این دختر نامرئی نیست
پدر لورت پیک به او یاد داده که دنبال الگوها، اتفاقها و اعداد تکراری بگردد، مهارتی که لورت در آن استعداد فراوان دارد. وقتی پدر هنگام تحقیق برای کتاب جدیدش ناپدید میشود، لورت و برادر کوچکش با هواپیما از لندن به نیویورک میروند و برای یافتن او مجبور به رمزگشایی از چند پیغام میشوند و اینگونه سرنخهای هولناکی از حادثهی ناپدیدشدن پدر به دست میآورند. مشکل این است که لورت نابیناست. او که هم به برادرش و هم به حسهای دیگر خود وابسته است، میفهمد که برای نجات پدر باید از مهارتهایش در کشف وضعیتهای غیر عادی و گاهی خطرناک در جهانی پر از تاریکی استفاده کند
سایر کتاب های همین ناشر
شخصیت های اصلی کتاب ” لوک خوش شانس ” که یک کابوی و مامور دولتی است و همچنین برادران ” دالتون ” که چهار برادر تبهکار هستند، می باشند. سگ نگهبان زندان دیگر کارکتر جذاب این کتاب است. این مجموعه ی دوست داشتنی و طنز دارای کارکترهایی جدی، عصبی، خونسرد و گاهی خنگ است که در کنار یکدیگر داستان های خنده داری به وجود می آورند. در هر قسمت برادران دالتون به جایی دست برد زده و یا مشکلی به وجود می آورند و این لوک خوش شانس است که آن ها را دستگیر می کند.
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون.پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ صدا کرد.چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها برانداز کرد. شکمش با صدای بلند،با صدایی شبیه خالی شدن آب وان حمام،قار و قور کرد و مرا از جا پراند. شما نباید این کاررو بکنید!این...کار انسانی نیست! معلم جدید من نیشش را بازتر کرد و گفت:«من که انسان نیستم،هیولام!»
پارک وحشت،معروف ترین پارک تفریحی دنیا،هنوز هم پایگاه مجموعه ی ترس و لرز است.اما همه جای این پارک هم تفریحگاه بازدید کننده ها نیست.فقط عده ی کمی که پایشان به تالار مخفی میرسد خبر دارند که این که این تالار بیشتر ترسگاه است،تا تفریحگاه! بیچاره مت کرینسکی! پدر و مادر مت نه تنها وادارش کرده اند از همه ی دوستانش دور بشود،اسمش را هم تو یک مدرسه شبانه روزی نوشته اند!اما این مدرسه،یک مدرسه ی معمولی نیست.طول نمیکشد که مت متوجه میشود وسط زامبی ها گیر افتاده.همکلاسی های مت هم متوجه شده اند که قلبش میزند و پوستش گرم است. مت باید به آنها بقبولاند که او هم زامبی است و از دستشان جان در ببرد،فکر میکنید او موفق میشود؟
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. در مرداب تب اتفاقات عجیب و وحشتناکی می افتد. اول آن زوزه های ترسناک شبانه. و بعد خرگوشی که شکمش دریده شده. همه سگ جدید گریدی را مقصر می دانند، آخر این حیوان خیلی شبیه گرگ است و تا حدودی هم وحشی است. اما گریدی مطمئن است که سگش یک سگ معمولی است. سگ های معمولی شب های مهتابی زوزه نمی کشند. نصف شبها غیبشان نمی زند. یا با بالا آمدن ماه به موجودات ترسناکی تبدیل نمی شوند
پاسخگوی سوالات کلیدی پدر و مادرها در مورد آرام کردن گریه های کودک ارائه آخرین اطلاعات و تحقیقات پزشکی در مورد چگونگی واکنش والدین در برابر گریه های کودک دربرگیرنده اطلاعات از دوره نوزادی تا پیش از دبستان
دنگ...دنگ...دنگ...این صدای رنگ بیابانی است که در کوه و دشت میپیچد و کسی از راز آن آگاه نیست.مردم درباره اش قصه های زیادی ساخته اند،صدایش آدم ها را جادو میکند. هرکس صدای آن را بشنود افسون میشود و به دنبالش میشورد.آقای اسفندی معلمی است که تازه به روستا آمده. او میخواهد بداند آیا صدای زنگ بیابانی واقعا آدم ها را افسون میکند
پارک وحشت،معروف ترین پارک تفریحی دنیا،هنوز هم پایگاه مجموعه ی ترس و لرز است،اما همه جای این پارک هم تفریحگاه بازدید کننده ها نیست.فقط عده ی کمی که پایشان به تالار مخفی میرسند خبر دارند که این تالار بیشتر ترسگاه است،تا تفریحگاه! مشکل بزرگ! استیون عاشق شعبده بازی است.اما مشکل اینجاست که بیشتر حقه هایش حال اوا و کورتنی را میگیرد.دخترها برای انتقام گرفتن از استیون،شربتی که مخلوطی از چند ماده ی شیمیایی است به خوردش میدهند.حال عجیبی به استیوم دست میدهد و کم کم آب میرود.وقتی قد و بالایت پانزده سانت باشد،دنیا به نظرت خیلی بزرگ می آید. آیا استیون میتواند از خانه ی غول آسایش بیرون برود و کمک بگیرد؟حتی اگر بتواند،این شانس را دارد که دوباره قد اولش بشود؟اما چگونه؟...
خیابان جیغ دچار دردسر تازه ای شده... خواهرزاده ی ایفا اورول،پوپی،با یک بچه ی عوضی جابه جا شده است و از آن بدتر،پوپی واقعی به اسارت ملکه کریمسون خبیث در آمده.لوک،رسوس و کلئو برای نجات پوپی،راهی سرزمین پری ها میشوند.ولی این سرزمین پر از شگفتی های عجیب و وحشتناک است.پیشنهادی به رسوس میشود که او نمیتواند آن را نشنیده بگیرد. این طوری ماجرا،پیچیده و پیچیده تر میشود.
فيلو به مامان گربه ها نزديك شد و گفت:
آهاي مامان گربه، چرا همه تو را دوست دارند؟
مامان گربه گفت: «ميو ميو! بچه گربه ها من را دوست دارند چون به آنها غذا مي دهم و از آنها مراقبت مي كنم!»
فيلو به گربه گفت: «اما من از هيچ كس مراقبت نمي كنم.»
سوف، دست فيلو را كشيد و گفت: «تو هميشه از من مراقبت نمي كني. گاهي هم من را روي زمين مي اندازي، اما من تو را دوست دارم. اصلا بيا برويم سراغ آن خرس كوچولوي پشمالو
ارائه توصیه های عملی برای پدران در مورد پرورش فرزندان. ضرح وظایف پدر از زمان بارداری همسر تا هفته ها و سال ها پس از تولد نوزاد راهنمایی کامل برای مردانی که تازه پدر شده اند یا در انتظار پدر شدن هستند.
با داستان های مجموعه «ترس و لرز»واقعا مو به تن آدم سیخ میشود.دختر و پسرهای معمولی،ولی شجاع و کنجکاو تجربه های بسیار ترسناکی میکنند... دنی و استفانی میخواهند سر از خانه ترسناک بالای تپه در بیاورند و راز روح بی سر را کشف کنند.اما روح بی سر بسیار پیچیده عمل میکند
پارک وحشت،معروف ترین پارک تفریحی دنیا،هنوز هم پایگاه مجموعه ی ترس و لرز است.اما همه جای این پارک هم تفریحگاه بازدید کننده ها نیست.فقط عده ی کمی که پایشان به تالار مخفی میرسد خبر دارند که این که این تالار بیشتر ترسگاه است،تا تفریحگاه! جییق و فریاد! شب هالووین،مونیکا و پیتر در خانه ترسناکی را می زنند،زن عجیبی بهشان التماس میکند که کمکش کنند. دکتر جییق شرور دنبال پنج ماسک شیطانی قدیمی است تا با کمک آنها بتواند دنیا را زیر نفوذش بگیرد.مونیکا و پیتر نمیخواهند وارد این ماجرا شوند،ولی مجبورند ماسک ها را پیدا کنند و جییق را شکست بدهند.اما حیف که شب هالووین هیچ چیز واقعا همانی نیست که ظاهرش نشان میدهد...
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. جک دوست ندارد از کسی برتر باشد،او دوست ندارد با کسی مسابق هبدهد و همیشه میگذارد رقیبش در بازی با او برنده شود؛اما دوستی ویلسون و میا و رفتار ویلسون برای جک قابل تحمل نیست.ویلسون بر خلاف جک همیشه دوست دارد از دیگران برتر باشد. جک از ویلسون و میا عصبانی است.شبی با ناراحتی از خانه میا بیرون میرود و به طور اتفاقی کتابی کهنه و قدیمی را پیدا میکند. کتابی جادویی به نام درس پرواز...
پارک وحشت هنوز هم پایگاه مجموعه ترس و لرز است.اما دیگر «تفریح گاه»قهرمان هایش نیست.در شرایط جدید و با وجود جاناتان چیلر،ظاهرا«ترس گاه»(برایش)اسم مناسب تری است؟ سام خیلی دلش میخواهد یک حیوان خانگی داشته باشد،اما حیف که پدر و مادرش فکر میکنند او به اندازه کافی مسئولیت سرش نمیشود.سام برای اینکه حس مسئولیتش را ثابت کند.عصرها در یک مغازه موش فروشی کار میگیرد.چیزی نمیگذرد که متوجه میشود آن موش های کوچک و دوست داشتنی متواند تبدیل به هیولاهای دوست نداشتنی بشوند! یعنی ممکن است همه اینها زیر سوغاتی باشد که از پارک وحشت با خودش آورده؟
مجموعه ترس وارز واقعا پشت خواننده را می لرزاند..در هریک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پای آنها،ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید. زاکی از حالا نویسندگی را تمرین میکند تا روزی نویسنده معروف داستان های ترسناک بشود.داستان جدید او درباره حباب هیولایی است که مردم شهر را می بلعد! یک شب،زاکی ماشین تحریری در یک عتیقه فروشی پیدا میکند و داستانش را با آن تایپ میکند.اما ماشین تحریر زاکی ویژگی عجیب و خطرناکی دارد؛هر صحنه تزسناکی که با آن تایپ میشود،اتفاق می افتد
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می لرزاند. در هر یک از داستان های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می گذارید. جریان این آدم برفی هایی که همه جا توی ده هستند چیست؟ جکی می خواهد از آن سر در بیاورد ولی با رازی بسیار وحشتناک رو به رو می شود