- آهای شماها دارین چیکار میکنین؟
- ما میخواییم تغییر قیافه بدیم؟
- چی؟
- یعنی میخواییم پروانه بشیم؟
- یه لحظه ترمز لطفا! ... یعنی من هم میتونم پروانه بشم؟
- آره!
- یعنی بال هم درمیآرم؟
- آره!
- بال واقعی؟
- آره!
- خب صبر کن منم بیام!
اِلمور در کنار اطرافیانش زندگی صمیمی و راحتی دارد، اما جدیداً به این فکر میکند که باید برای خودش دستکم یک دوست خیلی صمیمی داشته باشد، البته همین الان هم دوستان زیادی دارد، ولی دوست صمیمی چیز دیگری است. المور دست به دامن عمویش میشود و از او کمک میخواهد، عمو هم به المور میگوید این اتفاق باید خودش بیفتد، سر وقت خودش. المور، جوجهتیغی داستان ما عزمش را جزم کرده هر طور شده برای خودش یک دوست صمیمی پیدا کند. پینکیِ راسو هم چون بدبو است درست همین مشکل دارد و هیچکس با او دوست نمیشود، چه برسد به دوست صمیمی!
اِلمور در کنار اطرافیانش زندگی صمیمی و راحتی دارد، اما جدیداً به این فکر میکند که باید برای خودش دستکم یک دوست خیلی صمیمی داشته باشد، البته همین الان هم دوستان زیادی دارد، ولی دوست صمیمی چیز دیگری است. المور دست به دامن عمویش میشود و از او کمک میخواهد، عمو هم به المور میگوید این اتفاق باید خودش بیفتد، سر وقت خودش. المور، جوجهتیغی داستان ما عزمش را جزم کرده هر طور شده برای خودش یک دوست صمیمی پیدا کند. پینکیِ راسو هم چون بدبو است درست همین مشکل دارد و هیچکس با او دوست نمیشود، چه برسد به دوست صمیمی!
- آهای شماها دارین چیکار میکنین؟
- ما میخواییم تغییر قیافه بدیم؟
- چی؟
- یعنی میخواییم پروانه بشیم؟
- یه لحظه ترمز لطفا! ... یعنی من هم میتونم پروانه بشم؟
- آره!
- یعنی بال هم درمیآرم؟
- آره!
- بال واقعی؟
- آره!
- خب صبر کن منم بیام!
ویوی دختر کجکاوی است و همه چیز را با دقت بررسی می کند. او اطلاعات را که به دست می آورد، یادداشت می کند. بعد، سوال هایی طرح می کند تا با کمک آن ها بفهمد جهان چطوری کار می کند. امروز قرار است ویوی با معلم و بچه های کلاس برای گردش علمی به ساحل دریا برود. باید ببینیم چه جانوران جالبی می بیند و چه چیزهایی کشف می کند!
هیولاها یواشکی به دنیای آدمها میرفتند و بچهها را میترساندند و جیغهایشان را جمع میکردند تا شهرشان را سرپا نگه دارند. یک روز، یک دختر کوچولو به شهر هیولاها آمد و ماجراهای عجیبی اتفاق افتاد.
لیبی عاشق این است که مواد را اندازه بگیرد، ترکیب کند و چیز های جدید درست کند. حالا توی مدرسه لیبی قرار است جشنواره پاییزی برگذار شود. لیبی و دوست هایش داوطلب می شوند که مسئول غرفه علم باشند. آن ها حسابی هیجان دارند و می خواهند با آزمایش های علمی جالب و هیجان انگیز همه را غافلگیر کنند و برنده مسابقه شوند! باید ببینیم آزمایششان آن طور که برنامه ریزی کرده اند پیش می رود یا نه!
«تانیشا» در درس ورزش باید از دیوارِ سنگنوردی بالا برود، ولی وقتی میفهمد خیلی پُر زور نیست و هیچوقت نمیتواند به اندازهی دوستش از دیوار بالا برود، دلسرد و ناامید میشود، اما «قوی بودن» شاید چیزی بیشتر از پُر زور بودن است!
او به کمک خانوادهاش یاد میگیرد که میتواند قوی باشد اگر...
تختهبازیها سرشار از بازی و تمرین و رنگآمیزی با تصاویر و اشکال مختلف حیوانات هستند.
کودکان با این تمرینها ساعتها سرگرم میشوند و به دنیاهای مختلف میروند، به حیوانات باغوحش و جنگل سر میزنند و به سرزمین دایناسورها و تکشاخهای خیالی سفر میکنند. تازه کلی هم چیزمیز یاد میگیرند: اعداد و نقطهچینی، نقاشی و رنگآمیزی.
«دهان نگو؛ کوه آتشفشان!» با رویکردی همدلانه، به عادت قطعکردن سخن دیگران میپردازد وبا تکنیکی بامزه به کودکان میآموزد افکار و سخنان افسارگسیختهشان را کنترل کنند.
ارزشمندترین هدیهی الهی به انسان است؛ به گونهای که تکامل و رشد کودک در سیر زمان به میزان زیادی با تحول او مرتبط است. کودک در سال نخست زندگی، بیشترین اثرپذیری را از محیط زندگی خود دارد. نقش طلایی مادر و اطرافیان در دوران بارداری و سال نخست بعد از تولد در تکامل کودک انکارناپذیر است.
کتاب « کودک من» به شرح تحول در دوران جنینی و وظایف مادر در این دوران میپردازد و تاثیر عواملی مانند استرس، رژیم غذایی و عادات رفتاری مادر در جنین را بررسی میکند. در بخش دوم کتاب، به روند تحولی نوزاد و شکلگیری تواناییهای او تا پایان یکسالگی اشاره شده، پیشنهادهایی برای بهبود و تسریع رشد نوزاد توسط والدین ارائه میشود.
جو گاردنر معلم موسیقی بود و آرزو داشت نوازندهی حرفهای شود. فقط یک قدم مانده بود تا جو
به رویایش برسد که یک دفعه افتاد توی چاه فاضلاب. بعد خودش را شبیه روح دید که میرفت به سمت یک نور بزرگ. جو آنجا با روحهای دیگری آشنا شد.
رِمی موش کوچولویی بود که آرزو داشت سرآشپز شود.
یک روز، یک آدم لانهی موشها را پیدا کرد. آنها با قایقهای نجات فرار کردند. رمی بقیهی موشها را گم کرد و گذرش افتاد به یک رستوران معروف. باباجانگو همهجا را زیرپا گذاشت تا پسرش را پیدا کند.
والدین، آموزگاران، روانشناسان و مددکاران اجتماعی همه یکصدا میگویند که «طناب نامرئی» کتابی معرکه برای مقابله با هرگونه اضطراب جدایی (Separation Anxiety Disorder)، فقدان و اندوه است. «طناب نامرئی» رویکرد بسیار سادهای برای غلبه بر تنهایی، جدایی یا فقدان دارد. شیوهی بیان خلاقانهی این کتاب به کودکان کمک میکند بهسادگی موضوع را درک کنند و با آغوش باز پذیرای این پیام گیرا در زمانهی پُرهیاهو باشند.
این کتاب با بیش از نیممیلیون نسخه فروش، در بین کتابهای مصوّر زبانزد خاص و عام است. موضوع «طناب نامرئی» همبستگی ناگسستنی بین آنهایی را که دوستشان داریم نشان میدهد و دردها و آلام کودکان و بزرگسالان را التیام میبخشد.
این کتاب اطلاعاتی دقیق دربارهی مغز و ارتباط آن با زندگی ارائه میدهد تا انگیزهی یادگیری افزایش یابد. والدین و آموزگاران میتوانند این کتاب جالب و جذاب را برای کودکان بخوانند. این کتاب با ارائهی مطالب ساده و جالب دربارهی پیچیدگیهای مغز انسان، سطح اطلاعات والدین و آموزگاران را بالا میبرد و به آنان کمک میکند در حوزهی آموزش قرن حاضر، سهیم باشند.
تمرینهای مجموعهی «باشگاه تفکر و خلاقیت»، ذهن کودکان را برای یادگیری، فعال نگه میدارد تا مهارتهای مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعهی بومیسازیشده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکردهای پیچیدهی مغز دانشآموزان دورهی دبستان ایجادد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوهی تخیل و منطق خود را به کار گیرند.
کارل توی خانهای چوبی با خاطرات همسرش تکوتنها زندگی میکرد.
او یک عالمه بادکنک به دودکش خانه بست تا بتواند پرواز کند و برود بالا و برسد به آبشار بهشت! راسل، پسربچهی ماجراجو، همسفرش میشود. آنها توی راه موجودات عجیبی میبینند.
مغز انسان عملکردهای خارق العاده ای دارد که شناخت و کشف هریک از آن ها سهم قابل توجهی در طراحی انواع ابزارها و روش هایی داشته که در پی ارتقای این عملکردها بوده اند. صرف نظر از تفاوت در محتوا و شیوه ی استفاده از این ابزارها و روش ها، همه ی آن ها سعی دارند تا با فعال نمودن عملکردهای متعدد مغزی، توان مغز را در پردازش، یادگیری و مدیریت موثر اطلاعات ورودی را افزایش داده و سرعت انطباق آن را با تغییراتی که در محیط رخ می دهد، بهبود بخشند.
«هلن کلر» وقتی خیلی کوچک بود، یک بیماریِ نادر گرفت و این بیماری او را نابینا و ناشنوا کرد. او ناگهان متوجه شده بود که دیگر نه میتواند ببیند و نه چیزی را بشنود و برای همین ارتباط برقرار کردن با دنیای بیرون و اطرافیان برایش تقریباً ناممکن شده بود.
وقتی هلن شش ساله بود، با فردی آشنا شد که زندگیاش را برای همیشه عوض کرد؛ معلمش، «آن سالیوان». با کمکهای خانم سالیوان، هلن یاد گرفت که چطور با زبان اشاره صحبت کند و خط بریل را بخواند. او که حالا میتوانست خودش را به دیگران ثابت کند، در بزرگسالی به یک فعال اجتماعی تبدیل شد و مردم را به جنگ با ناتوانیها و دیگر مشکلات تشویق میکرد.
کتاب دنیا به آدم های بنفش بیشتری نیاز دارد: اثر کریستن بل و بنجامین هارت است با ترجمه ی منیژه فتح نژاد و چاپ انتشارات مهرسا.
کتاب حاضر با شخصیت های جذاب و دوست داشتنی، کودکان را برای تبدیل شدن به یک آدم بنفش تشویق می کند. این کتاب 5 گام مهم را برای تبدیل شدن به آدم بنفش به کودک آموزش می دهد که شامل: (این تویی که باید سوال های خوب بپرسی. این تویی که باید زیاد بخندی. این تویی که باید همیشه حرفت را بزنی. این تویی که باید هرکاری را با دقت انجام بدهی. پس خود خودت باش!) است.
«گاندی» که یک مرد جوان هندی بود، در روزگار خود میدید که چطور دولتمردان بریتانیا با مردمِ کشورش ناعادلانه رفتار میکنند. او که نمیتوانست نابرابریها را بپذیرد، یک راه خارقالعاده برای مبارزهکردن پیدا کرد: اعتراض در کمالِ آرامش و صلح! او از آفریقای جنوبی به هندوستان رفت؛ جایی که در آن یک انقلابِ بدون خشونت را رهبری و کشورش را از زیر بار قوانین بریتانیایی آزاد کرد.
گاندی اگرچه ظاهر آرام و خونسردی داشت، توانست به آرامی همهچیز را در هندوستان تغییر دهد و بعدها روی جنبشهای حقوق اجتماعی در سرتاسر دنیا تأثیر بگذارد. او ثابت کرد که حتی کوچکترین افراد هم میتوانند قدرتمندترین باشند!
تمرین های مجموعه ی (باشگاه تفکر وخلاقیت)،ذهن کودکان را برای یادگیری ،فعال نگه می داردتا مهارت های مغزی خود را پرورش دهند. این مجموعه بومی سازه شده، سعی دارد بستری مناسب برای تقویت کارکرد های پیچیده ی مغز دانش آموزان دوره ی دبستان ایجاد کند تا با موضوعات متنوع مواجه شوند و قوه ی تخیل ومنطق خود را به کار گیرند.
نمو یک دلقک ماهی بود و توی اقیانوس زندگی میکرد.
پدر نمو همیشه مراقب پسرش بود. یک روز، دلقک ماهی کوچولو شناکنان رفت تا نزدیکی سطح آب. یک غواص زودی او را گرفت و با خودش برد. پدر نمو، همه جا دنبالش گشت.
قدرت انتخاب یکی از بزرگترین موهبتهای زندگی است.
به کودکان خود بیاموزید میتوانند انتخاب کنند چگونه باشند...
- پروانههای عزیزم کجایی؟
- 321 متر اونطرف
- خب، الآن من چطوری باید اینهمه راه رو برم؟
- پرواز کن دیگه.
- یعنی با هواپیما برم؟
- نه
- عمرا نمیتونم از پس این کار بربیام!
باستِر مون سالن نمایش بزرگ و قشنگی داشت.
باستر میخواست راهی پیدا کند تا یک عالمه تماشاچی به سالنش بیایند. پس یک مسابقهی خوانندگی راه انداخت. اتفاق بدی افتاد و سالن نمایش درب و داغون شد.
مجموعه ای کامل از اسباب بازی های پسرانه! هواپیما کنترلی، کوادکوپتر، هلی کوپتر، ماشین کنترلی، انواع ماکت های فلزی موتور و ماشین و تفنگ های فضایی!!!
تو این بخش برای راحتی شما کاربر گرامی، تمامی محصولات به صورت تخصصی دسته بندی شده است.
لطفا ابتدا وارد شوید.
ورود به سیستم
یک حساب کاربری رایگان برای ذخیره آیتمهای محبوب ایجاد کنید.
ورود به سیستم