«بینی سبز! چقدر احمقانه» پانچلو با خودش فکر کرد داشتن بینی سبز او را سریعتر، باهوشتر یا قویتر نمیکند، بلکه فقط او را شبیه بقیهی مردم دهکده میکند. چطور ممکن است کسی بخواهد بینیاش را رنگ کند، در حالی که ایلای...
جمعآوری جعبه و توپ در شهر مُد شده بود! جعبههای رنگارنگ و توپهای فانتزی اما تو خالی. همهی اهالی دهکدهی وِمیکیها مشغول جمع کردن جعبه و توپ بودند؛ همه بهجز پانچلو. پانچلو هم برای اینکه از دیگران عقب نیفتد، سعی...
شما همواره از نظر خداوند ارزشمند هستید. این داستان، سرگذشت کودک درون هر کدام از ماست، تا باور کنیم کسی وجود دارد که بدون توجه به ظاهر، داراییها یا مهارتهایمان به ما عشق میورزد تا با اطمینان به عشق او ارزش وجودی خود...
مراسم بزرگداشت روز سازنده بهترینها را در دهکدهی وِمیکیها پدید آورده است... بهترین کیک، بهترین سبد گل و بهترین موسیقی... اما وقتی اشتباه پانچلو مراسم روز جشن را خراب میکند، اهالی دهکدهی ومیکیها به...
یک روز صبح، وقتی آدمچوبیها هدیههای جدیدی دریافت کردند، خیلی هیجانزده شدند! هر هدیه، مناسب شخص دریافتکننده و کاملاً هماهنگ با او بود. این داستان، اهالی شهر وِمیکیها را در کشف علت دریافت هر کدام از هدیهها...
مجموعه کتابهای چشم قلمبه بهصورت کتاب شعر برای گروه سنی «الف» و «ب» ارائه شده که دارای چندین جلد متفاوت است. این مجموعه کتابها توسط مهدی مردانی سروده شده و چاپ و نشر آن توسط انتشارات آریا نوین صورت گرفته است. از...
مجموعه کتابهای چشم قلمبه بهصورت کتاب شعر برای گروه سنی الف و ب ارائه شده که دارای چندین جلد متفاوت است. این مجموعه کتابها توسط مهدی مردانی سروده شده و چاپ و نشر آن توسط انتشارات آریا نوین صورت گرفته است. از...
تاکه تشکر کنیم از خدای مهربون" مجموعه کتابهای چشم قلمبه بهصورت کتاب شعر برای گروه سنی الف و ب ارائه شده که دارای چندین جلد متفاوت است. این مجموعه کتابها توسط مهدی مردانی سروده شده و چاپ و...
مجموعه کتابهای چشم قلمبه بهصورت کتاب شعر برای گروه سنی «الف» و «ب» ارائه شده که دارای چندین جلد متفاوت است. این مجموعه کتابها توسط مهدی مردانی سروده شده و چاپ و نشر آن توسط انتشارات آریا نوین صورت گرفته است. از...
کی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود،آسیابان پیر قصه ما با پسرش در روستایی زندگی میکردند.در یکی از سالها خشکسالی شده بود،و دیگر کسی گندمی نداشت که برای آرد کردن نزد آسیابان بیاورد آسیابان و پسرش هم بیکار شدند.
کتاب مصور الاغ دانا قصهی کوتاهی در مورد امید و تلاش الاغی برای زنده ماندن را برای کودکان سه تا نه سال به تصویر می کشد. کشاورزی پس از برداشت محصولات مزرعه اش، آن ها را بر پشت الاغ پیرش گذاشت و راهی شهر شد تا آن ها را...
یکی بود یکی نبود، پیرزنی بود که پسر تنبلی به اسم حسن کچل داشت. حسن از صبح تا شب می خورد و می خوابید و مادرش مجبور بود کار کند. روزی پیرزن چند سیب سرخ از بازار خرید، سیب ها را کنار رختخواب، جلوی در، کنار باغچه و توی...
داستانی جذاب، خواندنی، سرگرم کننده و کودکانه است از مریم بهرامی به چاپ انتشارات آسمان خیال، کتابی با طراحی متفاوت و دلنشین که سبب جذب مخاطب خاصش، یعنی دانش آموزان سال های اول دبستان، می گردد. خاله سوسکه ی باهوش و دوست...