مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
داسی دایناسی 8 (پارچ شیشه ای)
دربارهی داسی دایناسی 8 (پارچ شیشه ای)
داسيدايناسي سبز کوچولو ميخواهد براي مرغابي چوبي زردش آب بياورد. يک پارچ شيشهاي آب خنک با دو تا ليوان. آيا داسيدايناسي ميتواند با پارچ شيشهاي هم مثل مرغابي چوبي بازي کند؟ اگر پارچ شيشهاي از دستش بيفتد و بشکند، داسي بايد چه کار کند؟
دربارهی داسی دایناسی 8 (پارچ شیشه ای)
داسيدايناسي سبز کوچولو ميخواهد براي مرغابي چوبي زردش آب بياورد. يک پارچ شيشهاي آب خنک با دو تا ليوان. آيا داسيدايناسي ميتواند با پارچ شيشهاي هم مثل مرغابي چوبي بازي کند؟ اگر پارچ شيشهاي از دستش بيفتد و بشکند، داسي بايد چه کار کند؟ داسيدايناسي در اين داستان ياد ميگيرد که وقتي شيشه ميشکند، بايد چه کارهايي انجام دهد و به حرفهاي ماميدايناسي گوش کند
از همین نویسنده
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب آهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
میخورم فقط، Oil و گازوئیل
راه میروم، با چهار Wheel
Car هستم از، جنس آهنم
من به جای حرف، بوق میزنم...
در مجموعه کتابهای «انگلارسی» کودک با خواندن و شنیدن شعرهای دلنشین و جذاب، با زبان انگلیسی آشنا میشود و کلمههای زیادی یاد میگیرد. با این مجموعه، کودک هم از شعر خواندن لذت میبرد و هم شوق یادگیری زبان انگلیسی در او بیدار میشود.
One, Two، شال و کلاه من کو؟
Three, Four، کوچه شد از برف، پُر
Five, Six, Seven, Eight، بریم رو برفها اسکیت
?Are you ready، .Yes, I am
در مجموعه کتابهای «انگلارسی» کودک با خواندن و شنیدن شعرهای دلنشین و جذاب، با زبان انگلیسی آشنا میشود و کلمههای زیادی یاد میگیرد. با این مجموعه، کودک هم از شعر خواندن لذت میبرد و هم شوق یادگیری زبان انگلیسی در او بیدار میشود.
شیموی زبل همه چیزدان، دوست خوب کودک شماست. شیمو به کودک شما مهارتهای اجتماعی را یاد می دهد. شما برای کودک کوچکتان شیمو می خوانید و به صورت غیرمستقیم مفاهیم مهم زندگی را به او می آموزید. مهارتهای مهم فردی مثل دستشویی رفتن، مسواک زدن، استقلال و کاهش وابستگی، اعتماد به نفس، خلاقیت های کوچک و بزرگ، و نیز مهارتهای مهم اجتماعی مثل دوست یابی، همدلی، عشق به دوستان، فرهنگ ترافیک و عبور و مرور، آشنایی با مشاغل و هزار و یک موضوع مهم دیگر از این دست مواردند. زبان شعر، لحن کودکانه، تصاویر بکر، جذاب و دیدنی، از مجموعه کتابهای شیمو مجموعه ای خواندنی و پرمخاطب ساخته اند. این کتاب به صورت تک جلد عرضه شده است.
میمینی سفارشهای مادرش را از یاد میبرد و در شلوغی خیابان مقابل فروشگاه اسباببازی میایستد و گم میشود. حالا میمینی باید چه کار کند؟
در این کتاب میمینی با کبریت بازی میکند و با خطر آتش آشنا میشود.
در این کتاب میمینی اولین روز مهدکودک را تجربه میکند. او بی قرار است و پرسشهای بسیاری دارد. آیا او میتواند خودش را با مهدکودک تطبیق دهد؟
در اين كتاب میمینی با دردسرهای پرخوری مواجه میشود.
در این کتاب میمینی با نتیجهی آشغال ریختن روی زمین آشنا میشود.
میمینی توپش را به دوستانش نمیدهد. آنها هم او را تنها میگذارند و میمینی پی میبرد که نباید دوستانش را این طور از دست بدهد. حالا او باید چه کار کند تا بچهها دوباره با او دوست شوند.
در این کتاب میمینی وسوسه میشود پولی را که در خانه پیدا کرده است برای خودش خرج کند. اما پول که مال او نیست!
در کتاب میمینی چه دوست نازنینی میمینی یاد میگیرد که اگر چیزی را پیدا کرد آن را به صاحبش برگرداند.
در كتاب میمینی گل میکشه یا نینی میمینی ياد میگیرد كه رويی دیوار نقاشيی نكشد.
در این کتاب میمینی متوجه میشود که زیاده روی در خوردن شیرینی باعث دندان درد میشود.
در این کتاب بیدقتی میمینی برای پدربزرگش ایجاد خطر میکند. پدربزرگ پا روی ماشین اسباببازی میگذارد و زمین میخورد. چه کار باید کرد؟
در کتاب پنیر داداش ماسته حرف میمینی راسته دروغ میمینی در ماجرای شکستن ظرف شیرینی برملا میشود و دردسر تازهای درست میکند.
خَر… خَر… خَربزه نه خَره و نه بُزه یه میوهی شیرینه پوستش یهکم چروک و چینواچینه توی دلش تُخمهی دوندون داره فَت و فراوون داره! و یکعالمه شعر و ترانهی جذاب، شیرین و خواندنی که کودکان را با میوههای خوشمزه آشنا میکند. کی فکرش را میکرد که خرمالو، طالبی و گلابی هم شعر داشته باشند
سایر کتاب های همین ناشر
One, Two، شال و کلاه من کو؟
Three, Four، کوچه شد از برف، پُر
Five, Six, Seven, Eight، بریم رو برفها اسکیت
?Are you ready، .Yes, I am
در مجموعه کتابهای «انگلارسی» کودک با خواندن و شنیدن شعرهای دلنشین و جذاب، با زبان انگلیسی آشنا میشود و کلمههای زیادی یاد میگیرد. با این مجموعه، کودک هم از شعر خواندن لذت میبرد و هم شوق یادگیری زبان انگلیسی در او بیدار میشود.
داشتم طناب را باز میکردم تا سطل را بفرستم پایین چاه که ناگهان صدای زیبایی شنیدم. آهنگ بسیار زیبایی میخواند. صدایی که انگار به بهشت تعلق داشت، نه از آن بالاها، که از پایین و تهِ چاه میآمد. عشق قلبم را تسخیر کرد و فهمیدم هیچکس دیگری را به جز بانویی که صاحب آن صدای آسمانی بود دوست نخواهم داشت. آن صدای زیبا با آن ترانهی زیبا همچنان بالا میآمد، گوش من را نوازش میکرد و من از عشق سرمست بودم.
شغل های باورنکردنی که شاید تا حالا اسمشان را نشنیده باشی !
آیا میدانستی شغلهایی وجود دارد که تا حالا اسمشان را هم نشنیدهای؟ برای مثال، نوبتبگیر حرفهای، کارآگاه زباله، کِشتکار جسد، گاوچران دریایی، امدادگر اسکیسوار، پرستار تنبلها و کلی شغل باحال و عجیبوغریب دیگر.
بازی فکری کهن دژ ترکیب ظریفی است از سبک بازی های نقش مخفی و شهرسازی. اولین بار Bruno Faidutti ، طراح باسابقهی عرصهی بازیهای رومیزی، در سال 2000 این بازی را طراحی و تولید کرد. این بازی از همان ابتدا با استقبال زیادی در سراسر دنیا روبهرو شد.
...اندی میگوید: «من هم همینطور. شرط میبندم الان خیلی باهوشترتر از تواَم!»تری میگوید: «حرفش رو هم نزن! من یه میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»اندی میگوید: «عمراً! چون من یه تریلیارد میلیارد میلیون برابر باهوشترتر از توام!»تری میگوید: «نهخیر. نیستی! من یه ییلیون زیلیون ویلیون تریلیون... (خمیازه) اسپیلیون کوییلیون فریلیون... (خمیازه، خمیازه) بیلیون میلیون... (خمیازه، خمیازه، خمیازه) خریلیپونففففففففففففف...»آلیس میگوید: «نگاه! تری وسط حرفزدن خوابش برد!»آلبرت میگوید: «اندی هم ...
یک خبر بالانگیز! «عید قلبهای گرم» نزدیک است. من یک عالمه هدیه برای دوستانم ساختهام. دل توی دلم نیست زودتر هدیهها را برایشان ببرم. اما بعد میفهمم هدیهی چند تا از پَرپَریترین جغدهای زندگیام را فراموش کردهام! ای وای! حالا چه خاکی به پرم بریزم؟
دربارهی داسی دایناسی 5 (قارچ سمی)
مامان! بابا! من برم اين دور وبر بگردم؟ شايد روي درختا يه ميوه پيدا كردم داسي دايناسي سبز كوچولو با مامان و بابايش به گردش ميرود. او ميخواهد براي خودش ميوه پيدا كند و بخورد.
جوندهها همدیگر را هل میدادند و کنار میزدند. وایسادم عقب. بله! من هم دوست داشتم جان عزیزم را بردارم و بزنم به چاک. ولی نمیخواستم زیر دستوپنجهی جمعیت لِه شوم و کنسرو موش بیرون بیایم.همان لحظه پیرزنی که پنجهی نوهاش را گرفته بود، با ناراحتی جیر زد: «الانه که گربههه همهمون رو یه لقمهی چپ کنه!» نوهی کوچولویش جیر کشید: «بیا بریم مامانبزرگ.» ولی پیرزنِ بینوا از وحشت خشکش زده بود. فوری پنجهی پیرزن را گرفتم و جیر زدم: «نگران نباشین بانو! همهچی درست میشه.» نوهاش را بغل کردم و هر دویشان ...
درباره گروهی از موش های پیش آهنگ، به ویژه موشی به نام فرانکی است. او دوست دارد همراه با بقیه موش ها ارتقا بگیرد و برای این کار مجبور است خودش یک ماشین مسابقه ای عالی بسازد، اما کار به این سادگی ها نیست که او فکر می کرده، حاصل تلاش فرانکی قبل از مسابقه نابود می شود و این یعنی شاید او حتی ماشینی هم نداشته باشد، چه برسد به اینکه با بهترین ماشین مسابقه بدهد.
بعد از آن جنابِ تام همیشه توی حمام بود... آببازی میکرد، خودش را خشک میکرد و موهایش را برس میکشید.
آنجلا از پشت در سروصدایش را میشنید که داشت سشوار میکشید، آبنمک قرقره میکرد، موهایش را شانه میزد و خودش را تروتمیز میکرد.
انتشارات هوپا کتاب کتابخانه ی نیمه شب را منتشر کرده است:
خلاصه ای از کتاب کتابخانه ی نیمه شب:
جایی در فاصلهی میان مرگ و زندگی، کتابخانهای هست که داستان زندگی آدمها را در خود جای داده؛ فکر کنید که پا به چنین کتابخانهای میگذارید و میتوانید یکی از این زندگیها را برای زیستن انتخاب کنید. اگر میشد گذشته را عوض کرد یا آدم دیگری شد و بهجای فرد دیگری زندگی کرد، آیا زندگی الانتان را کنار میگذاشتید؟ فکر میکنید اگر زندگی آدم دیگری را تجربه میکردید یا اگر میتوانستید انتخاب کنید آدم دیگری باشید چه میشد؟
این درست وضعیتی است که نورا در آن قرار میگیرد. او میتواند انتخاب کند که زندگیاش را با زندگی دیگری عوض کند؛ شغل دیگری پیدا کند، گذشته و شکستهایش را از نو بسازد و رؤیاهای کودکیاش را زنده کند. نورا در این سفر افسونگر به درون خودش برمیگردد و آنچه را به زندگیاش معنا داده میکاود و در هزارتویی از قصه و زندگیهای دیگر غرقمان میکند.
- برندهی جایزهی مخاطبان وبسایت گودریدز سال 2020
- پرفروشترین رمان سال به انتخاب نیویورک تایمز
هشدار!
اگر از آروغ زدن و کشتیگرفتن خوشتان نمیآید، این کتاب را نخوانید!
واااااااای!
پرتاب ماهی و مسمومیت و کیک خرمگس هم همینطور!
ماهیتابهچیها همینطور میکوبیدند روی ماهیتابههایشان... و مادرم را تشویق میکردند. گویا دیدن خانمی هم که آنجا وسط زمین داشت سر بازیکنها داد میزد، برایشان بامزه بود. آنقدر داشتند خوش میگذراندند که از هر بهانهای برای شلوغکاری و کوبیدن روی ماهیتابهها استفاده میکردند.
مادرم به سکوها اشارهای کرد که یعنی: «خیلی خب حالا.»
بعد به ما نگاه کرد و قبل از اینکه از زمین برود بیرون، گفت: «من الان میروم مینشینم، ولی بالاغیرتاً تمرکز کنید و بازیتان را بکنید.»
چه بدشانسی گندهای! وقتی رفتیم مدرسه، دوشیزهپُشتپَرپَری خیلیخیلی ناراحت بود. «بچهها! من یک خبر بد دارم. گردنبند عزیزم، همان گردنبند قدیمی که برای روز عروسی در نظر گرفته بودم … گم شده!» انجمن مخفی برنامهریزی عروسی، بعد از مدرسه، در لانهدرختی ما یک جلسهی فوری برگزار کرد. حالا ما کارآگاهان مخفی برنامهریزی عروسی بودیم.
اندی و تری خانهدرختی بیستوششطبقهی باحالشان را سیونه طبقه کردهاند. یک ترامپولین بدون تور محافظ اضافه کردهاند، آبشار شکلاتی، آتشفشان فعال بدون گدازه برای برشتهکردن مارشمالوهای خوشمزهشان، باغوحش بچهدایناسورها، موزهی اگه جرأت داری باور نکن، فیلی بوکسور به نام آقای خرطومکس و کلی چیزهای باحال دیگر. اما مهمترینشان طبقهای فوقِ سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده … طبقهای که قرار است اتفاقهایی عجیب تویش بیفتد.
چه حالی پیدا میکنی اگر لای دستنوشتههای مرموزِ داییات این نوشته را پیدا کنی؟
در زندگی هر آدمی گاهی پیش میآید که آدمهای بزرگی سرِ راهش سبز شوند. من خودم سرِ راه آدمهای بزرگ سبز میشدم. یکی از این آدمهای بزرگ «لئوناردو داوینچی» بود.
«مانی» و باقی بچههای فامیل این را لای دستنوشتههای «داییسامان» پیدا میکنند و پیش خودشان فکر میکنند دایی عجب آدمِ خیالبافی است! مگر میشود او سرِ راه داوینچی سبز شده باشد و بعد هم با او همخانه شده باشد؟
درست همانروزی که پدر ترولک ساختنِ پل زیبای رودخانه را به پایان رساند، بوبو با آن اندام ظریفش موفق به کشفی تازه و عجیب شد. توانست راه جدیدی پیدا کند! راهی که یکراست میرفت میان جنگلِ انبوه و پُرسایه. بوبو چند دقیقهای سرِ جا ایستاد و به راه چشم دوخت.با خودش فکر کرد: «حتماً باید دربارهی این راه با ترولک حرف بزنم. اونوقت دوتایی میریم و امتحانش میکنیم. من که خودم تنهایی جرأتش رو ندارم.» دو تکهچوب را ضربدری روی هم چید و گذاشت اول جاده. این چوبها نشانه بودند. برای اینکه دوباره بتواند جادهی ..
پیشنهادهای من برای بهترینِ کلاس شدن
(متأسفانه خودم هیچکدام این کارها را نکردم.)
سرِ کلاسها بیدار بمانید. (کمک میکند دیگر!) دارم زور میزنم.
از معلمهایتان نقاشیهای خندهدار نکشید.
دوروبر قلدر کلاس نپلکید تا توی دردسر نیفتید.
نگذارید مامان و بابا چیزی توی دفتر گزارش تحصیلیتان بنویسند.
نگذارید خواهر بداخلااقتان بهتان امر و نهی کند.
(ربط مستقیمی به مدرسه ندارد، ولی باز مهم است!)
چطور میشد آنقدر به من نزدیک و آنقدر دور از دسترسم باشد. همینجا پشت این پنجره بود و حالا که نبود، نگاهش مدام مقابل چشمانم تکرار میشد …من گلاندام بودم؟ همان کسی که هزاران فدایی داشت؟ توی آینه به قیافهی نزارم نگاه کردم. چشمانم غرق خون شده بودند. چند روز بود خواب و خوراک نداشتم. دولت کنارم آمد. دست روی گونهام کشید و اشکهایم را پاک کرد: «گلاندامم، از چه میترسی؟»… هزاربار گفته بودم و هزاربار گفته بود نترسم، پدرم نمیگذارد دست کسی بهزور به من برسد. دولت پشتم ایستاد و قربان صدقهام رفت....
سلام! من آگوس پیانولا هستم و با چند تا هیولا زندگی میکنم. تا حالا کلی ماجرا برایمان پیش آمده و با دکتر بروت مبارزه کردهایم. عجب موجود نچسبی است این بروت! کاری کرد که زنبور پَنترَکس آقای پتیپن را نیش بزند. چی؟ نمیدانید منظورم چه جانوری است؟ پس کتاب را بخوانید! بخوانید...!
راستی! توی این داستان با سه تا هیولای دیگر، که برندهی مسابقهی طراحی هیولایی بودهاند، آشنا میشوید: هاپو و بابی و پینچیتو!
ته جدولی ها 9 (راز بارش شهابی)
با شروع تعطیلات تابستانی، عشق فوتبالها برنامههای زیادی برای تفریح دارند، اما چیزی که اصلاً انتظارش را نداشتند، این بود برای شرکت در مراسم افتتاحیهی یکی از هیجانانگیزترین بازیهایی که تابهحال اختراع شده است، به عنوان تیم مهمان حضور داشته باشند: بازیِ بارش شهابی! اما همهچیز طبق پیشبینیها جلو نمیرود و سرقت جام قهرمانیِ مسابقات، باعث میشود که عشقفوتبالها این بار هم علاوه بر فوتبال، مجبور به کشف راز جدیدی شوند. در جلد نهم از مجموعهی تهجدولیها، این ماجرای اسرارآمیز را دنبال کنید.
خَر… خَر… خَربزه نه خَره و نه بُزه یه میوهی شیرینه پوستش یهکم چروک و چینواچینه توی دلش تُخمهی دوندون داره فَت و فراوون داره! و یکعالمه شعر و ترانهی جذاب، شیرین و خواندنی که کودکان را با میوههای خوشمزه آشنا میکند. کی فکرش را میکرد که خرمالو، طالبی و گلابی هم شعر داشته باشند
ای داد و هوااار! آخرِ این هفته جشن پنجاهمین سالگرد ازدواج است. قرار است همهی فامیل توی یک قلعهی قدیمی در اشترولنشتاین توی فیزلگو جمع شوند و جشن بگیرند. بابا یک عالمه برنامهی اجقوجق ریخته؛ شکار گنج، گردش علمی و قایقرانی. ولی از همه بدتر، برنامهی آوازخواندن من و برادرهای خلوچلم است، آنهم جلوی همه!
حتماً مثل همیشه سوژهی پسرعموی بدجنسممیشویم و حسابی مسخرهمان میکند. البته خوشبختانه قراراست دو تا دخترعمهام را برای اولین بار ببینم؛ امیلیا و اولیویا از استرالیا! کسی چه میداند، شاید با آمدن آنها خیلی خوش بگذرد...
باز هم یک عالمه دردسرهای لوتایی که آدم را از خنده رودهبر میکند. این بار با صفحههای بیشتر، پر از جشن و شادی!