وقتی بچه بودید وشب خوابتان میبرد، چه کسی روی شما را میپوشاند؟ اولین باری که سوار دوچرخه شدید یا توپی را شوت کردید، چه کسی را به یاد دارد؟ (چه کسی را به یاد دارید؟ یا چه کسی این را به شما یاد داد؟) خانوادهتان... .
چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟
رمز نویسی(که از کلمه یونانی “نوشتار مرزی” گرفته شده است)به علم ایجاد کد و رمز گفته می شود،در حالی که تجزیه و تحلیل رمز با شکستن این رمزها و کدها ارتباط دارد.در دنیای هولمز که با فریبکاری و نیرنگ پر شده بود،داشتن درک درست از تجزیه و تحلیل رمز روش ارزشمندی برای کشف اطلاعات مفید بود.یک نکته ی اساسی که باید به آن اشاره شود این است که کد و رمز یکی نیستند. در این کتاب ما یاد میگیریم که چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟
سایر کتاب های همین ناشر
الهام گرفته از یک رویداد واقعی
کتاب بسیار استادانه نوشته شده و به اندازه دیدن یک بشقاب پرنده میخکوب کننده است.
ساندی تایمز
یک تیم از روان شناسان به زیمباوه سفر کرده اند تا درباره گزارشاتی باورنکردنی از یک برخورد با خارج از زمین تحقیق کنند. بیش از پنجاه کودک ادعا می کنند که شاهد فرود آمدن یک سفینه فضایی نزدیک زمین بازی مدرسه شان بوده اند. این احتمالا چیزی جز یک حالت عصبی نیست، اما چیزی در این گزارشات وجود دارد که نادیده گرفتن آن غیر ممکن است. بچه ها دقیقا یک داستان را تعریف می کنند. بارها و بارها...
آیا واقعا توانستند به طرز بسیار قانع کننده ای دروغ بگویند؟
این کتاب شامل نکاتی دربارهی مهمانی رفتن و مهمانی گرفتن همراه با ایدههای بسیاری برای بازی در مهمانی، رفع بیحوصلگی و هدیههای دستسازی است که به مهمانی میبرید. پس بیایید مهمانی بگیریم.
ماجراهای گرگ در چله تابستان! اين كتاب ماجراهای گرگ هفلی و داداش بزرگه است! بخوانيد و قاه قاه بخنديد!
اول از همه بذار یه چیزی رو روراست بهت بگم» این یه دفترچه یادداشت روزانه ست، نه یه دفترچه خاطرات.
احساسات پسرانه
تو در حال رشد و بزرگ شدن هستی؛ و همزمان احساسات و عواطفت نیز در حال تغییرند. ممکن است اینطور بهنظر برسد که سوار یک ترن هوایی احساسی هستی؛ یک لحظه در بالا و لحظهای دیگر در پایین.
در این کتاب یاد میگیرید که ادب و نزاکت داشتن، بدخلقی یا رسمی بودن نیست. با رفتار درست، میتوانید از عهده موقعیتهای سخت و دشوار بر بیایید، و دنیا را متعجب کنید.
کمک کن و ایمن بمان دوست داری بزرگترها به تو اهمیت بدهند وبرایت ارزش قائل باشند یا به چشم بچه به تو نگاه کنند؟ در خانه و جامعه و در تصمیمگیریها مشارکتت بدهند؟ در جامعه فرصتهایی برای کمک به بقیه پیدا کنی؟ در خانه، مدرسه و محلهات احساس امنیت کنی؟ تو به قدرتمند شدن نیاز داری قدرتمند شدن به معنای احساس مهم بودن و امنیت است. وقتی آن را نداشته باشی، میدانی که در این جهان اهمیت داری. تو آدم مهمی هستی و یک فرد معمولی نیستی. تو به سایرین کمک میکنی و تغییراتی را به وجود میآوری. و به جای اینکه از آسیبها بترسی، احساس میکنی محفوظ هستی و در امانی.
دورهي بلوغ آنقدر كه به نظر ميرسد، آسان نيست. در پي تغييرات احساسات، دوستان، انتظارات و ظاهر بدنت، بعضي از روزها احساس ميكني، شبيه سفر با قطاري پر پيچ و خم و بزرگ است. كتاب فقط پسرها بخوانند، با توصيههاي كارشناسانه، ذكر نكات مهم و رايج و دانستنيهاي مفيد، به تمام سوالاتي كه در ذهن داري، پاسخ ميدهد، براي مثال ممكن است در مورد موضوعات زير، سوالاتي داشته باشي: از مراقبت موها گرفته تا بيماري قارچ پا : در دوره بلوغ از فرق سر تا نوك شست پايت، دچار تغييراتي ناگهاني ميشود.
مادرها و دخترانشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند، دوستان، احساسات، تغییرات بدن، مقررات، حریم خصوصی و بسیاری مسایل دیگر. راهکارهای حرف زدن و دستورالعملهای چگونه بگوییم که در این کتاب آمده است میتواند به شما کمک کند. میتوانم بگویم که چیزی دارد آزارت میدهد. میتوانی به عنوان مشاور از من استفاده کنی. بیا آخر هفته برای ناهار بیرون برویم، فقط تو و من. میدانم که این آزاردهنده است. من هم وقتی همسن تو بودم همین احساس را داشتم. مدتها از زمانی که درباره...با هم صحبت کردیم میگذرد. احتمالا حرف زدن در این باره برایت خجالت آور است. وقتی من همسن تو بودم، قضاوت دوستانم برایم خیلی مهم بود.
فضايی شاد در مدرسه حكفرماست. اما اين چه مفهومی برای گرگ هفلی دارد؟ روز جشن در مدرسه ی راهنمايی گرگ هفلی، زندگی او را وارونه كرده است. وقتی گرگ تلاش میكند همراهی برای رفتن به جشن پيدا كند، دائم نگران اين است كه در سرمای آن شب بزرگ، تنها بماند. بهترين دوست او، رالی، كسی را سراغ ندارد و او هم تنهاست. اما دست كم می تواند كمی به او دلداری بدهد. در پی اتفاقی غير قابل پيش بينی، گرگ همراهی برای رفتن به جشن مدرسه پيدا می كند و رالی تك می ماند، اما با اتفاق هايی كه آن شب و در انتهای مهمانی می افتد، حتی نمی توانی حدس بزنی كه شانس به كدام يك از آن ها رو میكند...
آیا تغییرهایی که در درون (یا بیرون) از بدنت رخ داده است، باعث سردرگمیات شده است؟ اگر اینطور است، تو تنها کسی نیستی که چنین احساسی دارد. ممکن است تغییرهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، در بدنت رخ داده است یا در آغاز فرایند رشد هستی…
گرگ هفلی به دردسر بزرگی می افتد. به مدرسه خسارت می زنند و گرگ، مظنون اصلی است، اما او بی گناه است، يا دست كم تا حدودی بی گناه است. چيزی نمانده كه پليس او را دستگير كند، اما برف و كولاك شديدی اتفاق می افتد و خانواده ی هفلی در خانه شان زندانی می شوند. گرگ می داند كه وقتی برف ها آب شود. بايد با حقيقت تلخ روبه رو شود، اما آيا مجازات پليس، بدتر از گير افتادن با خانواده ات در تعطيلات كريسمس است؟
گرگ هفلی بدجوری بد آورده است. بهترين دوست او، رالی جفرسون، به او پشت كرده و پيدا كردن دوستان جديد در مدرسه راهنمايی بدجوری گرگ را به زحمت انداخته است. گرگ برای آنكه اين وضعيت را تغيير دهد، تصميم می گيرد حسن نيتش را ثابت كند و با تصميماتش فرصت های جديدی برای خود ايجاد كند. آيا بالاخره چرخ زمانه به نفع گرگ می چرخد يا سرنوشت او اين است كه باز هم درگير ماجراهای دشوار ديگری شود؟
کتاب خاطرات یک بی عرضه اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. دفترچه دودی جلد پانزدهم این مجموعه است. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد.
در جلد حاضر خانواده گرگ قصد دارند یک بازسازی اساسی در خانه شان داشته باشند، اما همین که دست به کار می شوند با چالش های گوناگونی رو به رو می شوند که حتی فکرش را هم نمی کردند.
کتاب خاطرات یک بی عرضه اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. دفترچه دودی جلد پانزدهم این مجموعه است. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد.
در جلد حاضر خانواده گرگ قصد دارند یک بازسازی اساسی در خانه شان داشته باشند، اما همین که دست به کار می شوند با چالش های گوناگونی رو به رو می شوند که حتی فکرش را هم نمی کردند.
آيا از امتحان كردن چيزهاي جديد ميترسيد، زيرا ممكن است نتوانيد به خوبي از پس آن كار بربياييد؟ آيا وقتي ديگران از شما انتقاد ميكنند خيلي ناراحت ميشويد؟ هر كسي ممكن است گاهي اوقات به خودش اطمينان نداشته باشد. اگر مواقع زيادي اين حس به شما دست ميدهد، خواندن اين كتاب برايتان مفيد است.
مهارت خوب سخن گفتن یکی از اساسی ترین معیار های برقراری یک ارتباط موثر به شمار می رود. این که هر فردی بداند در هر زمان و مکانی از چه کلمات و لحنی استفاده کند، به او در کسب موفقیت در موقعیت های مختلف کمک شایانی می کند. در کتاب چطور گفت و گو کنیم، رمز و رازهای سخن گفتن در هر موقعیت مکانی و زمانی، با توجه به حالت های رفتاری، برای دختران نوجوان بازگو شده است. مولف، نکات کلیدی ای که دختران نوجوان برای داشتن یک ارتباط کلامی خوب و موثر نیاز دارند را یک به یک بیان کرده و با تصویر کردن موقعیت های مختلف، چگونگی برقراری ارتباط، داد و ستد اطلاعات مختلف ، ادامهی گفت و گو و شناخت مخاطب را برای خوانندگان شرح می دهد.
این کتاب به شما یاد می دهد که چطور در برابر دعوا، شایعه پراکنی، حسادت، رقابت، ته قلب، غیبت و نادیده گرفته شدن ها ایستادگی کنید.
کتاب خاطرات یک بی عرضه 14 (دفترچه بنفش یخمکی) اثری است از جف کینی به ترجمه ندا شادنظر و چاپ انتشارات ایران بان. راوی این کتاب پسر بچه ای به نام گرگ هفلی است که خاطرات روزانه و چیزهایی را که در ذهنش می گذرد یادداشت می کند. خاطرات یک بی عرضه لحنی طنز، اتفاقاتی جالب و تصاویری دیدنی دارد، ماجرای دفترچه بنفش یخمکی از یک روز گرم زمستانی آغاز می شود و گرگ از اتفاقاتی که ممکن است در آینده بیفتد می گوید، چیزهایی مثل بالا آمدن آب دریا، آب شدن یخ های قطبی، ساخته شدن رباط های گوناگون، اجزای مکانیکی برای بدن آدم ها و… .بارش برف حسابی و تعطیل شدن مدرسه یک جنگ برفی بزرگ راه می اندازد که چیزهای زیادی را به گرگ و دوستانش یاد می دهد.
تونل استخوان (دردسر کاسیدی بلیک را تعقیب می کند کتاب دوم)
دردسر، کاسیدی بلیک را تعقیب میکند.
این بار کاسیدی در پاریس است، جایی که والدینش مشغول ضبط برنامهای در مورد تسخیرشدهترین شهرهای جهان هستند. برنامهی آنها جالب است، اما هیچچیز در مورد اشباح خطرناکی که زیر شهر پاریس، در تونلهای وحشتناک کاتاکومبها سرگردان هستند، نمیدانند.
دفتر خاطرات خنگولم: من و ایزابلا یکی از آن روزهایی را تجربه کردیک که چهار ساعت وقت میگذاری تا درباره ی کاری که میخواهی انجام دهی تصمیم بگیری و بعد وفتی برای انجام آن نداری به همین دلیل در حخالت هایی باعث میشود بی استخوان به نظر برسی تلویزیون تماشا میکنی حدود دوازده بار در ماه این کار را انجام میدهیم گفتم:«حالا که کار خاصی نداریم بیا تمرین منظره کنیم.» ایزابلا گفت:«نخیر همین کاری نمیکنیم.» گفتم:«همین الان کردیم» و ایزابلا به خاطر اینکه او را گول زدم تمرین مناظره کند لگد زدم
اگر دیدن آینده امکان پذیر باشد، آیا دوست دارید آن را ببینید؟ اگر سوار آسانسوری شوید که شما را به آینده ببرد، آنوقت چه میکنید؟ اگر آیندهی بدی در انتظارتان باشد، چگونه با آن مواجه میشوید؟ جنی گرین ناخواسته آینده را میبیند. او سوار آسانسوری میشود که قبلا کار نمیکرده است و یک دفعه تمام دنیای او زیر و رو میشود. جنی هنگام رفتن به خانه بهترین دوستش، اتمن، متوجه میشود که دقیقا یک سال از زمان حال جلوتر رفته است. در مدت زمانی که سپری میشود تا جنی ماجرا را بفهمد، با او همراه شوید و ببینید با هر طبقهای که او بالا میرود، دنیای او تغییر میکند و چطور یک حادثه کوچک میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. آیا جنی میتواند به طریقی به گذشته برگردد تا آینده را تغییر دهد؟