كتاب خاطرات يك بي عرضه(5)دفترچه بنفش : بخشي از كتاب- امروز هركس كه در همسايگي ما زندگي مي كند، از خانه بيرون رفته است تا از هواي گرم و آفتابي لذت ببرد. راستش، همه به جز من، لذت بردن از هواي گرم آن هم وسط زمستان كار سختي است. از نظر مردم، اين وضعيت اب و هوايي عجيب و شگفت انگيز است و...
وقتی گرگ هفلی و خانوادهاش وارد جادهی اصلی میشوند تا سفرشان را برای پیکنیک خارج از شهر آغاز کنند، حاضر و آماده هستند تا حسابی خوش بگذرانند؛ اما نقشههایشان بدجوری نقشبرآب میشود و از پارکی کاروانی سردرمیآورند که اصلا حالوهوای بهشتی تابستانی را ندارد. اوضاع زمانی برای خانوادهی هفلی بدتر میشود که سقف آسمان سوراخ میشود و بارانی شدید میبارد.