کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب آزمون های مرگ، کوهستان شبح و شاهزاده اشباح جلدهای4، 5 و 6 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
نبرد با شیاطین 9 (فریادی از تاریکی)
کرنل فلک همچنان در کنار برنا بوسی و مریدان دیگر است که مجبور میشود راه تازهای را در پیش گیرد. او با حقیقتی غیر قابل انتظار مواجه میشود و خود را در بنبستی هولناک میبیند. در هیاهویی پر از وحشت، ناامیدی و سوءظن باید تصمیم بگیرد که بماند و به مبارزه با هیولاها ادامه دهد یا بازگردد و تا ابد از چنگ آنها بگریزد. آیا گروبز یا بک میتوانند راه دیگری پیش رویش بگذارند؟
از همین نویسنده
دارن شان به خانه برمیگردد و آنجا برایش جهنم میشود. سرنوشت قصد نابودی او را دارد و گویی با نابودی او، اختیار همه چیز به دست ارباب تاریكیها میافتد. اما این ارباب تاریكیها كیست؟
سرانجام زمان آن فرا رسیده است كه دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یكی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایهها میشود و جهان را به نابودی میكشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن میتواند آیندهای دیگر بسازد؟
دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی میكرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول كرده است كه زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرك عجایب میرود و دستیار او میشود. بازیگرها و كاركنان عجیب این سیرك او را در جمع خودشان میپذیرند، اما... مرد گرگی، یكی از وحشتناكترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد میشود و دارن و دوستش را تعقیب میكند. آیا دارن این بار هم میتواند جان دوستش را نجات بدهد؟
قصه های سرزمین اشباح 3 (دخمه ی خونین)، ماجراي شگفتانگيز پسركي معمولي است كه در شرايطي بسيار بحراني مجبور ميشود زندگي خود را بهدست شبحي خونآشام بسپارد.
دارن شان پسری است كه همه گمان میكنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی شده است. دارن و آقای كرپسلی راه دشواری را پشت سر میگذارند تا خود را به كوهستان اشباح، مقر همه اشباح جهان برسانند. هر كدام از ساكنان این كوهستان چند صد سال زندگی كرده و همیشه درگیر مبارزهای مرگبار بودهاند. آنها میخواهند شبحوارههای خونآشامی را نابود كنند كه سرچشمه همه پلیدیها و شرارتها هستند. اما در این ملاقات حیرتانگیز، دارن واقعیت دیگری را نیز درمییابد. او میپذیرد كه در آزمونی مرگبار شركت كند...
دارن شان پسری كه همه گمان میكنند مرده، اما در واقع دستیار یك شبح شده است، به كوهستان اشباح میرود. در كوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شركت در آزمونهای مرگباری را میپذیرد و در چهارمین آزمون شكست میخورد. دارن نگران مجازاتی است كه برایش در نظر میگیرند و در همین زمان متوجه میشود كه یكی از دوستانش به قبیله اشباح خیانت كرده است. اگر خائن رسوا نشود، قبیله از میان میرود و اگر دارن بخواهد دیگران را از این توطئه باخبر كند، باید مجازات شكست در آزمونها یا همان مرگ را بپذیرد.
دارن شان شاهزاده اشباح، برای انجام ماموریتی كوهستان اشباح را ترك میكند كه شاید به مرگ او ختم شود. او یكی از برگزیدگانی است كه باید به تعقیب ارباب شبحوارهها برود. اگر او را نابود كند، پیروز است و اگر شكست بخورد، قبیله اشباح را به كام مرگ میبرد.
دارن شان آزمونهای دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله اشباح پذیرفته شده است. اما او اكنون باید با آزمونهای دیگری مواجه شود كه بیشتر به كابوس میمانند. بازگشت به مدرسه، پیدا كردن جنایتكاران خونآشامی كه در تاریكی شب انسانهای بیگناه را میكشند، یافتن ارباب شبحوارهها، و از همه دردناكتر، رویارویی دوباره با تلخیهای گذشته، از جمله این آزمونهای كابوس مانندند
دارن شان شاهزاده اشباح، به خاطر مردمش باید در مبارزهای خونبار شركت كند. دشمنان اصلی او، شبحوارهها، با نفرات بیشتر، حیلههای رذیلانهتر و سركشتر از همیشه دست به كار شدهاند. در این میان، پلیس و مردم وحشتزده نیز او و دوستانش را عامل كشتارهای هولناك شهر میدانند. چه چیزی در انتظار آنهاست؟ مرگ یا پیروزی؟
گروبز از پیشگویی یونیسوان وحشت دارد. كرنل نابینا شده و بك در دست لرد لاس است. هر روز تونلهای بزرگتری گشوده میشود و هیولاها دستهدسته از راه میرسند. در سراسر دنیا، مردم با هیولاها میجنگند، به دست آنها كشته میشوند یا از چنگالشان میگریزند. ولی این تعقیب و گریز بیامان تا كجا ادامه مییابد؟ اگر گروبز و كرنل نتوانند بك را نجات دهند و نیروی نهایی كاگاش را آزاد كنند، بر سر زمین چه میآید؟ آیا كاگاش میتواند یا میخواهد نتیجه جنگ را تغییر دهد یا نیرویی فراتر از آن باید پا به میدان گذارد؟
درویش بعد از مبارزهاش در قلمرو لرد لاس، هنوز پریشان است. او به شهرکی سینمایی دعوت میشود تا در ساخت فیلمی تخیلی و ترسناک درباره موجودات شیطانی همکاری کند. گروبز و بیلـای نیز همراهش میروند. دنیای سینما بچهها را مبهوت میکند، اما گروبز به وقایعی پی میبرد که هیچ فیلمی نمیتواند به اندازه آنها خونبار و هولناک باشد. چه کسی حرفهای گروبز را باور میکند؟
در غار كارشری ویل، تونلی باز شده است كه هیولاها دسته دسته از آن بیرون میریزند. برای مقابله با كشتار و خشونت این موجودات شیطانی همه نیروها به میدان آمدهاند. حدود پانزده مرید از جمله كرنل، شارك و شارمیلا به فرماندهی برانابوس در محل جمع میشوند تا جلو این هجوم بیامان را بگیرند. آنها میدانند كه حتی اگر بتوانند تونل را مسدود كنند به زنده ماندن خودشان امیدی نیست.
اگر بك به كسي بيش از حد نزديك شود، ناخواسته خاطرات و افكار او را جذب ميكند. او از كشف اين واقعيت به وحشت ميافتد. ولي وحشت واقعي را زماني تجربه ميكند كه به عمارت قديمي گريديها حمله ميشود. دليل حمله و هويت مهاجمان نامشخص است. در همين گير و دار، حادثه ديگري رخ ميدهد كه با هيولاها و قلمرو دموناتا ارتباطي ندارد، ولي مريدهاي كهنهكار را به ميدان ميكشاند و آنها را با حقيقتي رو در رو ميكند كه در كابوسهايشان نيز تصورش را نميكردند. حقيقتي از جنس مرگ.
گروبز، شارك و میرآ و نه مرید دیگر به یكی از پایگاههای لمبها میروند. تا مطمئن شوند آیا آنها با لرد لاس و هیولاهای دموناتا همدست شدهاند یا نه. در پایگاه، مردی به نام آنتونی برایشان میگوید كه تحقیقات جدید مربوط به گرگنمایی در جزیرهای دورافتاده صورت میگیرد. مریدها با همراهی آنتونی به جزیره میروند، ولی آنجا با حقایق و خطرات جدیدی رو به رو میشوند. گروبز برای نجات جان افرادش باید تصمیمی بگیرد كه نمیداند چه تاوانی در پی دارد
سایر کتاب های همین ناشر
گایین راننده ماهری است و همیشه در مسابقه های ماشین سواری شرکت می کند. فردا هم مسابقه ای برپاست و گایین می خواهد در این مسابقه شرکت کند. او وقت زیادی ندارد، ماشین خود را برای مسابقه آماده کند. گایین باید چرخ های ماشین را بررسی کند
قصه های کوچک برای بچه های کوچک، مجموعه دوم: 17 قصه برای کودکان نوشته ی مژگان شیخی,شکوه قاسم نیا است که طراحی این کتاب را به عهده داشته که توسط قدیانی در سال 1392 و 96 صفحه به بازار عرضه شده است.
کتاب کلاسیک های جیبی (فرانکنشتاین) نوشته ی مری شلی و با ترجمه ی محسن سلیمانی توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
در مجموعه چهار جلدی((ماجراهای آقاموشه)) که اینک در یک مجلد به چاپ رسیده، ماجراهای موش کوچکی برای کودکان گروه سنی((الف)) و ((ب)) نقل شده است .در نخستین داستان که((لکههای سرخ و عجیب)) نام دارد، آقاموشه به همراه ببری گربه اسباب بازیاش یک نقاشی میکشند و برای کشیدن تصویر خورشید، از رنگ قرمز استفاده میکنند .اما در حین نقاشی چند قطره رنگ روی پوستشان میریزد، آنها تصور میکنند بیماری سرخک گرفتهاند ;از همین رو، مشغول استراحت و مداوا میشوند .ولی رنگ قرمز پاک نمیشود .آنها تصمیم میگیرند به دکتر بروند اما در بین راه باران میآید و لکهها را از بین میبرد .بنابراین آقاموشه در حاشیه کتاب راهنمای پزشکیاش مینویسد :((هر وقت سرخک گرفتید، اول لکهها را با آب باران بشویید .اگر لکهها نرفت فوری به دکتر بروید)) .
در غار كارشری ویل، تونلی باز شده است كه هیولاها دسته دسته از آن بیرون میریزند. برای مقابله با كشتار و خشونت این موجودات شیطانی همه نیروها به میدان آمدهاند. حدود پانزده مرید از جمله كرنل، شارك و شارمیلا به فرماندهی برانابوس در محل جمع میشوند تا جلو این هجوم بیامان را بگیرند. آنها میدانند كه حتی اگر بتوانند تونل را مسدود كنند به زنده ماندن خودشان امیدی نیست.
من خوشحالم 2 - ماشین ها دو زبانه: انگلیسی و فارسی مجموعه آموزشی « من خوشحالم» برای سنین 1 تا 3 سال می باشد. همراه با تصاویر رنگی و زیبا و هر کتاب موضوع خاصی را در بر میگیرد.
لیف، باردار و جاسمین، هفت گوهر گمشده را پیدا كرده و آنها را روی كمربند دلتورا بازگرداندهاند. حالا این سه همسفر باید وارث تاج و تخت دلتورا را پیدا كنند. آنها میدانند كه فقط وارث حقیقی میتواند با استفاده از جادوی كمربند، ارباب سایهها را سرنگون كند. اما وارث از همان لحظه تولد، در جایی مخفی شده است و فقط كمربند میتواند مخفیگاه او را آشكار كند. همین كه جست و جوی دلتورا به نقطه اوج خود میرسد، اتفاقات تكاندهندهای، از پی هم رخ میدهند. خشم و قدرت ارباب سایهها نه تنها سه قهرمان دلتورا، بلكه افراد مورد علاقه آنها را نیز تهدید میكند
این کتاب شامل چهار داستان پیرامون شخصیت کارتونی محبوب کودکان، یعنی پو و دوستانش می باشد که تصاویر به کار گرفته شده در آن به صورت سیاه و سفید می باشند. بنابراین کودک می تواند هم زمان با مطالعه ی هر قصه، تصاویر را به دلخواه رنگ آمیزی نماید. داستان هفالامپ که یکی از قصه های آمده در آن می باشد؛ در رابطه با روزی است که پو و دوستانش با شنیدن یک صدای نعره ی بلند همگی از خواب می پرند؛ آنها به سمت خانه ی رابیت می روند تا از او بپرسند صدای وحشتناک مربوط به چه چیزی است. رابیت بعد از کمی فکر کردن و با دیدن رد پایی بزرگ، می گوید این صدا و اثر پا مربوط به یک هفالامپ می باشد که آن طرف جنگل در کنار یک دره ی بزرگ به همین نام، زندگی می کنند.
مجموعه ی فوق چهار جلد کتاب آموزش نقاشی را در قالب چهار بخش در خود جای داده است. هر بخش در ابتدا تعدادی شکل هندسی را به کودکان آموزش می دهد تا به مرور زمان و پیش رفتن در کتاب کودک بتواند با قرار دادن این اشکال در کنار هم تصاویر مختلفی ایجاد کند. بخش اول کتاب با عنوان آدم ها، ابتدا به صورت مرحله به مرحله نحوه ی کشیدن صورت یک آدم را آموزش می دهد. در هر صفحه تصویری رنگی وجود دارد و در صفحه ی مقابل همان تصویر به صورت سیاه سفید عینا تکرار شده تا مخاطب با سلیقه ی خود آن را رنگ آمیزی کند. همچنین حالت های مختلف چهره مثل غم و شادی کشیده شده و در ادامه افراد در مشاغل گوناگون مثل معلم، آشپز، بنا و … ترسیم شده است.
در این کتاب، داستان دیگری از ماجراهای "تن تن "بازگو میشود .در این داستان که با تصاویری کارتونی تدوین شده، پروفسور کلکولس موفق به کشف بزرگی در زمینه مافوق
صوت میشود در پی آن، حوادث عجیبی روی میدهد از جمله شیشهها و وسایل شیشهای خانه به تدریج میشکند .سپس پروفسور دزدیده میشود .از همین رو، تن تن و کاپیتان
هادوک به جست و جوی او بر میآیند و در این راه حوادث و ماجراهایی پشت سر میگذارند که داستان براساس آن شکل گرفته است .
انتشارات قدیانی منتشر کرد: دخترهای کوچک، در بازی های کودکانه خود به تجربه کردن می پردازند و این تجربه ها می تواند ابتدایی ترین اتفاق در تصمیم گیری برای شغل، مسیر و هدف آینده آنها باشد. نویسنده در این مجموعه توانسته در سه بخش جدا از هم با تصاویری به صورت عکس، برگرفته از دست ساخته های خمیریِ کریستل مک دیان، ارتباط بسیار خوبی با مخاطب برقرار کند. این مجموعه به تأیید وزارت آموزش و پرورش کشور رسیده و در کتابنامه رشد شماره ی 2 نیز معرفی شده است.
قرمزی کی بود؟ رنگ پری کوچولو بود!
پری کوچولو، قرمزی را دوست نداشت. همیشه می گفت: (کاش که کفش من، این رنگی نبود! کاش سیاه بود مثل کفش بابا، یا سفید بود مثل کفش مامان، یا یک رنگ دیگری بود مثل کفش همه ی آدم بزرگ ها.)
این مجموعه با توجه به مهمترین مسائل کودکان تهیه شده است.از ویژگی های این کتاب این است كه می تواند به عنوان یكی از بهترین شیوه های آموزشی در اختیار اولیا و مربیان قرار گیرد
" گنج راکهام سرخ پوش " در سال 1944 منتشر گردید. پروفسور کلکوس که برای اولین بار در این کتاب معرفی میشود در کتابهای بعدی به یکی از شخصیتها و قهرمانهای اصلی ماجرای تن تن تبدیل میشود. این کتاب نقطهی عطفی در ماجراهای تن تن است چون تمرکز و توجه از روی تن تن برداشته میشود. ناخدا هادوک به شخصیت جالب توجهای تبدیل شده و به ریشهی خانوادگی او اشاره میگردد. قصرمارلین اسپیاک نیز برای اولین بار به عنوان محل اقامت قهرمانان داستان هویت پیدا میکند.
به جنگل جادویی خوش آمدی.
مهم نیست کی و کجایی، تنهایی یا با خانواده و دوستان! این دنیای جادویی را با رنگ های رؤیایی رنگ آمیزی کن. در هر سنی که هستی طعم خلق این دنیای هنرمندانه کامت را شیرین می کند
اين كتاب شامل چند قصه ميباشد. هر قصه حالوهواي خاصي دارد. و اين تنوع باعث ميشود كه اين مجموعه بسيار جذاب و سرگرمكننده باشد.
دارن شان پسری كه همه گمان میكنند مرده، اما در واقع دستیار یك شبح شده است، به كوهستان اشباح میرود. در كوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شركت در آزمونهای مرگباری را میپذیرد و در چهارمین آزمون شكست میخورد. دارن نگران مجازاتی است كه برایش در نظر میگیرند و در همین زمان متوجه میشود كه یكی از دوستانش به قبیله اشباح خیانت كرده است. اگر خائن رسوا نشود، قبیله از میان میرود و اگر دارن بخواهد دیگران را از این توطئه باخبر كند، باید مجازات شكست در آزمونها یا همان مرگ را بپذیرد.
خلاقیت یکی از نشانه های، انسان هنرمند است. این کتاب پر از طراحی هایی است که به صورت علمی و هنرمندانه شما را با این رشته هنری آشنا می سازد و عملا شما را به این دنیای خیال انگیز، وارد می کند. چیزی شبیه بازیگوشی در طراحی و رنگ آمیزی. به این دنیای خلاق و سرگرم کننده خوش آمدید
اثر حاضر دوره پنجاه جلدی از شیرین ترین قصه های جهان است. داستان هایی مصور از افسانه های فرهنگ عامه و برخی از نویسندگان برتر ادبیات کودک و نوجوان جهان است.
دخترك مهربان و شادابي است كه با پدربزرگش در كوههاي آلپ زندگي ميكند. اما او را به فرانكفورت ميبرند تا "كلارا"، دختر بيماري را كه هميشه روي صندلي چرخدار نشسته و همدمي غير از مستخدمها، معلم سرخانه و زن عبوسي به نام خانم "رتن ماير" ندارد، از تنهايي درآورد. با ورود هايدي به خانه مجلل كلارا، اتفاقاتي رخ ميدهد كه براي كلارا فوقالعاده هيجانانگيز و براي خانم رتن ماير غير قابل تحمل است. اما هايدي ميخواهد از آن خانه بزرگ شهري بگريزد و به كوهستان برگدد...
دارن شان به خانه برمیگردد و آنجا برایش جهنم میشود. سرنوشت قصد نابودی او را دارد و گویی با نابودی او، اختیار همه چیز به دست ارباب تاریكیها میافتد. اما این ارباب تاریكیها كیست؟