کتاب «بهترین مامان دنیا» از اوّل تا آخرش دربارهی مامان دوست داشتنی و مهربان پپا است. مامان پپا در خانه خیلی کار میکند. در بیرون از خانه هم همینطور و با همهی این کارها با پپا و برادرش جورج هم بازی میکند. این کتاب از مجموعهی «دنیای پپا» دربارهی مامانها است. پپا و برادرش جورج در این کتاب به همراه مامان کمک میکنند تا بچّههارفتارهای اجتماعی را یاد بگیرند و با مسائل و مشکلات زندگی راحت کنار بیایند.
قصه های یک جورکی 8 (ماروین کی مونی خواهش می کنم همین حالا برو)
ماروین با چه چیزی میخواهد برود؟ با اسکیت، چوب اسکی یا دوچرخه؟
شاید به خودش تمبر بزند و با پست برود!
شاید هم با چیزی دیگری مثل زامبل زی. شاید اصلا نمیخواهد برود. مهم نیست ماروین با چه چیزی برود،مهم این است که باید برود.
سایر کتاب های همین ناشر
گودرز میخواهد مرا از رفتن باز دارد. شبرنگ سم به زمین میکشد. گیو دنبالم میآید: «بگذار همراهت باشم…»
دیگر نمیشنوم. سوار بر شبرنگ دیوار باد و خاک را میشکافم و میتازم. پاره آتشی چون تیر چهرهام را نشانه گرفته است. سپر بر سر میگیرم و میغرّم: «برو،تندتر برو! تو با سیاوش از آتش گذشتی، از دروازههای دژ اهریمن هم میگذری.»
مگر دختری کوهنشین میتواند شاهزاده خانم شود؟
آیا ممکن است سفر به پایتخت زندگی میری را برای همیشه تغییر دهد؟
حالا نوبت میری است تا آکادمی شاهزاده خانمهای خودش را راه بیندازد!
مجموعهی سه جلدی آکادمی شاهزاده خانمها را شنون هیل نوشته است. او تا کنون بیش از بیست رمان برای نوجوانان نوشته که بیشترشان در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفتهاند. هیل با همسر نویسنده و چهار فرزندش در شهر سالتلیک آمریکا زندگی میکند.
دختران کوهستان، خواهران فراموش شده و قصر سنگی عناوین سه جلد از این مجموعه هستند که نسرین وکیلی و پارسا مهینپور آنها را ترجمه کرده است.
مجموعه کتاب های آکادمی شاهزاده خانم ها ، توسط انتشارات افق چاپ و توزیع شده است.
مگی و فرید در جستوجوی گردانگشت به دنیای داستان میروند. پس از رفتن آنها تبهکاران سر میرسند و بقیهی اعضای خانه را گروگان میگیرند.
مو مجبور میشود خودش، رزا، زاغچهی پیرزن و باستای چاقوکش را به دنیای داستان ببرد.
فنوگلیوی پیر که مدتها قبل در کتاب زندگی احساس خوشبختی کرده میخواهد با کمک مگی مسیر بدبختیها را به سمت اتفاقات خوب برگرداند؛ اما حاکم ستمگر، مارکله، پدر و مادر مگی را اسیر کرده است.
آرچی کوچولو یک کلمهی جدید یاد گرفته بود: بیشتر!
که یعنی: اسباببازی بیشتر، کیک بیشتر، بازی بیشتر و …
اما انگار این کلمه داشت برای همه، حتی خودش بدجوری دردسر درست میکرد.
آرچی کوچولو میخواست از همه چیز سر دربیاورد.
-چرا چسب به همه چیز میچسبد؟
– چرا وقتی چیزی را زمین میاندازیم، خرد میشود؟
اما بعضی وقتها موقع پیدا کردن جواب یک کوچولو هم خرابکاری میکرد!
کتاب “کلاس اولی کتاب اولی 5 (سطح 2 یک روز پر دردسر)” نوشته لاله جعفری، توسط انتشارات افق به چاپ رسیده و به ارائه داستانی جذاب و آموزنده برای کودکان 7 تا 12 سال میپردازد. این کتاب در قالب داستانی پرهیجان و آموزشی، خواننده را با دنیای کودکان و مشکلات روزمره آشنا میسازد و تلاش میکند تا مهارتهای زندگی را در این قالب به کودکان آموزش دهد.
اگر واقعاً به کمک این پسر نابغهی تبهکار احتیاج دارید، باید بگویم که توی دردسر بزرگی افتادهاید…
جنها تمام خاطرات دنیای زیرزمینیشان را از ذهن تنها آدمیزادی که از او میترسند، پاک کردهاند. این تنها آدمیزاد کسی نیست جز آرتمیس فاول، نابغهی نوجوان و ماجراجو. اما حالا اتفاقی افتاده که موجودات زیرزمینی به او احتیاج دارند؛ همین حالای حالا هم احتیاج دارند!
سطح 3 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 11 تا 13 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای تازه و جملههای طولانیتر پیدا کنند.
سرما و تاریکی از راه میرسند. محافظ و شاگردش، حالا باید در مقابل بوگارتها، جادوگران و اشباحی که در منطقه پرسه میزنند، حواسشان را بیشتر جمع کنند. وقتی میهمان ناخوانده سر میرسد، محافظ تصمیم میگیرد به خانهی زمستانیاشب برود؛ مکانی سرد و دلگیر و پر از رمز و راز. اما میهمان ناخوانده کیست؟ و آیا توماس برای رویارویی با ماجراهای بعدی آماده است؟
ایوان گوریل آرامی است که به ندرت از چیزی ناراحت میشود. او در یک مرکز تفریحی بازیهای ویدیویی زندگی میکند. ایوان خاطرهای از گذشتهاش ندارد و در حال زندگی میکند؛ عاشق نقاشی کشیدن است و به چیزی جز هنر فکر نمیکند… تا اینکه روبی بچه فیل، وارد میشود و ایوان میتواند زندگی را از دریچهی چشمهای روبی ببیند. ورود روبی یعنی شروع تغییر، تغییر برای زندگی بهتر.
آثار کلاسیک ادبی، میراث ماندگار و بی مرز فرهنگ و هنر بشری به شمار می آیند که تقریبا به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده. نشر افق بعضی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک را طبق الگویی جهانی و مرسوم، با حذف توصیفات کسالت آور برای مخاطب امروز و مطابق با ذوق و سلیقه ی او کوتاه کرده است.
هدف از انتشار مجموعه کتابهای خودم میخوانم ترویج کتابخوانی، افزایش لذت خواندن و ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
سطح 4 از مجموعه کتاب کلاس اولی، کتاب اولی: برای کودکان نوسوادی که درسهای 14 تا 18 کتاب فارسی اول دبستان را تمام کردهاند و میخواهند مهارت بیشتری در خواندن کلمههای مشکل و روانخوانی پیدا کنند.
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواهند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران بخوانند.
در همهجای دنیا، ترویجِ خواندن، ایجاد عادت به مطالعه و مهارت در آن از ضروریات تعلیم و تربیت در دورهی آموزش ابتدایی است. کودک، تنها با کسب مهارت کافی در خواندن است که از مطالعه لذت خواهد برد.
جودی دمدمی ملکهی نوشتن فهرست است. او فهرستی از لقبهایی که به برادرش داده و فهرستی از هدیههای مورد علاقهاش دارد. و حتی فهرستی از فهرستهایش.
تا اینکه روزی چشمش به فهرست پیماهای مرموز مامانبزرگ لو میافتد. توی آن فهرست کارهایی عجیب و غریب نوشته شده: سوار فیل بشوم، توی یک قلعه بخوابم،اهرام مصر را ببینم…
وااای!حالا این فهرست پیمانهای چی هست؟
سیپتیموس در یکی از هفت جزیرهی سحرآمیز گیر میافتد و به اتفاق اژدهایش، آتش آبدار، جینا و بیتل دنبال راه فرار میگردد.
اما جزیره عجایبی دارد که یکی پس از دیگری آشکار میشوند: روح دختری به نام سیرا که توسط شبحی پلید به نام سایرن تسخیر شده و موجودی عجیب که برای سیپتیموس آواز میخواند. آیا سیپتیموس میتواند از دست این آواز که مدام صدایش میزند، خلاص شود؟
افسانههای این ور آب روایتی تازه از افسانههای ایرانی است.
زبان روان و گاه شوخ و بازیگوش راوی به این افسانهها حال و هوایی تازه داده و آنها را برای مخاطب خواندنیتر کرده است.
این افسانهها که از شهرهای مختلف ایران انتخاب شدهاند، در کنار افسانههای آنور آب مجموعه ای 352 افسانهاند; 352 افسانه که نشان میدهند با وجود شرایط اقلیمی مختلف، افسانهها به یک خانوادهی بزرگ جهانی تعلق دارند.
در این جهان ماه پیشانی و بلور خانم و سیندرلا در حقیقت خواهرهای تنی هماند; خواهرهایی که دردی مشترک دارند، از تبعیض و بیعدالتی رنج میبرند و در آخر با صبر و بردباری پیروز میشوند و به خوشبختی میرسند.
دكتر جكیل در وصیتنامهای اموالش را به شخصی به نام هاید میبخشد. وكیل اترسون، دوستش، تصادفی به رازی وحشتناك پی میبرد: هاید كه چهرهی نفرتانگیزی دارد، مرتكب جرمی شده و چكی بیمحل با امضای دكتر جكیل كشیده. وكیل اترسون مطمئن است كه هاید برای تصرف اموال دوستش، او را خواهد كشت…
نوسوادانِ کلاس اول، به تدریج که خواندن را میآموزند و با شکل حروف و صداها و کلمهها آشنا میشوند؛ خواند توانست نوشتههای سادهی غیردرسی را هم بدون کمک گرفتن از دیگران میخوانند.
رنگین کمان کلاسیک 3 (شاهزاده خانم کوچولو)
کتاب خواندن بچهها و بزرگ سالها با هم فرق دارد. ادم بزرگها برای سرگرم شدن کتاب میخوانند، درحالی که کوچکترها کتاب میخوانند تا زندگی کردن بیاموزند. روزی، در دوران دبستان، صمیمیترین دوستم کتابی به من داد که حتی اگر بگویم زندگیام را عوض کرد، باز حق مطلب را ادا نکردهام.
اتحاد جادوگرها خطر جدیدی دنیای توماس وارد، شاگرد محافظ را دوباره به هم میزند. توماس یاد گرفته است که چطور با بوگارتها و اشباح مبارزه کند، اما سه قبیله از جادوگرها تصمیم گرفتهاند با کمک یکدیگر شیطانِ خطرناکی را آزاد کنند. توماس و محافظ دوباره به سفری پرماجرا میروند، اما آیا توماس وقتی با قدرتمندترین دشمنش برخورد کند، موفق خواهد شد؟
به کلاس اولی ها لذت کتاب خواندن را هدیه دهید!
کلاس اول دبستان فرصتی طلایی برای کتاب خوان شدن کودکان ماست، در حالی که کتاب درسی برای پرورش مهارت روان خوانی و کتاب خوانی کودکان کافی نیست. اگر می خواهید کودک کلاس اولی تان از همان ماه های اول لذت باسواد شدن را بچشد، از معجزه ی داستان خوانی غافل نشوید.
با مجموعه ی کلاس اولی، کتاب اولی کلید کتاب خوان شدن کلاس اولی ها در دست شماست.
نسیم خنکی را احساس می کردم که به صورتم می خورد و بویی شبیه بوی چمن توی دماغم پیچیده بود. دخترم داشت از یک جایی خیلی دور صدایم می کرد. صدای قدم هایش را می شنیدم که داشت به من نزدیک می شد. چند لحظه بعد احساس کردم جایی چند قدمی ام ایستاده. دوباره مرا صدا کرد. آن وقت صدای قدم هایش را شنیدم که دور شدند. هنوز داشت صدایم می زد. بعد احساس کردم یک جایی ایستاده و دارد گریه می کند. خواستم سرم را بلند کنم و صدایش کنم. بگویم اینجا هستم. بگویم بیاید پیشم، اما نمی توانستم. حال آدمی را داشتم که فلج شده باشد. با تمام توانم سعی کردم دست ها و پاهایم را تکان بدهم، اما نمی توانستم. صدای دخترم داشت دور می شد. حتی دیگر صدای قدم هایش را نمی شنیدم. تا اینکه یک دفعه دست کوچکش را حس کردم که روی شانه ام قرار گرفت. گفت: «پاشو، بابا! دیگه وقتشه. پا شو!»