لوتا پیترمن 3 (چه کسی کرم ها را رقصاند ؟)
تا آمدیم کیک بخوریم، مامانبزرگ گفت که اول من و دوقلوها برایش کمی ساز بزنیم. قبل از زدن دوباره کمی دلشوره گرفتم چون هر وقت فلوت میزنم، اتفاق عجیبوغریبی میافتد. ژاکوب گفت که آهنگ دزدان دریایی کارائیب را بزنیم. اول من شروع کردم به فوتکردن توی فلوتم. چون فکر کردم وقتی دوقلوها شروع کنند به زدن، بههرحال کسی هیچ صدای دیگری را نمیشنود. و همین هم شد. سیمون آنقدر محکم زد روی طبلش که دستهاش شکست. و شیپور ژاکوب هم صدای فیلی را میداد که در حال جانکَندن بود.
یوهو! بالاخره تعطیلات فرارسید! بیشترِ بچههای کلاس میمانند خانه ولی من و خانوادهام قرار است برویم یک مزرعهی اُرگانیک در جنوب آلمان. هرچند دو تا برادر خُلوچِلم و خودم نظرمان این بود که برویم توی یک جزیره وسط دریا ولی هیچکس حرفمان را گوش نکرد. ناعادلانه!
تازه میتوانم کلی با فلوتم تمرین کنم. چون فلوت من یک فلوت عادی نیست و میتواند مارهای کبری و حتی کرمهای خاکی را هیپنوتیزم کند. فقط باید آهنگش را درست بزنم ...