شعر به کودکان کمک میکند ناشناختهها را کشف کنند. شعر به کودکان امکان میدهد که تخیل خود را در فضای بیکران رها سازند. شعر به کودکان توانایی خلق جهانی تازه میدهد. در این مجموعه از شعرهای ناصر کشاورز، شاعر صمیمی کودکان ایران، اشیاء همچون موجودات زنده دست کودکان را میگیرند و آنان را به تماشا میبرند!
داسی دایناسی 11 (ماشین بابی ناسور)
دربارهی داسی دایناسی 11 (ماشین بابی ناسور)
این دنده رو نگاه کن! دنده ست یا دسته بیله؟ چراغشم که سوخته آب پاششم تعطیله روز جمعه است. داسی دایناسی سبز کوچولو میخواهد همراه مامی دایناسی و بابیناسور برود گردش.
دربارهی داسی دایناسی 11 (ماشین بابی ناسور)
این دنده رو نگاه کن! دنده ست یا دسته بیله؟ چراغشم که سوخته آب پاششم تعطیله روز جمعه است. داسی دایناسی سبز کوچولو میخواهد همراه مامی دایناسی و بابیناسور برود گردش. آنها میخواهند در طبیعت فرش پهن کنند و خوش بگذرانند، اما ماشین بابی ناسور خراب است. تو فکر میکنی ماشین بابیناسور روشن میشود؟ آیا داسی دایناسی میتواند رانندگی یاد بگیرد؟ آیا بابیناسور میگذارد که داسی دایناسی فرمان را بگیرد؟ داسی دایناسی در این داستان یاد میگیرد که رانندگی اصلا کار بچهها نیست و نباید راننده را موقع رانندگی، اذیت کند.
از همین نویسنده
شعر به کودکان کمک میکند ناشناختهها را کشف کنند. شعر به کودکان امکان میدهد که تخیل خود را در فضای بیکران رها سازند. شعر به کودکان توانایی خلق جهانی تازه میدهد.
شعر به کودکان کمک میکند ناشناختهها را کشف کنند. شعر به کودکان امکان میدهد که تخیل خود را در فضای بیکران رها سازند. شعر به کودکان توانایی خلق جهانی تازه میدهد. در این مجموعه از شعرهای ناصر کشاورز، شاعر صمیمی کودکان ایران، اشیاء همچون موجودات زنده دست کودکان را میگیرند و آنان را به تماشا میبرند.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب آهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
میخورم فقط، Oil و گازوئیل
راه میروم، با چهار Wheel
Car هستم از، جنس آهنم
من به جای حرف، بوق میزنم...
در مجموعه کتابهای «انگلارسی» کودک با خواندن و شنیدن شعرهای دلنشین و جذاب، با زبان انگلیسی آشنا میشود و کلمههای زیادی یاد میگیرد. با این مجموعه، کودک هم از شعر خواندن لذت میبرد و هم شوق یادگیری زبان انگلیسی در او بیدار میشود.
One, Two، شال و کلاه من کو؟
Three, Four، کوچه شد از برف، پُر
Five, Six, Seven, Eight، بریم رو برفها اسکیت
?Are you ready، .Yes, I am
در مجموعه کتابهای «انگلارسی» کودک با خواندن و شنیدن شعرهای دلنشین و جذاب، با زبان انگلیسی آشنا میشود و کلمههای زیادی یاد میگیرد. با این مجموعه، کودک هم از شعر خواندن لذت میبرد و هم شوق یادگیری زبان انگلیسی در او بیدار میشود.
شیموی زبل همه چیزدان، دوست خوب کودک شماست. شیمو به کودک شما مهارتهای اجتماعی را یاد می دهد. شما برای کودک کوچکتان شیمو می خوانید و به صورت غیرمستقیم مفاهیم مهم زندگی را به او می آموزید. مهارتهای مهم فردی مثل دستشویی رفتن، مسواک زدن، استقلال و کاهش وابستگی، اعتماد به نفس، خلاقیت های کوچک و بزرگ، و نیز مهارتهای مهم اجتماعی مثل دوست یابی، همدلی، عشق به دوستان، فرهنگ ترافیک و عبور و مرور، آشنایی با مشاغل و هزار و یک موضوع مهم دیگر از این دست مواردند. زبان شعر، لحن کودکانه، تصاویر بکر، جذاب و دیدنی، از مجموعه کتابهای شیمو مجموعه ای خواندنی و پرمخاطب ساخته اند. این کتاب به صورت تک جلد عرضه شده است.
” شیمو ” شخصیت اصلی مجموعه ترانه هایی با عنوان ” ترانه های شیمو ” می باشد. شیمو، در واقع یک موش کوچک باهوش و زرنگ است. این کتاب سعی دارد در قالب اشعاری ساده به صورت غیر مستقیم کودکان را با مفاهیم مهم زندگی از جمله مهارت های مهم فردی مانند دست شویی رفتن، مسواک زدن، اعتماد به نفس، خلاقیت های کوچک و بزرگ، استقلال و کاهش وابستگی و هم چنین مهارت های مهم اجتماعی مثل دوست یابی، همدلی، عشق به دوستان، فرعنگ ترافیک و عبور و مرور، آشنایی با مشاغل، حیوانات و بسیاری موضوعات دیگر آشنا کند. این کتاب جلد دوازدهم از این مجموعه ترانه ها می باشد، که با اشعار جذاب کودکان را با حیوانات مختلف از جمله فیل، کفشدوزک، سنجاقک، گورخر، ماهی، مارمولک، دلفین و ویژگی های ظاهری آن ها آشنا می کند. ترانه های شاد با لحنی کودکانه و رنگ آمیزی زیبا این مجموعه کتاب ها را به یکی از پر مخاطب ترین کتاب های شعر کودکان مبدل ساخته است.
میمینی سفارشهای مادرش را از یاد میبرد و در شلوغی خیابان مقابل فروشگاه اسباببازی میایستد و گم میشود. حالا میمینی باید چه کار کند؟
مجموعه کتابهای میمینی قصههای منظومی از بچه میمونی بازیگوش و شیرین است.
در هر کتاب مشکلی رفتاری از میمینی سر میزند و یا حادثهای برای او پیش میآید که در نهایت او را باتجربهتر میکند.
در این کتاب میمینی با کبریت بازی میکند و با خطر آتش آشنا میشود.
در این کتاب میمینی اولین روز مهدکودک را تجربه میکند. او بی قرار است و پرسشهای بسیاری دارد. آیا او میتواند خودش را با مهدکودک تطبیق دهد؟
میمینی توپش را به دوستانش نمیدهد. آنها هم او را تنها میگذارند و میمینی پی میبرد که نباید دوستانش را این طور از دست بدهد. حالا او باید چه کار کند تا بچهها دوباره با او دوست شوند.
در این کتاب میمینی وسوسه میشود پولی را که در خانه پیدا کرده است برای خودش خرج کند. اما پول که مال او نیست!
در کتاب میمینی چه دوست نازنینی میمینی یاد میگیرد که اگر چیزی را پیدا کرد آن را به صاحبش برگرداند.
در كتاب میمینی گل میکشه یا نینی میمینی ياد میگیرد كه رويی دیوار نقاشيی نكشد.
در این کتاب میمینی متوجه میشود که زیاده روی در خوردن شیرینی باعث دندان درد میشود.
سایر کتاب های همین ناشر
یدانم بیشتر اوقات دیهگو خودش مقصر است. بس که هربار سرش جایی گرم است و دائم شیطنت میکند. اما وقتی خشم فریدا را میبینم و احساس میکنم با این خشم میتواند دودمان دیهگو را به باد بدهد، مجبور میشوم برای نجات جان آن مرد بیچاره از دروغ مایه بگذارم. مرد بیچارهای که اصلا نباید دلت برایش بسوزد. فریدا از او هم بدتر است و برای او که اصلا نباید دلت بسوزد. حتی وقتهایی که روی صورت نقاشیهایش قطرههای درشت اشک را نقاشی میکند، انگار دارد توی صورتت داد میزند: « حق نداری برای من دلسوزی کنی! فقط میت...
بگذارید ببینم. ماجرا دقیقاً از آنجا شروع شد که... شوخی نمیکنم ها! یک روز غروب، خوشحال و آسوده روی کاناپهام لم داده بودم، کنترل تلویزیون را توی پنجهام گرفته بودم و پشتِ سرِ هم کانال عوض میکردم که یکدفعه یک تبلیغ تلویزیونی چشمم را گرفت.
یک خانم جونده با موهای طلایی داشت مثل یک موش دیوانه عربده میکشید: «دارین کچل میشین؟ موهاتون کمپشت شده؟» بعد پوزهاش را آورد جلو و چسباند به دوربین و ...
بابک بعد از هفت سال رفتن به کلاس موسیقی میخواهد رهبر ارکستر سمفونیک تهران شود. اما چون سنش کم است، به هر سالن موسیقیای برای اجرا میرود او را به بیرون شوت میکنند. تا اینکه یک روز با خواهرش باران در راه خانه به مرد کولیِ دستفروشی برمیخورند که با سنتور آهنگی از بتهوون مینوازد. مرد کولی در بساطش جعبهی موسیقیای دارد که جادویی است و با هر بار کوکشدن ماجرایی تازه سر راه بابک و باران قرار میدهد.
این کتاب شامل شعر سان سان ساندویچ به همراه نه شعر دیگر است که همگی از اشعار ناصر کشاورز و تصویرگریهای ویدا کریمی هستند.همهی شعرها و ترانههای جذاب موجود در این کتاب کودکان را با خوراکیهای خوشمزه آشنا میکند.
آیا میدانستی کوسهها میتوانند جریان الکتریکی در موجودات دیگر را تشخیص بدهند؟ یا برخی از آنها پوشیده از منگولههای کوچکاند؟ حتی برخی از آنها میتوانند خارج از آب راه بروند!
کوسهها تقریباً در همهی اقیانوسهای جهان یافت میشوند. آنها بیش از 420 میلیون سال پیش به وجود آمدند؛ یعنی 200 میلیون سال زودتر از دایناسورها!
کوسهها قدرت بینایی فوقالعادهای دارند. به نظر میرسد دید آنها در زیر آب ده برابر قویتر از انسان باشد.
بازی فکری سفالگر هوپا یک بازی دو الی پنج نفره و استراتژیک است در این بازی بازیکنان نقش استادان سفالگر را ایفا میکنند که با یکدیگر رقابت میکنند . استادان سفالگر شاگردان خود را به ناحیههای مختلف میفرستند تا مواد مورد نیاز برای ظرفها را تهیه کند و زودتر بازیکن دیگر شروع پختن ظرف را شروع کند . هر بازیکن با کامل کردن ظرف خود کارت ان را برمیدارد و امتیاز آن را بدست میآورد
بعد مارک کلامپ حشره را پیشنهاد میکند.
کل این مدت را من دارم برای خودم فکر میکنم.
فکر میکنم چرا قیافهی آقای فولرمن جوری است که انگار هیچوقت هیچوقت خسته نیست.
شاید دلیلش این باشد که چشمهایش خیلی گنده و عریض و تیزند؟
آقای فولرمن واقعاً گندهترین چشمهای ورقلمبیدهی دنیا را دارد. دارم به همین فکر میکنم. فقط هم فکر نمیکنم ها.
واقعاً میگویمش، با صدای بلند:
«چشمهای ورقلمبیده!»
هرج و مرج و ویرانی سیاره حشرات را فرا گرفته است و به زودی خلافکاران و قانونشکنان اختیار کل سیاره را به دست خواهند گرفت. شما در این بازی کارتی، در نقش یکی از فرماندهان سیاره، میباید نیروهای خوب خود را شناسایی کنید و در این راه از قدرت ذهنخوانی و حافظه خود برای خنثی کردن نقشه حریفان استفاده کنید.
بفرمایید!
این هم از قسمت ششم سریال چهار سابقهدار!
یعنی این آخرِ ماجراست؟ کسی چه میدونه؟ شاید هم باشه! فکر میکنی اصلاً این قسمت خندهدار هست؟
شک نکنید که از خنده منفجر میشید! میتِرِکید!
واقعاً دلم نمیخواهد هیچکدامِ عکسهای بچگیام را بیاورم مدرسه. هیچوقت.
ولی آقای فولِرمَن گفت اگر یادمان برود، ایمیلِ یادآوری برای والدینمان میفرستد و این قضیه را خیلی خیلی وخیمتر میکند، چون مامان خیلی زیاد به ایمیلش سر میزند و درجا میرود معذبکنندهترین عکسهایی را که از بچگیام هست، پیدا میکند.
اینیکی نازه!
مامان: «ببین چقدر قشنگ روی کاسهی توالت نشستی تام.»
من: «اینیکی رو نفرست.»
مامان: «خیلی دیر گفتی.»
انریک یک حلقهی خالی را روی صفحهی گَردان دیگر دستگاه گذاشته و سر فیلم را تویش مهار کرده بود. بعد دکمهای را فشار داد و حلقههای فیلم شروع به چرخش کردند. روی صفحهی نمایشگر، همان شمارش معکوسی بود که راب و مینا توی سالن سینما هم دیده بودند، اما بعد از آن، اسم و مشخصات یک فیلم قدیمی به نمایش درآمد. موسیقی پسزمینهی فیلم، آهنگی غمانگیز بود که از بلندگوی دستگاه پخش شد.
انریک گفت: «قتلهای خیابان مورگ.»
نویسنده در کتاب تسلا نامه ای برای زندگی، آمیزه ای از منظومه ی فکری و شرح حال شخصی اش را بر خرد و دانش متفکران و نجات یافتگان در طول اعصار، استوار می سازد. مت هیگ دست خواننده اش را می گیرد و به دنیای فیلسوف برجسته کی پرکگارد می برد، آن جا که فلسفه به ما می آموزد که «عشق همه چیز است، همه چیز را می دهد و همه چیز را می گیرد.» و کمی بعدتر دری به دنیای تسلیم ناپذیرانی همچون هلن کلر، بروس لی و جیمز بالدوین به رویمان می گشاید.
کلاد که به آب برخورد کرد، صداي جلزوولزی آمد و بعد حلقههای بخار به هوا بلند شدند. سيمون، جغد ماهیخوار قهوهای، هيچوقت چنين چيزی نديده بود. جغدی که مثل تکهای زغالِ آتشسوزي جنگلی برق میزد، درون برکه افتاده بود. يکی از آن جغدهای زغالگير بود؟ ولی زغالگيرها کارشان را بلد بودند. هر جغد زغالگيري میتوانست بیآنکه بسوزد کارش را انجام بدهد که واقعاً شاهکار بود. جغد ماهیخوار قهوهای درست سر بزنگاه با چنگالهايش آن جغد مرموز را گرفت، ولی با ديدن صورت جغد سنگدانش يخ کرد؛ صورتش ترکيب کريهی بود از...
… آن کسی که قرار بود گرهش به دست من باز شود تو بودی. خودت بودی … دوست دارم مردی را نجات بدهم. دوست دارم یکبار هم قصه برعکس باشد. یک شاهزادهی سوار بر اسب سفید نیاید دختری را از چنگال دیو پلیدی نجات دهد. اینبار دختری بیاید با گنجشک کوچکش و شاهزادهای را از بند طلسمی آزاد کند …
… زال تا رودابه را دید دست بر سینه گذاشت و مؤدبانه تعظیم کرد. رودابه از شرم رویش را از زال دزدید و پشت به او کرد تا نفس تازه کند و بر خودش مسلط شود. دل بیآرام زال نفسهایش را سخت کرده و عرق بر پیشانی بلندش نشسته بود. دست به آسمان بلند کرد، خدای بزرگ را شکر گفت و از او کمک خواست … با قدمهایی مطمئن پای برج رفت تا چارهای برای رسیدن به بالای برج بلند بیندیشد.رودابه که بیقرار دیدن روی زال بود، آب دهان را بلعید و نیشگون زهرداری از بازوی خود گرفت تا مسلط باشد و ترس را کنار بگذارد تا لحظهای که...
چطور میشد آنقدر به من نزدیک و آنقدر دور از دسترسم باشد. همینجا پشت این پنجره بود و حالا که نبود، نگاهش مدام مقابل چشمانم تکرار میشد …من گلاندام بودم؟ همان کسی که هزاران فدایی داشت؟ توی آینه به قیافهی نزارم نگاه کردم. چشمانم غرق خون شده بودند. چند روز بود خواب و خوراک نداشتم. دولت کنارم آمد. دست روی گونهام کشید و اشکهایم را پاک کرد: «گلاندامم، از چه میترسی؟»… هزاربار گفته بودم و هزاربار گفته بود نترسم، پدرم نمیگذارد دست کسی بهزور به من برسد. دولت پشتم ایستاد و قربان صدقهام رفت....
تِل... تِل... تلویزیون
روشن شده تو خونهمون
یه فیل داره نشون میده
خرطومشو تکون میده
کاشکی میشد بیاد بیرون
از توی این تلویزیون
و یکعالمه شعر و ترانهی جذاب، شیرین و خواندنی که کودکان را با اشیاء خانه آشنا میکند.
کی فکرش را میکرد که بخاری، صندلی و قالیچه هم شعر داشته باشند؟
… اتاق بکتاش را قبلاً دیده بود. در کودکی! با حارث به آنجا آمده بودند برای مراسم نهار بازی. سر ظهر مرداد، بکتاش میشد آشپز و پیالههایشان را پر از دوغ میکرد و با کف دست کاکوتی خشک میمالید و خرد میکرد روی دوغ. بعد هر سه مینشستند روی لبهی ایوان و پاهایشان را میانداختند پایین و تکان میدادند و نان را در دوغ ترید میکرد و میخوردند و از آرزوهای بزرگ و کوچکشان میگفتند. همانروز عصر بود که رابعه ملافهی سفید دور خودش پیچیده بود و در حیاط و ایوان دنبال بکتاش کرده بود و به اصرار میخواست تا با...
پشت سر خانم تورن پا میگذارم به دویدن؛ ولی چند قدمی که میدوم، یک چیزی از پشت گوشم را میگیرد. جیغم درمیآید و دور خودم میچرخم. اما جز سایههای سیاه، هیچچیز دوروبرم نیست؛ سایههای ترسناکی که رنگشان به سبزی میزند. بعد هوای سردی میآید و شبحی پچپچ میکند: «قانونهای من! قانونهای مدرسهی من! حواست باشد. هیچوقتِ هیچوقت زیر پا نگذارشان. دویدن ممنوع!»
دوقلوهای دانشمند 1 (نیک و تسلا در آزمایشگاه برق فشار قوی)
نیک و خواهرش، تسلا، عاشق علـماند، برای همین هـر روز با چالش جدیدی روبهرو میشوند. بعد از اینکه پدر و مادرشان بهطرز مرموزی ناپدید میشوند، آن دو به خانهی عموی نابغهشان میروند که مخترعی همهکاره است. نیک و تسلا در آزمایشگاه عمو نیوت دست به ماجراجویی میزنند و ابزارهایی جالب و کاربردی میسازند...
بعضیوقتها تصمیم گرفتن خیلی راحت نیست. بهخصوص وقتهایی که خواهر بداخلاقم دِلیا یکجور تهدیدآمیزی میآید سروقتم.
حرف نزن، کارت رو بکن!
مامان عزمش را جزم کرده کل خانه را مرتب کند. میگوید اگر نمیتوانم تصمیم بگیرم چه چیزهایی را رد کنم بروند، خودش جایم تصمیم میگیرد. فاجعه میشود ها!
خوشبختانه آفتابهای لببوم برای نجاتم سرمیرسند (بیشتر از یک بار هم)
خروس بلوری و آقای گرگ، غاز بلا و روباه مکار، جادوجنبلو و باغ گلابی... هر صفحه از این کتاب یک ماجراست!
ماجرای مرد قوزداری که یک قوز دیگر هم روی قوزش سبز شده، ماجرای گرگ گرسنهای که بیدعوت راهی عروسی شده، ماجرای غازی که از دستهی غازها جا مانده و گیر روباه حیلهگر افتاده، ماجرای پسرکِ روی درخت گلابی و خانم جادوجنبلو، ماجرای نخودی تر و فرزی که دزدها را عاصی کرده.
قصههایی خواندنی از افسانههایی شنیدنی؛ گاهی خندهدار، گاهی گریهدار، گاهی عجیب و شاخدربیار!
اتولین و سسیلی غذای مخصوص لاکپشت را که آقای مانرو آورده بود، به لاکپشتها دادند. سسیلی داستان باحالی برای اتولین تعریف کرد. داستان دربارهی پسری بود با پاهای گنده. آنقدر گنده که ازشان برای سایهبان استفاده میکرد.
داسیدایناسیِ سبزِ کوچولو میخواهد برفبازی کند و یک غولِ بزرگ برفی درست کند. اما برای برفبازی باید چه کارهایی کرد؟ داسیدایناسی در این داستان یاد میگیرد که در سرما چهجوری باید برفبازی کرد.