قصه های سرزمین اشباح 9 (قاتلان سحر)
دارن شان شاهزاده اشباح، به خاطر مردمش باید در مبارزهای خونبار شركت كند. دشمنان اصلی او، شبحوارهها، با نفرات بیشتر، حیلههای رذیلانهتر و سركشتر از همیشه دست به كار شدهاند. در این میان، پلیس و مردم وحشتزده نیز او و دوستانش را عامل كشتارهای هولناك شهر میدانند. چه چیزی در انتظار آنهاست؟ مرگ یا پیروزی؟
از همین نویسنده
کتاب حاضر، روایت دیگری از قصه های سرزمین اشباح است که زندگی یکی از موجودات خون آشام این سرزمین را از اوایل قرن 19 میلادی تا عصر حاضر به نمایش می گذارد. در این مجموعه، لارتن کرپسلی کوچک به ناچار دنیای شب را برای زندگی برمی گزیند و با این انتخاب با توانایی ها، شگفتی ها و افراد و موجوداتی رودر رو می شود که زندگی را هر لحظه برایش هیجان انگیزتر می کنند. اما لارتن تردید ها و دل تنگی های انسانی اش را همواره با خود دارد و هر لحظه تلاش می کند طعم زندگی انسانی را با همه ی شادی ها و تلخ کامی هایش دوباره امتحان کند.
روايت ديگري از قصههاي سرزمين اشباح است كه زندگي يكي از موجودات خونآشام اين سرزمين را از اوايل قرن 19 ميلادي تا عصر حاضر به نمايش ميگذارد. در اين مجموعه، لارتن كرپسلي كوچك بهناچار دنياي شب را براي زندگي برميگزيند و با اين انتخاب با تواناييها، شگفتيها و افراد و موجوداتي رودررو ميشود كه زندگي را هر لحظه برايش هيجانانگيزتر ميكنند. اما لارتن ترديدها و دلتنگيهاي انسانياش را همواره با خود دارد و هر لحظه تلاش ميكند طعم زندگي انساني را با همهي شاديها و تلخكاميهايش دوباره امتحان كند.
کتاب حاضر، روایت دیگری از قصه های سرزمین اشباح است که زندگی یکی از موجودات خون آشام این سرزمین را از اوایل قرن 19 میلادی تا عصر حاضر به نمایش می گذارد. در این مجموعه، لارتن کرپسلی کوچک به ناچار دنیای شب را برای زندگی برمی گزیند و با این انتخاب با توانایی ها، شگفتی ها و افراد و موجوداتی رودر رو می شود که زندگی را هر لحظه برایش هیجان انگیزتر می کنند. اما لارتن تردیدها و دل تنگی های انسانی اش را همواره با خود دارد و هر لحظه تلاش می کند طعم زندگی انسانی را با همه شادی ها و تلخ کامی هایش دوباره امتحان کند.
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب سیرک عجایب، دستیاریک شبح و دخمه خونین جلدهای 1، 2 و3 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب آزمون های مرگ، کوهستان شبح و شاهزاده اشباح جلدهای4، 5 و 6 از مجموعه «قصه های سرزمین اشباح» می باشد.
کتاب حاضر، دربردارنده سه کتاب شکارچیان غروب، همدستان شب و قاتلان سحر جلد های 7، 8 و 9 از مجموعه داستان های (قصه های سرزمین اشباح) می باشد.
دارن شان یك پسربچه مدرسهای معمولی، اما عاشق عنكبوتهاست. زندگی دارن واقعا معمولی است تا اینكه او با بهترین دوستش به سیرك عجایب میرود و خانم اكتا را میبیند. خانم اكتا عنكبوت حیرتانگیزی است. اما همین جانور بینظیر، دارن را بر سر دوراهی وحشتناكی قرار میدهد. دارن میتواند دوستش را از مرگ نجات بدهد، اما برای این كار باید زندگیش را به دست یك شبح بسپارد، آن هم یك شبح خونخوار! اگر شما به جای دارن باشید چه میكنید؟
دارن شان، شاهزاده اشباح، به دنبال دوستش هاركات از درگاهی جادویی میگذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم میگذارد. برای كشف هویت هاركات، آنها باید به دریاچه ارواح بروند و نیمه دیگر وجود آدم كوچولو را در آن آبهای تیره صید كنند. آیا این سفر بازگشتی دارد؟
دارن شان به خانه برمیگردد و آنجا برایش جهنم میشود. سرنوشت قصد نابودی او را دارد و گویی با نابودی او، اختیار همه چیز به دست ارباب تاریكیها میافتد. اما این ارباب تاریكیها كیست؟
سرانجام زمان آن فرا رسیده است كه دارن با دشمن بزرگ خود، استیو لئوپارد، رو در رو شود. یكی از آنها خواهد مرد. دیگری ارباب سایهها میشود و جهان را به نابودی میكشد. آیا سرنوشت جهان تغییر ناپذیر است؟ آیا دارن میتواند آیندهای دیگر بسازد؟
دارن شان زمانی مثل همه پسرهای همسن خودش زندگی میكرد. اما او برای نجات جان دوستش از مرگ، قبول كرده است كه زندگیش را به دست شبحی خونخوار بسپارد. دارن همراه شبح به سیرك عجایب میرود و دستیار او میشود. بازیگرها و كاركنان عجیب این سیرك او را در جمع خودشان میپذیرند، اما... مرد گرگی، یكی از وحشتناكترین موجودات روی زمین، از قفس آزاد میشود و دارن و دوستش را تعقیب میكند. آیا دارن این بار هم میتواند جان دوستش را نجات بدهد؟
قصه های سرزمین اشباح 3 (دخمه ی خونین)، ماجراي شگفتانگيز پسركي معمولي است كه در شرايطي بسيار بحراني مجبور ميشود زندگي خود را بهدست شبحي خونآشام بسپارد.
دارن شان پسری است كه همه گمان میكنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی شده است. دارن و آقای كرپسلی راه دشواری را پشت سر میگذارند تا خود را به كوهستان اشباح، مقر همه اشباح جهان برسانند. هر كدام از ساكنان این كوهستان چند صد سال زندگی كرده و همیشه درگیر مبارزهای مرگبار بودهاند. آنها میخواهند شبحوارههای خونآشامی را نابود كنند كه سرچشمه همه پلیدیها و شرارتها هستند. اما در این ملاقات حیرتانگیز، دارن واقعیت دیگری را نیز درمییابد. او میپذیرد كه در آزمونی مرگبار شركت كند...
دارن شان دستیار شبحی به نام آقای كرپسلی است. آن دو به كوهستان اشباح رفتهاند تا دارن به اشباح دیگر معرفی شود. اما در كوهستان، دارن مجبور میشود كه برای اثبات لیاقت خود، پنج آزمون مرگبار را از سر بگذراند، در غیر این صورت، او را به تالار مرگ میفرستند! در گیر و دار این آزمونها، نیروهایی اهریمنی به كوه میآیند و دارن با خیانت و خطرهایی رو به رو میشود كه در مقایسه با آنها، مرگ موهبتی بزرگ است.
دارن شان پسری كه همه گمان میكنند مرده، اما در واقع دستیار یك شبح شده است، به كوهستان اشباح میرود. در كوهستان، او برای اثبات لیاقتش، شركت در آزمونهای مرگباری را میپذیرد و در چهارمین آزمون شكست میخورد. دارن نگران مجازاتی است كه برایش در نظر میگیرند و در همین زمان متوجه میشود كه یكی از دوستانش به قبیله اشباح خیانت كرده است. اگر خائن رسوا نشود، قبیله از میان میرود و اگر دارن بخواهد دیگران را از این توطئه باخبر كند، باید مجازات شكست در آزمونها یا همان مرگ را بپذیرد.
دارن شان شاهزاده اشباح، برای انجام ماموریتی كوهستان اشباح را ترك میكند كه شاید به مرگ او ختم شود. او یكی از برگزیدگانی است كه باید به تعقیب ارباب شبحوارهها برود. اگر او را نابود كند، پیروز است و اگر شكست بخورد، قبیله اشباح را به كام مرگ میبرد.
دارن شان آزمونهای دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله اشباح پذیرفته شده است. اما او اكنون باید با آزمونهای دیگری مواجه شود كه بیشتر به كابوس میمانند. بازگشت به مدرسه، پیدا كردن جنایتكاران خونآشامی كه در تاریكی شب انسانهای بیگناه را میكشند، یافتن ارباب شبحوارهها، و از همه دردناكتر، رویارویی دوباره با تلخیهای گذشته، از جمله این آزمونهای كابوس مانندند
اولین کتاب از مجموعه «نبرد با شیاطین»، ماجرای پسری است که می بیند موجوداتی وحشتناک و غیرقابل تصور خانواده اش را به قتل می رسانند. تنها کسی که گفته های او را باور می کند عموی مرموزش «درویش» است...
گروبز از پیشگویی یونیسوان وحشت دارد. كرنل نابینا شده و بك در دست لرد لاس است. هر روز تونلهای بزرگتری گشوده میشود و هیولاها دستهدسته از راه میرسند. در سراسر دنیا، مردم با هیولاها میجنگند، به دست آنها كشته میشوند یا از چنگالشان میگریزند. ولی این تعقیب و گریز بیامان تا كجا ادامه مییابد؟ اگر گروبز و كرنل نتوانند بك را نجات دهند و نیروی نهایی كاگاش را آزاد كنند، بر سر زمین چه میآید؟ آیا كاگاش میتواند یا میخواهد نتیجه جنگ را تغییر دهد یا نیرویی فراتر از آن باید پا به میدان گذارد؟
کرنل فلک با لکههای نور شکلهای عجیب و غریبی درست میکند که در هوا شناور میمانند. او روزی بدون آنکه بداند، با نورها پنجرهای میسازد که به دنیایی دیگر راه دارد و بعد از این اتفاق، زندگیش زیر و رو میشود. هیولایی شیطانی برادرش، آرت را میدزد و او برای نجات برادر کوچولویش به قلمرو سراپا وحشت آن هیولا قدم میگذارد.
درویش بعد از مبارزهاش در قلمرو لرد لاس، هنوز پریشان است. او به شهرکی سینمایی دعوت میشود تا در ساخت فیلمی تخیلی و ترسناک درباره موجودات شیطانی همکاری کند. گروبز و بیلـای نیز همراهش میروند. دنیای سینما بچهها را مبهوت میکند، اما گروبز به وقایعی پی میبرد که هیچ فیلمی نمیتواند به اندازه آنها خونبار و هولناک باشد. چه کسی حرفهای گروبز را باور میکند؟
هر شب هیولاهای شیطانی به قبایل منطقه حمله میکنند، جان مردم را میگیرند و آرامش همه را بر هم میزنند. بک، دخترک یتیم قبیله با گروهی از جنگجویان همراه میشود تا به کمک قبیلهای دیگر بروند. اما آنها ندانسته سفری را آغاز میکنند که شاید تمام قبایل جهان یا تمام جهان را از هجوم هیولاها نجات دهد.
سایر کتاب های همین ناشر
شاید راز ماندگاری این اثر، که هم اکنون یکی از آثار کلاسیک ادبیات انگلیس محسوب می شود، وجود پیوند ناپیدای زمان، مکان و حوادث داستان است. سی.اس.لوئیس در سال 1898 به دنیا آمد. او نویسنده ی سه گانه ی معروف ارباب حلقه ها، بود. لوئیس علاقه مند به داستان های پریان و افسانه های کهن بود و قصه های مشهور او شیر، ساحره و کمد لباس است. در بخشی از داستان "درِ عوضی" آمده: " او در یكی از خانه هایی زندگی می كرد كه كنار هم قطار شده و همه به هم چسبیده بودند. ... صورت پسرك غریبه خیلی چرك بود. اگر اول دست هایش را به خاك می مالید و آنها را به صورتش می كشید، بعد گریه ی مفصلی می كرد و بعد هم با همان دست ها صورتش را پاك می كرد، باز هم به آن چركی نمی شد. راستش انگار همین كار را هم كرده بود.
زویی پارکر یک راز شگفت انگیز دارد. او می تواند با حیوانات حرف بزند!
بله می تواند حرف بزند و همین توانایی در باغ وحش "پرماجرا" حسابی به دردش می خورد، شاید هم به درد حیوانات باغ وحش می خورد!
حیوانات زخمی یا در معرض خطری که حالا توی باغ وحش جای امنی برای زندگی پیدا کرده اند.
یه پنگوئن، دو پنگوئن
بازی و ورزش می کنن
روی یه پاشون می پرن
این جوری نرمش می کنن
یه پنگوئن سر می خوره
می افته توی آب، تالاپ
دومی هم لیز می خوره
تو آب می ره، شالاپ شالاپ
هنوز راه زیادی نرفته بودند که پشت گردن لیف به سوزش افتاد. به آرامی سرش را برگرداند و از گوشه چشمش دید که چیزی میان برگ ها برق می زند. یک جفت چشم قرمز بود که در مهتاب می درخشید. لیف که سعی داشت خودرا کنترل کند و فریاد نزند، بازوی باردا را گرفت. باردا زیر لب گفت: «می بینمشان. شمشیر را بکش، اما همین طور به رفتن ادامه بده. جلویت را نگاه کن و آماده باش.» لیف طبق گفته باردا عمل کرد. تمام بدنش از دلهره گزگز می کرد. او یک جفت چشم دیگر دید و یک جفت دیگر
کتابهای «بازیگوشی در طراحی» به علاقهمندان طراحی کمک میکند تا آزادی در طراحی را تجربه کنند. طراحی بدون نقشه و به صورت بداهه، یک خلاقیت در کار هنری است
اما دختر با خون سردی نگاهش کرد و گفت: مهم نیست .پادشاهی هر مردی باید کار و هنری بلد باشد. اگر روزی این تاج و تخت را از تو بگیرند چگونه می توانی زندگی کنی و شکم خودت و زن و بچه ات را سیر کنی؟»
شاه اول خندید ولی از زیرکی و حرفِ حسابی که دختر گفته بود خوشش آمد و حرفش را پذیرفت بعد :گفت به نظرت من چه حرفه ای یاد بگیرم خوب است؟
در این کتاب از مجموعه داستانهای "تن تن "که در صفحات مصور و رنگی به چاپ رسیده، "تن تن "پس از ماجراهایی به نقشه یک گنج دسترسی پیدا میکند .خلاصه ماجرا از این
قرار است که "تن تن "از "کهنه بازار "یک کشتی چوبی قدیمی کوچک دکوری برای هدیه به دوستش، کاپیتان هادوک خریداری میکند .کاپیتان هادوک با مشاهده نوشته کوچک
روی کشتی متوجه میشود که آن متعلق به جدش سر فرانسیس هادوک بوده که هنگام حمل محمولهای گران قیمت به چنگ دزدان دریایی میافتد و کشتیاش غرق میشود اما از
خود سه کشتی دیگر برای پسرانش باقی میگذارد که آنها را در دکل سه کشتی پنهان ساخته بود .پس از اتفاقات هیجانانگیز و خطرناک بسیاری، سرانجام تن تن و کاپیتان هادوک
آن سه کشتی را پیدا میکنند و به نقشههای گنج دسترسی مییابند .
111 قصه برای بچه های ماجراجو
روزی آدمکوچولوی زرنگی بود که کارش جاسوسی و دید زدن بود. اسم این آدمکوچولو پیتر پتر بود، چون پاهای فرزی داشت که وقتی حرکت میکرد صدای پیتپت میدادند. یک روز که پیتر پتر از جنگل میگذشت دو تا پسر را دید که زیر درخت خوابیده بودند. آفتاب تندی میتابید و پسرها هم راه درازی آمده بودند. آدمکوچولو یک علف برداشت و بینی آنها را قلقلک داد.
مجموعه کتاب های تاتی کوچولوها در 10 جلد با سروده ناصر کشاورز و شکوه قاسم نیا به منظور آشنایی با حالت های بچه و نیز شناخت اعضای بدن و ... است که در کنار هر عکس کودک چند بیت شعر آورده شده است.
سادگی و ضرب اهنگ شعر گونه این متن ها توجه هر کودکی را به خود جلب می کند و شامل اشعاری زیبا و دلنشین است که با زبانی ساده به معرفی حالت های کودکان و عکس العمل هایشان می پردازد.
اشعار این مجموعه توسط "ناصر کشاورز" و برای کودکان 1 تا 3 سال سروده شده است.
کتاب قصه های شیرین برای بچه ها (مجموعه ی 8 جلدی) نوشته ی اسدالله شعبانی و دیگران توسط انتشارات قدیاین منتشر شده است.
کتاب مزرعه (میبینم، بزرگ میشم 4) نوشتهی گوتیه اوزو میباشد که راضیه خوئینی آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب توسط انتشارات قدیانی چاپ و در 20 صفحه به بازار عرضه شده است
آواز خواندن ،تقلید کردن،شمردن،طراحی کردن، غنی کردن دایره های لغات و...همه را این کتاب در اختیارتان می گذارد.
تمرین هایی سرگرم کننده و در عین حال آموزنده این کتاب مبتنی بر تبادل نظر است، خانواده را دور هم جمع می کند و آموزه های کودک را ساماندهی می کند.
بازی کردن و در کنار هم کشف کردن به رشد کودک کمک می کند.بنابراین آموزه ها تنها از طریق بازی و سرگرمی شکل می گیرند.
کتاب پارچه ای من (اعداد و میوه ها)
دو زبانه
گروه سنی 3 تا 6 سال
کتاب پارچه ای من که در 6 صفحه به صورت دو زبانه و با موضوع وسایل بچه ها است.
كتاب قصه هاي خوشمزه اثري است از فليسيتي اورت و هريت كاستور به ترجمه ي فاطمه حجواني و چاپ انتشارات قدياني.
سه داستان كوتاه و دوست داشتني به نام هاي دزد صبحانه، دارودسته ي هيولاها و دايناسورهاي همسايه بغلي در كتاب پيش رو گرد هم آمده اند. در “دزد صبحانه” دزد غيرحرفه اي به نام الفي، بعد از دزدين يك پرنده و يك ماشين چمن زني شكسته، راهي خانه مي شود، تا صبحانه ي مورد علاقه اش را بخورد، اما سراغ هرچيزي كه مي رود، ناپديد شده است. در “دارودسته ي هيولاها” چند دوست كه حوصله شان سر رفته، دارودسته اي به اسم دارودسته ي هيولاها تشكيل مي دهند و لباس هاي هيولايي مي پوشند، بي خبر از اينكه يك هيولاي واقعي در جمعشان حضور دارد. در “دايناسورهاي همسايه بغلي” مخترعي به نام آقاي پوف، تخم دايناسور اختراع مي كند.
میمون کوچولو بچهی مامان میمون بود. او تا آنروز، به جایی نرفته و خیلی چیزها را ندیده بود. اما کنجکاور بود و دلش میخواست، بیرون برود و همهچیز را ببیند.
اين مجموعه، شش كتاب مستقل "دندانم را مسواك ميزنم"؛ "به همه سلام ميكنم"؛ "اسباببازيهايم را جمع ميكنم"؛ "خودم لباسم را ميپوشم"؛ "خوردنيها را دوست دارم" و "خودم به دستشويي ميروم" را در بر ميگيرد و از ويژگيهايي برخوردار است كه ميتوانند به عنوان يكي از بهترين شيوههاي آموزشي در اختيار اوليا و مربيان قرار گيرد. از جملهي اين ويژگيها، اشاره به مهمترين مسائل كودكان است؛ مسائل و مشكلاتي كه به نوعي مشكل بزرگترها هم هست.
کتاب رنگ آمیزی کتی (هوش و سرگرمی با کمک بزرگترها) داوود وفایی آن را به فارسی ترجمه کرده است
کتاب حاضر، داستان خانواده ای سفید پوست است که به غرب کوچ می کنند، با زندگی و آداب سرخ پوست ها آشنا می شوند، سختی های طبیعت بکر را پشت سر می گذارند و در نهایت، هجوم سفیدها به این سرزمین و راندگی ساکنان اصلی آنجا از موطن اجدادیشان را به چشم می بینند.
شانزده داستان هیجان انگیز، پر از ماجرا و جادو از نویسندگان محبوب کودکان.
کودکان از آشنایی با شخصیتهای جالب این مجموعهی ماندگار لذت میبرند؛ شخصیتهای مثل پادشاه پا کثیف، شیر تنها و....
این قصهها را میتوان برای کودکان پیش دبستانی خواند یا تعریف کرد.