هوپا
7,000 تومان
یک روز بابا گفت: «کی دلش ماشین‌سواری می‌خواهد؟» ویز و سَرمگس گفتند: «ما! ما!» بابا گفت: «کمربندها بسته!» بعدش شیشه‌های پنجره‌‌ها را کشیدند پایین و زدند توی جاده.
هوپا
هوپا
7,000 تومان
روزی از روزها سَرمگس داشت توی کوله‌‌پشتیِ ویز صبحانه می‌‌خورد. ویز کوله‌‌اش را برداشت و رفتش مدرسه. توی مدرسه، سَرمگس پرید بیرون.
هوپا
7,000 تومان
شبی از شب‌ها، ویز گفت: «من کتابی درست کردم که تویش من و تو شکست‌ناپذیریم.» سرمگس گفت: «ناپذیززز؟» ویز گفت: «آره! الان برات می‌خوانمش.»
هوپا
7,000 تومان
روزی از روزها ویز و سَرمگس حوصله از کله‌شان رفته بود. سَرمگس گفت: بازززی؟ ویز گفت: «آره! بیا بازی‌‌مازی کنیم.» سَرمگس و ویز زدند بیرون.
هوپا
7,000 تومان
روزی از روزها، سَرمگس و ویز رفتند بیرون. ویز گفت: «بیا قایم موشک بازی کنیم.» سَرمگس قایم شد توی سطل آشغال. همیشه همان‌جا قایم می‌شد.
هوپا
7,000 تومان
سرمگس و ویز رفتند فوتبال بازی کنند. مربی‌شان گفت: «برای بازیِ بزرگمان یک بازیکن کم داریم.» ویز گفت: «سَرمگس می‌‌تواند بازی کند.» مربی‌شان قاه‌قاه خندید: «مگس‌‌ها که نمی‌‌توانند فوتبال بازی کنند.»
هوپا
7,000 تومان
وزی از روزها ویز گفت: «دیگر شده وقت سفر.» سَرمگس هم دلش می‌‌خواست برود. اما مامان گفت: «سَرمگس خیلی‌خیلی کوچولوست، شاید گم شود.» بابا گفت: «ببخشید ویز! سَرمگس توی خانه می‌‌ماند.»
هوپا
7,000 تومان
روزی از روزها ویز رفت تا به مامان‌بزرگش سَر بزند. سَرمگس هم باهاش رفت. مامان بزرگ ویز را که دید، قند توی دلش آب شد. دوید نوه اش را بغل کند.
هوپا
7,000 تومان
ویز با سَرمگس بازی می‌‌کرد. برای سَرمگس یک خانه‌ی شیشه‌‌ای ساخته بود. بهترین قسمتش این بود که ویز بهش غذا میداد. سَرمگس عاشق غذاهای قهوه‌‌ای، چسب‌‌چسبی، قلمبه و بوگندو بود.
هوپا
7,000 تومان
روزی از روزها، سَرمگس با ویز رفتش مدرسه. سَرمگس خواندن کلمه‌ها را یاد گرفت. فهمید نقاشی به چی‌چی می‌گویند. بعدش وقت ناهار شد.
هوپا
9,000 تومان
یک مگسی بود که رفتش پرواز. دنبال چیزی می‌گشت که بخوردش، یک چیزِ خوشمزه، و بوگندو. یک پسری بود که رفتش پیاده‌روی. دنبال چیزی می‌گشت که بگیردش. یک چیزِ زبر و زرنگ، یک چیزی برای نمایشگاه حیوان‌های خانگی باکلاس.
هوپا
89,000 تومان
کتاب نبرد سرخ، جلد دوم مجموعه‌ی فانتزی-حماسی ساحران باروت و دنباله‌ی کتاب پیمان خون است و دنیایی پر از جادو، باروت، جنگ داخلی، قتل‌های خونین و ایزدانی را تصویر می‌کند که به زمین قدم گذاشته‌اند.ماجراهای مجموعه‌ی...
هوپا
400,000 تومان
آدامت نمی‌توانست نگاهش را از خون روی راه‌پله بگیرد. «یه روز همه‌شون با هم ناپدید شدن، حتی خبرچینِ ما. چند روز بعدش همه‌شون رو پیدا کردیم. هر چهل‌وسه تا جسد رو با فشار در آب‌گذر زیر یه پل چپونده بودن. با جادوهایی...
هوپا
205,000 تومان
«هفت‌صد سال اولی که در این خمره بودم، با خودم عهد کردم هرکس مرا آزاد کند، او را از مال دنیا بی‌نیاز کنم، اما هیچ‌کس مرا آزاد نکرد. در هفت‌صد سال دوم با خودم گفتم که هرکس مرا از این خمره بیرون بیاورد، او را صاحب تمام...
هوپا
45,000 تومان
مشاورهای مدرسه شبیه مشاورهای توی تلویزیون نیستند. توی مدرسه خبری از کاناپه‌ی راحتی نیست که آدم رویش ولو شود. مشاورهای مدرسه پیپ نمی‌کشند و اجازه نمی‌دهند هرقدر می‌خواهی، حرف بزنی و بعد بگویند «خب وقت تمومه. تا ترم بعد...
هوپا
58,000 تومان
در مدرسه چه کارهایی انجام دهيم:1. ثابت کنيم بی‌لياقت‌ترين بچه‌های همه‌ی عالم هستی ما هستيم. 2. خفن‌ترين گروه تبهکاری عالم را تأسيس کنيم و سعی کنيم سری بمانيم . 3. بزرگترين رازهای خانوادگی را که هيچ‌کس از آن خبر...
هوپا
56,000 تومان
چه کسانی مدرسه می‌روند؟ ۱. کسانی که مدرسه می‌روند؟ ۲. کسانی که مدرسه را دوست ندارند، ولی حالا اِی بدشون هم نمی‌آد!؟ ۳. ناظم‌های دندان‌گرازی؟ ۴. نگهبانان سیاه‌چال‌های زیر زمین مدرسه؟ ۵. مدیرهایی که از بچه‌ها بدشان...
هوپا
195,000 تومان
فهیمه از بچگی عاشق پروازکردن بود. تابستان‌ها با خواهر و برادرهایش، با چسب سریش و کاغذ بادبادک می‌ساخت و از پشت‌بام پروازش میداد. متوجه شد که مرکز آموزشِ فنون خدمات هوایی تهران، امتحان ورودی گذاشته و دانشجو می‌گیرد....
هوپا
175,000 تومان
فهیمه از بچگی عاشق پروازکردن بود. تابستان‌ها با خواهر و برادرهایش، با چسب سریش و کاغذ بادبادک می‌ساخت و از پشت‌بام پروازش میداد. متوجه شد که مرکز آموزشِ فنون خدمات هوایی تهران، امتحان ورودی گذاشته و دانشجو می‌گیرد....
هوپا
38,000 تومان
روی تختم دراز کشیده‌ام و سعی می‌کنم به هیچ‌چیز فکر نکنم. نمی‌دانم چند وقت است بیدارم. این روزها هوا خیلی زود روشن می‌شود و هر بار که بیدار می‌شوم، دوباره خیلی سخت خوابم می‌برد. دیگر هیچ‌وقت پرده‌ام را نمی‌کشم و...
نمایش 401 تا 420 از 536 مورد
