سرزمین آوانتیا را نجات دهد.
همیشه کودکان از دنیای بزرگترها تصوراتی دارند که برای نزدیک تر کردن آن به واقعیت باید در دنیای آنها وارد شد، با رنگ و تصویر، که هرکدام بتوانند خودشان را به جای شخصیت اصلی ببینند. در این مجموعه، بچهها در همراهی با شخصیت های داستان، با اتفاقات تازهای آشنا می شوند. زبان قصه آنقدر دلنشین و جذاب است که گویی خود کودک در دنیا و فضای رنگارنگ قصه در گردش و بازی است. در پایان هر کتاب دو مورد جذاب وجود دارد، یکی سؤالهایی که شخصیت اصلی قصه از بچهها میپرسد و دیگری جایی برای چسباندن عکس کودک به جای شخصیت اصلی، در نظر گرفته شده است. بعد از خواندن این کتاب برای کودکان ( یا مطالعه کتاب توسط خود آنها) میتوانند با دنیای واقعی ارتباط بهتر و صحیح تری برقرار کنند.
این مجموعه به صورت ده جلد جداگانه نیز منتشر شده است:
1- خانم کلاغه و مار سیاه
2- درختی که حرف می زد
3- چشمه ای که مال ماه بود
4- موشی که دختر شد
5- مرد جهانگرد، مارخط خطی
6- زبرا و دوستانش
7- شیر و خرگوش دم سیاه
8- لاک پشتی در آسمان
9- ماهی خوار حیله گر، ماهی های خوش باور
10- دوستی شیر و شتر
در این کتاب از مجموعه داستانهای "تن تن "که با تصاویر رنگی کارتونی به چاپ رسیده است، "تن تن"، خبرنگار جوان و ماجراجو در سرزمین سرخپوستها ماجراهایی میآفریند
.پروفسور "کلکولس"، دوست "تن تن " در این داستان، ربوده میشود و در پی آن، تن تن و دوستش "کاپیتان هادوک "به جست و جوی او بر میآیند .آنها در پی ماجراهایی سر از
معبد خورشید در میآورند .این معبد که متعلق به اینکاها است بر فراز کوهی بلند واقع شده است .در آن جا، رئیس سرخپوستان، با این تصور که تن تن و دوستانش برای غارت
معبد آنان، بدان جا رفتهاند، آنها را به مرگ محکوم میکنند ;اما تن تن با شگردی خاص موفق میشود جان خود و دوستانش را نجات دهد .
اين كتاب شامل چند قصه ميباشد. هر قصه حالوهواي خاصي دارد. و اين تنوع باعث ميشود كه اين مجموعه بسيار جذاب و سرگرمكننده باشد.
این کتاب، حاوی قصه هایی ساده و مصور است. کودک خردسال به راحتی این قصه ها را درک می کند و به دلیل جذابیت و ...
در هریک از داستان های ساده و مصور این مجموعه، شخصیت هایی مانند شیر، پنگوئن، زرافه و کوالا با مشکلات گوناگونی مواجه میشوند. اما آنها به کمک یکدیگر و با شیوه هایی ساده وموثر مشکل خود را حل میکنند. نقاشی های شاد و رنگارنگ، این کتاب را جذاب تر کرده.
ناخدا پات با دو دستش محكم به فرمان چسبيده بود. توي دلش قند آب مي شد. پيش خودش مي خنديد و از ماجراي پيش آمده راضي بود. پس، بر خلاف جهت باد با صداي بلند فرياد كشيد: «ديديد… من اينها را به شما گفته بودم. گفته بودم كه براي خودش تصميماتي مي گيرد. اين ماشين جادويي است، اما نگران نباشيد. او خودش مواظب ماست.» بعد براي اينكه مطمئن شود، با احتياط فرمان ماشين را چرخاند. مي خواست ببيند چه اتفاقي مي افتد…
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب آزمون های مرگ، کوهستان شبح و شاهزاده اشباح جلدهای4، 5 و 6 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
یکی بود، یکی نبود، دشت سرسبزی بود. در گوشهی این دشت بزرگ بزبز قندی با هفت بزغالهاش به خوبی و خوشی زندگی میکرد
تنتن خبرنگار و ماجراجوی جوانی است كه به همراه سگ خود میلو، درگیر داستانهای هیجانانگیز، خطرناك و رازآلودی میشود و همیشه پرده از اسرار نهفته این داستانها برمیدارد. كاپیتان هادوك، دوقلوها، پروفسور تورنسل و... از دوستان همیشگی تنتن در این داستانها هستند.
اثر حاضر دوره پنجاه جلدی از شیرین ترین قصه های جهان است. داستان هایی مصور از افسانه های فرهنگ عامه و برخی از نویسندگان برتر ادبیات کودک و نوجوان جهان است.
در این چند هزار سال که از زندگی بشر میگذرد، قصهها و افسانههای زیادی نوشته شدهاست، اما تعداد کمی از آنها باقی مانده و به این روزها رسیده است. این کتاب جزو یکی از این قصههای ماندگار و جذاب می باشد؛ قصههایی که هر بار میخوانیم، دریچهی تازهای از دنیای زیباییها به رویمان باز میشود.
هزار و یک شب، یکی از شاهکارهای ادبی به جا مانده از مشرق زمین است. این کتاب همان هزار افسان ایران باستان است که قبل از دوره هخامنشی ها در ایران و هندوستان وجود داشته وپیش از حمله ی اسکندر به ایران، به زبان پهلوی ترجمه شده است. هزار و یک شب مجموعه ی قصه ها و افسانه های ایران، هند و سرزمین های عربی است که در آن آداب، رسوم و ماجراهای شگفت انگیز به کار رفته اس. قصه ها و حکایت های بسیار آموزنده و اخلاقی که در هر دوره و زمانه ای راهگشای زندگی است.
کتاب حاضر، برگزیده ی ده قصه از هزار و یک قصه است که به زبان ساده و امروزی برای نوجوانان بازنویسی شده است.
-لباس جدید پادشاه - در زمان های خیلی خیلی دور، پادشاهی بود که دلش می خواست همیشه لباس های خوب بپوشد. خیاط های مخصوص شاه، هر روز یک لباس تازه برای او می دوختند. روزی رسید که خیاط های او دیگر نتوانستند لباسی با شکل تازه برایش بدوزند. پادشاه خودخواه عصبانی شد و فریاد زد: من قبلا این لباس را پوشیده ام! مگر نمی دانید که من هیچ وقت یک لباس را دوبار نمی پوشم.
یک روز دو آدم حقه باز به قصر شاه آمدند و گفتند جناب شاه، ما از راه خیلی دوری به اینجا آمده ایم تا شما را راضی کنیم. ما بافنده هایی هستیم که کار خود را خیلی خوب بلد هستیم. ما می توانیم پارچه عجیبی ببافیم. این پارچه مخصوص، طوری است که آدم های احمق نمی توانند آن را ببینند. پادشاه گفت: هووووم… چه جالب! این طوری می توانم بفهمم که کدام یک از وزیرانم با هوش و کدام یک احمقند.
هوا سرد شده است. من همیشه خرده های نان را پشت پنجره می ریزم. آن وقت گنجشک ها می آیند و از دیدن آن همه غذا با خوشحالی روی پاهایشان می پرند.
من هم با مهربانی به آنها نگاه می کنم. وقتی گنجشک ها سیر می شوند، با نوک به شیشه پنجره می زنند و از من تشکر می کنند.
آن وقت من لبخند می زنم و دستم را برایشان تکان می دهم.