مجموعه رفتارهای خوب از نشر نردبان با داستان هایی کوتاه و کاربردی به آموزش رفتارهای خوب و شایسته با تصویر سازی کودکانه به کودکان و دبستانی ها می پردازد
اسب آبی آخر سر راستش را گفت (رفتارهای خوب)
اسب آبي نتوانسته جلوي شکمش را بگيرد و کيک شکلاتي را تا ته خورده بود. بعد، همه تقصير را گردن هتي گربه مدرسه، انداختند. اسب آبي اول صدايش در نيامد تا اينکه بالاخره رفت پيش خانم معلم و گفت خودش کيک را خورده….
اسب آبي نتوانسته جلوي شکمش را بگيرد و کيک شکلاتي را تا ته خورده بود. بعد، همه تقصير را گردن هتي گربه مدرسه، انداختند. اسب آبي اول صدايش در نيامد تا اينکه بالاخره رفت پيش خانم معلم و گفت خودش کيک را خورده….
از همین نویسنده
شیر کوچولو همیشه نگران بود. مثلا نگران انجام تکالیفش یا اینکه دیر به مدرسه برسد…
او وقتی که نگران میشد، دستپاچه می شد و دل درد می گرفت، اما بالاخره فهمید که چه کار کند تا حالش بهتر شود….
میمون خیلی بازیگوش بود و همیشه حواسش پرت بود.
هیچ وقت به حرف دیگران گوش نمی کرد ولی یک بار این حواسپرتی کار دست همه داد.
قرار بود مسابقه بدهند و قبل از شروع آن همه باید قسمتهای مختلف ماشینهای مسابقه را کنترل میکردند تا ایرادی نداشته باشد و به دستورالعمل ها توجه می کردند ولی میمون مثل همیشه حواسش پرت بود تا اینکه مسابقه شروع شد و همه یک دفعه….
سایر کتاب های همین ناشر
اگراژدهای کومودو و شاه کبرا با هم روبهرو شوند، چه پیش خواهد آمد؟ اگر با هم بجنگند، گمان میکنید کدام یک از آنها پیروز میدان خواهد بود؟
نی نی جونم بگو بابا !
اولین «بابا» گفتن، میتواند برای نینی نازنین ما به یک بازی جذاب تبدیل شود. این یادگیری را با شعر و آهنگ و تصویرهای زیبا برای کودکان جذاب کنیم.
خرگوش کوچولو دوست دارد با دیگران مهربان باشد. او دوست دارد با خودش هم مهربان باشد و می داند که برای این کار باید مراقب بدنش باشد و …
گاهی خرگوش کوچولو احساس تنهایی میکند و فکر میکند که هیچکس دوستش ندارد و همه سرگرم کار خودشاناند ولی بعد متوجه می شود که تنهایی خیلی هم بد نیست چون…
صفحههای کتاب را به طور کامل باز کنید؛ با کودک خردسالتان شعر بخوانید، دالی موشه بازی کنید و حسابی سرگرم بشوید!
این کتاب بازی و شعر به تقویت مهارتهای شناختی و زبانی کودکان کمک میکند.
انواع و اقسام چیزهای عجیب و غریب بین تصویرهای این کتاب پنهان شدهاند… اگر که خوب بگردید همهی انها را پیدا میکنید! تصویرهای رنگی و شعرهای دوستداشتنی این کتاب کوچولوها را سرگرم میکندو همزمان، مهارتهای شناختی و زبانی را در آنها تقویت میکند.
بچه ها در حیاط مهدکودک هستند. هر کدام یک کاری را انجام می دهند. اگر تو هم اینجا بودی چه کاری می کردی؟ چه چیزهایی را می دیدی؟ چه بوهایی حس می کردی؟ چه صداهایی می شنیدی؟ حالا یکی از چیزهایی را که دوست داری اینجا ببینی بکش.
اگر شیر و ببر با هم روبهرو شوند، چه پیش خواهد آمد؟ اگر باهم بجنگند، فکر میکنید کدام یکی پیروز میدان خواهد بود؟
فرانکلین لاک پشت کوچولویی است که مثل همهی بچههای دیگر، گاهی سرما میخورد و مریض می شود. ولی تا به حال پیش نیامده که به بیمارستان برود. یک روز موقع فوتبال، توپ محکم به فرانکلین میخورد و باعث می شود لاکش ترک بخورد. دکتر می گوید باید جراحی شود و یک شب در بیمارستان بماند…
فرانکلین با اینکه خیلی بااستعداد است اما از همهی لاکپشت ها کندتر است. همه از او میخواهند که کمی سریع تر کارهایش را انجام دهد ولی او نمیتواند. یک روز فرانکلین به خانهی دوستش خرس دعوت می شود و نباید دیر برسد چون آن روز برای خرس روز خاصی است. فکر میکنید واقعاً فرانکلین از همهی دوستانش کندتر است؟ آیا فرانکلین میتواند سر وقت به مهمانی برسد؟
تقلب در مسابقهی آشپزی، نودل را حسابی به دردسر میاندازد. چیزی که در ابتدا فقط یک رقابت دوستانه برای پختن شیرینترین و لذیذترین شیرینی مدرسه است، با اول شدن نودل به کام او تلخ میشود… آن هم به خاطر تقلب! این کتاب احترام، صداقت، مدیریت زمان و مسئولیتپذیری را به کودکان میآموزد.
خرگوش کوچولو گاهی به دیگران حسودی میکند. بعضی وقتها به دوستش که در مسابقه اول شده است، گاهی به برادر کوچولویش، گاهی هم به دوستش که اسباببازی خریده است. ولی تازگیها مثل قبل حسودی نمیکند چون…
کدام پیروز می شود ؟ (تمساح پوزه پهن یا مار پیتون) از مجموعهی گسترده و فوقالعادهی «کدام پیروز می شود؟» منتشر شده است. ایدهی جذاب این مجموعه بر مبنای مقایسهی جانوران گوناگون با یکدیگر است. شباهتها و تفاوتها نیز طبقهبندی شدهاند و بهشکلی جذاب در اختیار مخاطب قرار گرفتهاند. به همین دلیل، اطلاعات بهسادگی در ذهن کودک ماندگار خواهد شد. ضمن اینکه جذابیت اثر سبب میشود کودک بارها و بارها به کتاب مراجعه کند.
نینی عاشق ژاکت گرم و نرمش است. چطور پوستش کمکش میکند که گرما و نرمی ژاکت را حس کند؟ حس لامسه را از نظر علمی کشف کنید!
فرانکلین لاکپشتی باهوش است. یک روز در مدرسه آقای جغد از بچهها میخواهد که برای تکلیف روز بعد چیزی را که در محلهشان از همه بیشتر دوست دارند نقاشی کنند. هرکدام از دوستان فرانکلین چیزی را که دوست دارد، نقاشی میکند، اما فرانکلین هرچه فکر میکند نمیتواند تصمیم بگیرد چه چیزی را نقاشی کند چون او خیلی چیزها را در محلهشان دوست دارد. به هر جایی که نگاه میکند یاد دوستان و خاطراتش میافتد تا اینکه…
نوزاد موش چگونه رشد میکند؟ داخل دهان وال چیست؟ ردپای پستانداران را چگونه میتوان تشخیص داد؟ شتر چگونه روی شن ها راه میرود؟ پستانداران عصر یخبندان چه شکلی بودند؟ پستانداران از سبیل های خود چه استفاده ای میکنند؟ چینچیلا خز خود را چگونه تمیز میکند؟
اگر وال و ماهی مرکب غول پیکر با هم رو به رو شوند، چه پیش خواهد آمد؟
اگر با هم بجنگند، گمان می کنید کدام یک از ان ها پیروز میدان خواهند بود؟
دوستان فرانکلین خیلی کارها بلدند؛ خرس میتواند از درخت بالا برود. شاهین میتواند پرواز کند و در آسمان اوج بگیرد. فرانکلین هم خیلی کارها بلد است، اما وقتی با دوستانش حرف میزند، یادش میرود چه کارهایی بلد است انجام بدهد. برای همین مجبور می شود به دوستانش دروغ بگوید. و این تازه شروع ماجراست…
کتابهای دالیبازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم میکند!
اگر کودک شما از این کتاب لذت برد، سراغ یکی دیگر از کتابهای کار ما بروید. هر کتاب برای آموزش مهارت یا مفهوم خاصی طراحی شده است.
این مجموعه کتابها به کودکان کمک میکند به وسیلة رنگ کردن، تا کردن، چسباندن و بریدن تسلط بر حرکات ظریف خود را افزایش دهند.
فرانکلین خواهر کوچولویش را خیلی دوست دارد و همیشه با او بازی میکند. آنها دوست دارند با هم بازی کنند. اما آیا فرانکلین دوست دارد برادر بزرگتر باشد؟ آیا فرانلین اجازه میدهد که خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند؟
کی؟ چی؟ کجا؟ این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده. همهی آنچه را که تاکنون درباره شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفتانگیز خواندهاید را فراموش کنید… این مجموعه به شما میگوید چرا.
بازی با کارتهای اژدهای عصبانی به کودکان کمک میکند خشم رابشناسند، از موقعیتهای تنشزا اجتناب کنند،مهارتهای تصمیمگیری را بیاموزند، احساسات خود را بشتاسند و ابراز کنند، و همچنین با یازده تکنیک مؤثر برای کنترل خشم آشنا شوند
فرانکلین روز خوبی را نگذرانده بود و احساس میکرد دیگر کسی دوستش ندارد و کسی به او اهمیت نمیدهد. او تصمیم گرفت از خانه فرار کند و دوستان و مدرسه و خانهی جدیدی برای خودش پیدا کند. اما کمی از خانه دور نشده بود که …