«جزیرۀ درختان گمشده» داستانی است تکاندهنده و شاعرانه دربارۀ عشق، جدایی، تعالی، تاریخ و طبیعت. برخی معتقدند این بهترین اثری است که «الیف شافاک» تا کنون نوشته است.
شهری بر لبه آسمان
شهری بر لبه آسمان
بیشک نام الیف شافاک برای ایرانیان یادآور رمان عاشقانهی «ملت عشق» است. او از جمله نویسندگان ترکزبان است آثار اولیهاش را به زبان ترکی منتشر کرده است؛ اما شهری بر لبه آسمان جزو آثاری است که به زبان انگلیسی نوشته شده است.
شهری بر لبه آسمان
بیشک نام الیف شافاک برای ایرانیان یادآور رمان عاشقانهی «ملت عشق» است. او از جمله نویسندگان ترکزبان است آثار اولیهاش را به زبان ترکی منتشر کرده است؛ اما شهری بر لبه آسمان جزو آثاری است که به زبان انگلیسی نوشته شده است. کتاب شهری بر لبه آسمان یک رمان موفق و تاثیر گذار است که ما را به دل داستانهای جذاب عشق، دسیسه و رمز و رازهای تاریخی وارد میکند.
از همین نویسنده
سه دختر حوّا داستان زندگی زنی است که میان عشق و باورهایش قرار گرفته، باورهایی که نمیداند کدامشان درست و کدامشان غلط است. جستوجوی او برای درک مفهوم زندگی و عشق او را به ورطههای تازه و ماجراهای گوناگون میکشاند
شفاگر جنون نوشته الیف شافاک داستان طنز و غم انگیز گروهی از دوستان جوان و تلاش بی پایانشان برای رسیدن به حس رضایت است.
عمر، عابد و پیو، سه هم خانه اند که از نقاط مختلف دنیا برای تحصیل به آمریکا آمده اند.
سایر کتاب های همین ناشر
کتاب «هیچوقت دروغ نگو» رمانی تریلر و روانشناختی از نویسنده پرفروش نیویورکتایمز، فریدا مکفادن است که با ترجمه صبا ایمانی از سوی انتشارات نون منتشر شده است. این رمان، داستان زن و شوهری بهنام پاتریشیا و ایتن را به تصویر میکشد که در ششمینماه ازدواج خود هستند و بهدنبال خانه رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شدهاند.
چطور ممکن است زندگی ما، با مصرف چیزهای کمتر، بهتر شود؟ تصور کنید که وسایل کمتر، درهمریختگی کمتر، اضطراب کمتر، بدهی کمتر و نارضایتی کمتری در زندگی داشته باشید. آیا این زندگی باب میل شما نیست؟ اگر بهدنبال چنین زندگیای هستید، با کتاب آدمها را دوست داشته باشید، از اشیا استفاده کنید، چون برعکسش اصلا جواب نمیدهد (Love People, Use Things) همراه شوید.
خوب مثل مرده ها :ادامهی دو کتاب پر فروش راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب و دختر خوب و خون بد. پیپ در آستانه رفتن به کالج است، اما او هنوز با روشی که آخرین تحقیقاتش به پایان رسیده است، تسخیر شده است.
در بازی دروغ وارد دنیای دختران نوجوان می شویم و با آن ها در بازی های خطرناک، دوستی و رازهایشان شریک می شویم. بازی دروغ در سه قانون ساده خلاصه می شود:
قانون اول: دروغ بگو؛ قانون دوم: حرفت را دوتا نکن؛ و قانون سوم: گیر نیفت.
دو دوست جدانشدنی، مایا و آنا ، تابستان را در جزیره ای پنهان سپری می کنند، در تلاش برای پشت سر گذاشتن دنیا، اما هیچ چیز آن طور که آن ها می خواهند پیش نمی رود. رقابت میان بیورن استاد و شهر همسایه اش هدر رفته رفته تبدیل می شود به نبردی خشن بر سر پول و قدرت، نبردی که وقتی تیم های هاکی دو شهر رو به روی هم قرار می گیرند، به اوج خود می رسد، در گرما گرم این حوادث، راز زندگی یکی از جوانان هم برملا می شود و شهر را به این چالش می کشد که بالاخره می خواهد طرف چه کسی را بگیرد.
حال کاملا استمراری در این کتاب شما با یک برنامه سی روزه آشنا میشوید و از طریق آن یاد میگیرید که چگونه افکار مخرب و منفی را ریشهکن کنید و با کمک فعالیت بدنی و مراقبههای مثبت گرایانه به یک تغییر شخصی دست یابید.
روزی که زندگی کردن آموختم رمان جدید لوران گونل، نویسنده جوان و نامدار فرانسوی است. رمانی ماجراجویانه و در پی کشف رازهای انسان. اثری با شکوه پر از امید و محبت، یک نفس هوای تازه برای زندگی... عمده رمانهای گونل در حوزه مسایل روانشناسی و فلسفی است.
کتاب دختر خوب، خون بد رمانیست مهیج، رازآلود و خواندنی که هالی جکسون آن را در ادامهی مجموعه داستان «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» به نگارش درآورده است. پیپ فیتز-آموبی تصمیم گرفته کارگاه بودن را به کل کنار بگذارد.
مرگ خانم وستاوی :هال هریت وستاوی در حالتی که عصرانه بعد از ظهرش را میخورد و حساب بانکی خالیاش دغدغه ذهنی چندانی برای او نمیآفرید، نامههایش را یکی پس از دیگری با بیحوصلگی بررسی میکرد.
آخرین چیزی که به من گفت
اوئن مایکلز پیش از اینکه ناپدید شود یادداشتی را به همسرش، هانا هال، که یک سال است با او ازدواج کرده میرساند: از او محافظت کن. هانا دقیقاً میداند منظور اوئن حفاظت از دختر شانزده سالهاش بیلی است. دیری نمیپاید که هانا درمییابد همسرش فردی که وانمود میکرده نبوده و به همراه بیلی به جستوجوی حقیقت و هویت واقعی اوئن و دلیل ناپدید شدنش میپردازد. این دو همانطور که تکههای گذشتۀ اوئن را کنار هم میچینند، متوجه میشوند در حال ساختن آینده هم هستند.
فهرست مهمانان
«لوسی فولی» در سال 1986 در بریتانیا به دنیا آمده است. او دانش آموختهٔ رشتهٔ ادبیات انگلیسی است و سالها ویراستار داستانی بوده است. فولی از سال 2015 به عرصۀ داستاننویسی وارد شد و موفقیتهای بسیاری به دست آورد. اغلب آثار او به زبانهای گوناگون ترجمه شدهاند و در فهرست پرفروشترین آثار بازار کتاب دنیا قرار دارند.
«از زندگیت راضی هستی؟»
اینها آخرین کلماتیاند که جیسون دسن به خاطر دارد. قبل از اینکه فرد ناشناسی که ماسک به صورت دارد او را برباید، قبل از اینکه به هوش بیاید و متوجه شود دست و پایش به تخت چرخ داری بسته شده و تعدادی غریبه دور وبرش را گرفتهاند، و قبل از اینکه شخص ناشناسی به او لبخند بزند و بگوید: «خوش اومد، رفیق قدیمی»
شهر خرس
اگر فردریک بکمن را بشناسی، اگر کتابهایش را خوانده باشی، می دانی که او خودش را تکرار نمی کند. بکمن همیشه از زاویه ای تازه به آدم ها، ارتباطاتشان، خاطره ها، عشق ها و نفرت ها، گریه ها و خنده ها، و پیروز یها و ضعف ها می نگرد.
در زمانه ای که ما زندگی می کنیم فریاد روح و روان خود را بسیار عمیق تر احساس خواهیم کرد؛ زیرا ما در دوره ای به سر می بریم که تحولات بسیاری در بعد درونی مان ایجاد می شود و من از این بابت بسیار خوشحالم که در بین تمام افرادی که ملاقات کرده ام، در تمامی کشورهایی که سفر کرده ام شاهد این بودم که همگی به دنبال بهبود کیفیت زندگی درونی شان هستند. همه ی آن ها ناخودآگاه متوجه این موضوع شده اند که وقتی درون ما تغییر می کند، در نتیجه آن دنیای بیرون نیز دگرگون خواهد شد.
مهمان نیمه شب
زنی در توفانی برفی و مرگبار از یک مهمان ناخوانده پذیرایی میکند. او فکر میکرد که تنهاست...
برای وایلی لارک، نویسندۀ رمانهای جنایی، اهمیتی ندارد که در میان برف و توفان در یک خانة روستایی متروک باشد، جایی که در کنار آتش و سکوت کامل برای نوشتن کتاب جدیدش خلوت کرده است. همهچیز میتوانست عالی باشد، اگر این واق
همسری در طبقه بالا
جین، دختری بیخانمان و فقیر، در مواجههای کاملاً اتفاقی با مرد رؤیاییاش از خانهای اعیانی در محلهای مرفه سر درمیآورد و وارد زندگی آدمهایی میشود که هیچ شناختی از آنها ندارد. جایی که پشت درهای بسته رازهایی عجیب و تکاندهنده وجود دارد.
مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است رمانی دیگر است به قلم فردریک بکمن، با ترجمه ای از نیلوفر خوش زبان و چاپ انتشارات نون. مادربزرگ بهترین دوست و یا بهعبارتی تنها دوست السا است، دختر هفتسالهای که با همسنوسالهایش تفاوت آشکاری دارد و همین دستمایهی آزار و اذیتهایی از سوی آنها میشود، او متفاوت است، درست مانند مادربزرگش! هرچقدر که مردم معتقدند السا بیشتر از سنش میفهمد به همان اندازه باور دارند مادربزرگ زن سرخوشی است؛ تنها به یک دلیل، آن دو آنگونه که انتظار میرود نیستند.
قاصد مرگ پیغامی برای دو پسر نوجوان دارد: آنها فقط یک روز دیگر زنده هستند. آدام سیلورا در کتاب هر دو در نهایت میمیرند از آخرین روز زندگی دو پسری میگوید که همدیگر را نمیشناسند اما سرنوشت مشترکی دارند. این کتاب از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بوده و به انتخاب بسیاری از مجلات و وبسایتها، بهترین کتاب سال لقب گرفته است.
«مردم مشوش» رمانی دلچسب و تأمل برانگیز است که توسط نویسنده سوئدی فردریک بکمن نوشته شده است. این اثر که در سال 2019 منتشر شد، گواهی بر توانایی بکمن در ترکیب شوخ طبعی، شفقت و بینش دقیق در مورد شرایط انسانی است.
سنگ، کاغذ، قیچی
شخصیتهای این رمان در فضایی برفی و وهمآلود که یادآور فیلم هیجانانگیز درخشش، اثر استنلی کوبریک، است بهتدریج رازهای زندگی یکدیگر را کشف میکنند.
کتاب همیشه یک نفر دروغ می گوید یک تریلر پیچیده، هوشمندانه و روانشناسانه است. داستان گیرا از تعلیق، روایت شده توسط راویان ماهر که خوانندگان را تا پایان در تلاش برای حدس زدن نگه می دارد.
کتاب «نجواگر» رمانی نوشته ی «الکس نورث» است که نخستین بار در سال 2019 منتشر شد. «تام کندی» که هنوز با غم فقدان همسرش کنار نیامده، به همراه پسرش «جیک» به روستایی آرام به نام «فدر بنک» می روند تا شروعی تازه در زندگی داشته باشند. اما «فدر بنک» گذشته ای تاریک دارد. پانزده سال پیش، یک قاتل سریالی پنج پسر را ربود و به قتل رساند. قاتل تا پیش از دستگیری، با نام «نجواگر» شناخته می شد. اما به نظر می رسد این جنایت های قدیمی، مشکلی را برای «تام» و «جیک» ایجاد نخواهد کرد—تا این که یک پسر دیگر گم می شود و شایعاتی شکل می گیرد مبنی بر این که قاتل اصلی، همیشه دستیاری داشته است. و بعد، «جیک» رفتارهایی عجیب را از خود نشان می دهد—او می گوید نجوایی را از کنار پنجره ی اتاقش می شنود.
همهی داستان آن دختر (The It Girl) نوشتهی روث ور (Ruth Ware)، از پذیرفته شدن هانا در دانشگاه آکسفورد شروع شد. نخستین بار که هانا خبر قبولیاش را در کالج معروف پالم در دانشگاه آکسفورد شنید، یعنی در ماه اکتبر، از هیجان و اضطراب بر خودش لرزید.